تابلو نوشته ها - نسخه قابل چاپ +- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com) +-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html) +--- انجمن: وصیت نامه شهدا (/forum-28.html) +--- موضوع: تابلو نوشته ها (/thread-390.html) صفحهها: 1 2 |
تابلو نوشته ها - zeinab - ۷ اسفند ۱۳۸۸ ۰۹:۰۴ صبح گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم: 1- لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!! 2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.) 3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید. 4- مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک) 5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه و سربند نوشته) 6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه نبود.) 7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع 8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود) 9- ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد. 10_- مرگ بر صدام موجی 11-لبخندهای شما را خریداریم. 12- لطفا پس از رفع حاجت آب بریزید تا کاخ صدام تمیز باشد. 13- ورود برادر ترکش به منطقه ممنوع 14- لطفا وارد میدان مین نشوید. 15- مرگ بر هزاردام این که صدام است. 16- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده) 17- مشک آهنی (تانکر آب نوشته) 18- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود) 19- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم) 20- مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه) 21-نازش نده گازش بده. 22- نامه رسان صدام (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک) 23- نزدیک نشوید شخصی است وضو و نماز را باطل می کند. (دمپایی نوشته) 24- نمی تونی لطفا مزاحم نشو (لباس نوشته خطاب به گلوله) 25- نه خسته دلاور 26- ورود افراد متفرقه (منظور پرنده های آهنین توپ و خمپاره) ممنوع 27- ورود ترکش از پشت ممنوع ، مرد آن باشد که از روبرو بیاید 28- نیش زدن انواع عقرب و رتیل ممنوع (چادر نوشته) 29- ورود شیطان ممنوع (تابلو نوشته ای با زغال) 30- وای به روزی که بسیج بسیج بشه 31- لطفا تک نزنید (روی کفش نوشته شده بود) 32- لطفا خالی نبندید (داخل چادر نوشته شده بود) 33- مسافرکش کربلا (لباس نوشته راننده مینی بوس در خط) 34- می خواهیم بریم کربلا...منم میام...جا نداریم... با تاکسی بیا میدان مین 35- وایسا که اومدم (سینه لباس نوشته ای که پشت آن نوشته بود: بدو که می رسی!) 36- ورود اشیاء داغ مخصوصا ترکش ممنوع (لباس نوشته) 37- ورود پاهای متفرقه اکیدا ممنوع(پوتین نوشته پای شهید) 38- هرکس می خواهد حوری های بهشت را ببینداز این طرف برود (تابلویی بود که فلش آن جهت حرکت به خط مقدم را نشان می داد.) 39- هر که زجرش بیش، اجرش بیشتر. 40- همه از من می ترسند، من از لندکروز (روی تریلی نوشته شده بود) ادامه: - وایسا که اومدم (سینه لباس نوشته ای که پشت آن نوشته بود: بدو که می رسی!) 36- ورود اشیاء داغ مخصوصا ترکش ممنوع (لباس نوشته) 37- ورود پاهای متفرقه اکیدا ممنوع (پوتین نوشته پای شهید) 38- هرکس می خواهد حوری های بهشت را ببیند از این طرف برود (تابلویی بود که فلش آن جهت حرکت به خط مقدم را نشان می داد.) 39- هر که زجرش بیش، اجرش بیشتر. 40- همه از من می ترسند، من از لندکروز (روی تریلی نوشته شده بود) RE: تابلو نوشته ها - hamed - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۰۷:۰۴ عصر عشق یعنی یه پلاک.... RE: تابلو نوشته ها - مریم گلی - ۱۳ شهريور ۱۳۹۱ ۰۸:۴۸ عصر دلم گرفته شهیدان مرا مرا ببرید مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید ... مرا که خسته ترینم کسی نمیخواهد ... کرم نموده دلم را مگر شما ببرید ... RE: تابلو نوشته ها - مریم گلی - ۲۳ شهريور ۱۳۹۱ ۰۹:۲۱ صبح شب است و سکوت است و ماه هست و من فغان و غم و اشک آه هست و من شب و خلوت و بغض نشکفته ام شب و مثنوی های ناگفته ام شب و آخرین سوز مستانه ام شب و های های غریبانه ام کجا رفت تاثیر سوز دعا کجایند مردان بی ادعا کجایند شورآفرینان عشق علمدار و مردان میدان عشق کجایند مستانه جان عرش دلیران عاشق شهیدان مست من امشب خبر میکنم درد را که آتش کند این دل سرد را RE: تابلو نوشته ها - zeinab - ۳۱ شهريور ۱۳۹۱ ۰۱:۲۶ عصر بسم الله الرحمن الرحیم گفتم کلید قفل شهادت شکسته است ! یا اندر این زمانه در باغ بسته است خندید و گفت ساده نباش ای قفس پرست! در بسته نیست بال و پر ما شکسته است RE: تابلو نوشته ها - گمنام - ۱۵ مهر ۱۳۹۱ ۰۴:۲۴ عصر آدم چطوری شهید میشه؟؟؟ هم قد گلوله توپ بود، گفتم چطوری اومدی اینجا؟! گفت با التماس! گفتم: چطوری گلوله رو بلند میکنی؟ گفت با التماس! به شوخی گفتم: آدم چطوری شهید میشه؟ گفت: با التماس! وقتی تکه های بدنش جمع می کردم فهمیدم خیلی التماس کرده...
RE: تابلو نوشته ها - مریم گلی - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲ عصر RE: تابلو نوشته ها - گمنام - ۱۶ دي ۱۳۹۱ ۰۸:۲۹ عصر RE: تابلو نوشته ها - آشنای غریب - ۷ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۳۱ عصر پدر کودک را بغل کرد و در آغوش گرفت کودک هم میخواست پدر را بلند کند ولی نتوانست، با خود گفت: حتما یک روز میتوانم، بیست سال گذشت، پسر توانست پدر را بلند کند به سبکی یک پلاک و چند تکه استخوان ......... شادی روح شهدا صـــــــــــــــــــــــلوات
[/font] [font=GIE]
RE: تابلو نوشته ها - hamed - ۴ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۱۸ صبح اگه لیلا نمی جنگید....بگو این خونه چی می شد ؟! بگو این خاک اجدادی رو نقشه مال ِ کی می شد...؟! شبی ک قلب ِ لیلا سوخت دل ِ آئیـــــــــنه ها خـــوون شد ! همین مجنون که میبینی ازاینجا تازه مجـــــنـــون شد...!
|