تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
دل نوشته های من - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html)
+--- انجمن: گوناگون (/forum-12.html)
+--- موضوع: دل نوشته های من (/thread-2378.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5


RE: دل نوشته های من - آشنای غریب - ۶ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۴۰ صبح

لحظه های سکوتم!!!

پرهیاهوترین لحظات زندگی ام هستند ...

مملو از آنچه می خواهم بگویم و نمی گویم...


دل نوشته های من - Entezar - ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۰۵ صبح

دستخط من که نا خوانا نبود...
خم ابروی توست
که خم کرده کمر واژه را...


دل نوشته های من - Entezar - ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۰۸ صبح

غم نویس نیستم ...
فقط گاه و بی گاه...
آب و هوای دل را مکتوب میکنم...
همین...


دل نوشته های من - Entezar - ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۴۹ عصر

یک حرف
یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد...
و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند!
حرف ها چه کارها که نمی کنند!!!


دل نوشته های من - Entezar - ۲۲ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۰۰ صبح

تو که نباشی دل نوشته هایم سپاس نمی خورد
توقعی ندارم همان ها هم که میخورد
صدقه سری خاطرات توست عجیب نیست
بی تو خودم هم خودم را سپاس نمی کنم...!!


دل نوشته های من - Entezar - ۲۵ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۴۳ صبح

خنکای یک عصر بهاری
کنار شاه بوته یاسی وحشی
میزی که کاسه ای پُر از پولکی زعفرانی دارد
و دو فنجان چای داغ را خیال خواهم کرد
لطفا به خیالم بیا...


RE: دل نوشته های من - Bitanem - ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ ۰۲:۳۰ عصر

عشق چیست؟
چز آنکه زن همدمی باشد برای مرد
و مرد تکیه گاهی برای زن؟
یعنی فهم و اجرای این نیم خط آنقدر سخت است که همه تنهایند؟؟




RE: دل نوشته های من - Bitanem - ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۱۵ صبح

این روزها اینقدرشکسته ام٬که عصا به دست راه می رود

دلم...!!


دل نوشته های من - Entezar - ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ صبح

خدایا
دلم به وسعت مهربانیت گرفته...
ای بیدارهمیشگی،
ای خوب من
دستم بگیر که زمین با همه وسعتش برایم تنگ است... ♥


RE: دل نوشته های من - آشنای غریب - ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۰۹ صبح

وقتی دلنوشته شما دو زوج عزیز رو میخوندم احساس کردم چیزی ناراحتتون کرده . الآنم اگه اومدم و چیزی مینویسم هم اینکه از نگرانی در بیارمتون البته جسارت نباشه چون خودمم گاهی اوقات اینگونه میشم ولی شما عزیزان که اول راهید اینو میگم که همیشه پشت هم باشید که حتما چنین بوده نذارید مشغله کار اینقدر شما رو درگیر کنه که از احوال یکدیگر خبر نداشته باشید وقتی خدای نکرده دلتون گرفته بشینید روبروی هم و دردو دل کنید البته مقصودم فقط شما نیستید ، فقط میدونم زندگی فرازو نشیب بسیاری داره و همیشه بر وفق مراد نیست ، سردی و گرمی بسیاری داره ،و همه اینها با امید به پروردگار عزیزمون و کمک خواستن از ایشان آسان میشه ، وقتی فکر میکنیم غم عالم وجودمون رو گرفته ، نمیتونیم دردو دلمونو به کسی بگیم ، خودمونو خسته و دلشکسته میبینیم فقط کافیه با او دردو دل کنیم خیلی ساده ، خودمونی ، اشکی هم بریزیم ، کسی که نمیبینه که خجالت بکشیم به ساعتی نکشیده حتی لحظه ای دریچه رحمتش به رومون باز میشه کسی یا کسانی رو به کمکمون میفرسته که اصلا فکرشم نمیکردیم و اونوقته که با داشتن چنین خدایی آروم میشیم و میگیم منو ببخش که گاهی اوقات فراموشت میکنم . اینا رو گفتم بدونید من هم دیشب اینچنین بودم ولی خداوند عزیز چنان جوابمو داد که خجالت زده از رحمت بی منتهاش شدم . این نیز دردو دلی بود که بگم همه مثل همیم فقط باید امید به لطفش داشته باشیم همین .