تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
مختصری از زندگی نامه ائمه - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: عصمت و طهارت (/forum-30.html)
+--- انجمن: ائمه اطهار (/forum-33.html)
+--- موضوع: مختصری از زندگی نامه ائمه (/thread-2281.html)

صفحه‌ها: 1 2


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹ صبح

مختصری از زندگینامه امام جواد ( ع )

حضرت امام محمد تقى دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویى مصرى تبار به نام سبیکه بود . ریحانه و خیزران از دیگر نامهاى مادر امام جواد است. حضرت رضا در مورد منزلت فرزندش امام جواد و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من داراى پسرى شده ‏ام که همچون موسى شکافنده دریاهاى علم است و مانند عیسى مادرى پاک دارد.


پیشواى نهم در سن 7 سالگى به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت ‏آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى مأمون و معتصم مقارن بود.


حضرت جواد در داشتن تمام صفات زیباى اخلاقى و انسانى سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایى، علم و دانش و بخشندگی اش موجب شده بود با القاب جواد، تقى، مرتضى و منتجب شناخته شود. اما در این میان لقب "ابن الرضا" به خاطر شکوه و جلال امام رضا (ع) در میان مردم شهرت بیشترى داشت .
امام جواد(ع) با سرمایه‌ای معنوی خود که از سرچشمه ولایت مطلقه و الهام ربانی نشأت گرفته بود، احکام اسلامی را گسترش و به تعلیم و ارشاد اهتمام ورزید.


امام جواد در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا به دعوت مأمون از مدینه به توس رفت امام جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت .


پس از شهادت امام رضا مأمون به بغداد رفت . او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مأمون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مأمون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مأمون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار ترتیب داد. در این مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام درآورد.


حضرت جواد بر این باور بود که آیات الهى باید در جامعه فراگیر شوند و تمام مسلمانان در گفتار و رفتار و استدلال‌ روزمره خود از قرآن و معارف بلند آن بهره گیرند، به همین جهت‏ سعى مى‏ کرد در گفتگوها و معاشرت و برخورد با مردم از آیات قرآن استفاده کند.


امام جواد به عنوان پاسدار حریم وحى از تفسیرهاى نابجا و غیر عقلانى آیات قرآن جلوگیرى کرده و علما و دانشمندان را به سوى فهم صحیح آیات راهنمایى مى‏کرد .


یکى از خطراتى که همیشه بزرگان و رهبران یک مذهب یا کشور را تهدید مى‏کند، وجود اطرافیان ناصالح است که به خاطر اغراض‏ انحرافى، مادى یا اعتقادى پیرامون بزرگان را گرفته، بین آنان و مردم فاصله ایجاد و راه هاى ارتباطى آنان را با مردم قطع مى‏کنند. اگر بزرگان مواظب اینگونه افراد نباشند، چه ‏بسا زیانهاى جبران ناپذیرى به بار خواهد آمد .


در زمان امام جواد(ع) نیز این گونه افراد با سوء استفاده از کمى سن امام، به خیال خود فکر مى‏کردند مى‏توانند بر امور امام ‏مسلط شوند و هر طور که خواستند، عمل کنند. امام این خطر را احساس و بى‏ هیچ اغماضى آنان را طرد کرد. ابوالعمر، جعفر بن ‏واقد و هاشم بن ابى‏هاشم در شمار این افراد جاى داشتند. امام درباره آنان فرمود: خداوند آنان را لعنت کند زیرا به اسم ما از مردم اخاذى مى‏کنند و ما را وسیله دنیاى خود قرار داده ‏ا ند.


امام را همه مسلمانان، عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب و بحارالانوار نقل شده است.


حضرت جواد مانند جده اش فاطمه زهرا(س) زندگی کوتاه و عمری سراسر رنج داشت . امام نهم در آخر ماه ذیقعده سال 220 هجری به سرای باقی شتافت . مزار مطهر وی در کاظمین است .



RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۵ عصر

[highlight=#8edde8]ويژه نامه اي به مناسبت
ميلاد باسعادت حضرت زينب كبري (س)
5 جمادی الاول سال 5 هجري قمري
حضرت زينب كبري (س) در 5 جمادی الاول سال 5 هجري قمري به دنيا آمد و در 15رجب سال 63 هجري رحلت يافت. همان بانويي كه استوار و مقاوم به دفاع از حق و تهاجم به ستم پرداخت و ناروايي امويان را افشا نمود و با تازيانه كلماتش در دل كارگزاران يزيد هراس افكند, كوله بار اسارت را بر دوش كشيد و كارواني را كه لطف خدا بدرقه آن بود از شهري به شهري ديگر هدايت كرد و در صيانت از نهضت عاشورا كوشيد. بانويي كه به هيچ ذلتي تن نداد و نمونه آشكاري از انسانيت و پرهيزگاري گشت و در رسانيدن پيام امام سوم كوتاهى نكرد.حضرت زينب (س) بزرگ بانوي جهان اسلام، بيدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهاي دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " داناي بدون آموزگار و فهميده بدون فهماننده " بود. الگوي راستين وي، بانوي دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وي بوده است. زينب (س) در دامان پرمهر و معنويت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامي و قرآني سيراب گشت. رسالت راستين زينب هنگامي آغاز گرديد که پس از به شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت.پس از واقعه خونبار كربلا نقش ايشان روند تازه تري يافت. آن حضرت در اين دوران ضمن حضور در كاروان اسراي كربلا در برابر حكام جور قرار گرفتند و به افشاگري ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوي خاندان اميه پرداختند. آن حضرت در اين دوران سخت با حضور در كاخ برخي حكمرانان جور زمان مانند يزيد و ابن زياد، با تاكيد برحقانيت طريق آل محمد بر سخنان و تبليغات مسموم خاندان اميه درباره بني هاشم خط بطلان كشيدند. حضرت زينب سلام ا... عليها، شيرزن دشت كربلا سرانجام پس از عمري دفاع از طريق حقه ولايت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى كه به همراه همسر گراميشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسيده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گرديد و مزار ملكوتى آن حضرت اينك زيارتگاه عاشقان وارادتمندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مى باشد.صديقه توانا، عقليه دودمان وحي، تربيت شده خاندان نبوت، حضرت زينب كبري(س) است. همو كه در بزرگواري و كرامتش بسيار سخن ها گفته و نوشته اند.او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستيزه جوي باطل و آتش افشان حق در برابر نيروهاي ستمگر و كوبنده دژخيمان زورگو است.زينب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقيله طاهره، متعلق به اخلاق الهي است. اين بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداكاري در راه خدا و چشم پوشي از همه چيز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه ياد داد.ايثار، فداكاري، وزانت عقل، صبر و بردباري، علم وسيع و دانش وافر، سخنان سنجيده و منطقي او در فرصت هاي حساس توأم با آن مظلوميت و ستم هاي جانكاهي كه به او وارد آمده است، از او چهره يك شخصيت بي نظير، رزم آور شجاع، جهادگر بي باك و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسيم نموده است كه تا چرخ زمان حركت دارد، تا نسل ها در روي زمين حيات دارند و تا زمين دور خورشيد مي گردد اين چراغ فروزان، نورافكن جهانيان و نسل هاي آينده خواهد بود.
[/highlight]



RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۰ عصر

نيست زني در سخا به پاي خديجه
چشم فلک خيره بر وفاي خديجه


حضرت خديجه عليها السلام نخستين زني بود که به پيامبري حضرت محمد صلي الله عليه و آله ايمان آورد و اولين بانويي بود که همراه امام علي عليه السلام با پيامبر به نماز ايستاد و پيشاني بندگي بر خاک ساييد و با همت خالصانه خويش، پاک منشي را برگزيد و ثروت، امکانات، عمر، جواني، آسايش و آرامش خود را در راه خشنودي خدا و آرمان هاي بلند پيامبر صرف کرد. وي رنج و تبعيدها را به جان خريد چنان که از پيامبر راستي، بشارت بهشت و نعمت هاي ماندگار آن و سلام و خشنودي خدا را شنيد.


پيامبر(ص) در جواب علت وفاداري و محبت به خديجه پس از مرگ او فرموده است:
او به من ايمان آورد، هنگامي که مردم کفر ورزيدند و مرا تصديق نمود، هنگامي که آنان تکذيب کردند. با ثروت خويش مرا ياري داد، هنگامي که آنان مرا محروم کردند. خداوند مرا از او به فرزنداني روزي داد، هنگامي که مرا از فرزندان زنان ديگر محروم کرد.


همچنين در آيه 6 سوره احزاب مي خوانيم :
پيامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان و زنان پيامبر، مادران مؤمنان هستند


حضرت خديجه به عنوان نخستين «ام المومنين» در قرآن مورد توجه قرار گرفته است. اين سعادت از بين همه زنان پيامبر(ص)، نصيب خديجه(س) شده است که يازده امام از نسل او از طريق دخترش فاطمه(س) به وجود آيد.


آري خديجه براي عاشقانه زيستن در کنار پيامبر عطوفت آمده بود، او براي درنگ کردن در لحظه هاي زيباي فداکاري آمده بود. در تعريف خديجه(س) همان بس که فاطمه از دامان او برخاست و محمد با تکيه بر حمايت هاي او بر قلّه رسالت نشست.


سلام بر تو اى مادر مؤمنان،
سلام بر تو اى همسر سرور فرستادگان،
سلام بر تو اى مادر فاطمه زهرا سرور بانوان دو جهان،
سلام بر تو اى نخست بانوى مؤمن،
سلام بر تو اى آن كه دارائيش را در راه پيروزى اسلام و يارى سرور انبيا هزينه كرد و دشمنان را از او دور ساخت،
سلام بر تو اى آن كه بر او جبرئيل درود فرستاد،
و سلام خداى بزرگ را به او ابلاغ كرد، اين فضل الهى گوارايت باد
و سلام و رحمت و بركاتش بر تو باد.



[font=tahoma][/font]


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۱:۱۰ عصر

سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام بر او که گام‌های مهتابی‌اش شب‌های جهل بشر را به جاده‌های راستى کشاند!
در شب رحلت خاتم انبیا، محمد مصطفی (ص) فرشتگان عرش می گریند. عاشقانش با چشمانی اشک آلود، مرثیه غم می سرایند. ما نیز در شب رحلت آسمانی اش در سوگ می نشینیم.
هم‌اکنون سال ۱۱هجري است، سكوت مرگباري مدينة النَّبی رافراگرفته و وجود ملكوتی پيامبر اكرم(صلی‌الله عليه واله) در بستر بيماري آرميده است. لحظات آخرين به‌ سرعت سپری می‌شد، پیامبر،چشمان مبارك راگاهی می‌بست وگاهی به‌سختی بازمی‌کرد و بعد از مدت كوتاهي دوباره پلكهاي مبارك را برروي چشمان خود مي كشيد. عرق سردي برجبين مبارك پيامبرنشسته است، دراین هنگام حالت احتضار در وجود مقدس پيامبر نمايان گشت درحالی‌ که سرمبارکشان درآغوش حضرت علي(علیه‌السلام) بود.
تاریخ‌نگاران و سيره نويسان شيعه به پيروى از اهل بيت علیهم‌السلام، تاريخ رحلت پيامبر صلی‌الله علیه و آله را روز دوشنبه 28 صفر سال يازدهم هجرى قمرى دانسته‌اند.
نقل کرده‌اند وقتی حضرت علی(ع) بر طبق وصیت پیامبر (ص) پس از رحلت آن‏ حضرت مشغول غسل و کفن رسول خدا(ص) شدند، درحالی‌که اشک از دیدگانشان جاری بود با این جمله‌ها درد فراق پیامبر را تسکین می‌بخشید:
پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! با مرگ تو رشته‌ای بریده شد که جز در مرگ تو چنان گسستنی دیده نشده است. با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیام‏های آسمانی از هم گسست.
عمر آن حضرت شصت‌وسه سال بود. در چهل‌سالگی به پیغمبری مبعوث شد و پس از بعثت، سیزده سال در مکه زیست و بعد از هجرت ده سال در مدینه زندگی کرد.


اي اهل مدينه، فتنه بنيان مکنيد
بر آل علي، این‌همه عصيان مکنيد
گر لاله نريزيد به تابوت حسن
شرمي ز رسول، تیرباران نکنيد!!!
در نیمه ماه رمضان سوم هجری، اولین فرزند علی علیه‌السلام و فاطمه سلام‌الله علیها به دنیا آمد. پس از ولادت، نام‌گذاری از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نام‌گذاری پروردگار ماند.تا اینکه جبرئیل ،امین وحی، فرود آمد و گفت: "خدایت سلام می‌رساند و می‌گوید نام فرزند خود را حسن بگذار."
امام حسن مجتبی علیه‌السلام از مظلوم‌ترین امامان معصوم هستند هنوز هفت سال از عمر شریف ایشان نگذشته بود که جد بزرگوارش پیامبر صلی‌الله علیه و آله از دنیا رحلت کردند. با وفات پیامبر(ص) مظلومیت و غربت او و خاندانش نیز آغاز شد. دوران کودکی را با غم از دست دادن مادر به سر رساند و دوران جوانی را با غم خانه‌نشینی پدر و مشاهده مظلومیت‌های آن امام خار در چشم و استخوان در گلو و شهادت مظلومانه‌اش به پایان رساند. امام حسن مجتبی علیه‌السلام دوران امامت خود را با از دست دادن حکومتی که حق مسلم او بود تحمل کرد.
تلاش موفق امام حسن برای به کرسی نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاویه طرح قتل حضرت را پیگیری نماید تا بتواند به خواسته دیرین خود یعنی تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، جامه‌ی عمل بپوشاند. به‌این‌ترتیب سمی مهلک تهیه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
مظلومیت آن بزرگوار به‌اندازه‌ای بود که در هنگام دفن بدن مطهرش نیز جنازه مبارکش را تیرباران کردند.
مهدی کرمی




[font=tahoma][/font]


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۳ فروردين ۱۴۰۱ ۱۲:۰۱ صبح

دهم رمضان، سالروز وفات حضرت خدیجه (س)


پانزده سال از زندگی زیبا و سراسر صفا و صمیمیت حضرت محمد (ص) و خدیجه (س) می گذشت که آن حضرت در «غار حرا» به پیامبری مبعوث شدند. حضرت خدیجه اولین بانویی بود که به ایشان ایمان آورد و رسالتش را پذیرفت؛ از این رو رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
«پیشتاز زنان جهان در ایمان به خدا و محمد ((ص)) خدیجه (س) است».
پس از آن، حضرت خدیجه ، یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله در برپایی و رشد و توسعه دین اسلام بود و آن حضرت را در سختی ها و مصایب تبلیغ دین همراهی می کرد.


افتخارات :
حضرت خدیجه (س) یکی از شخصیت های برجسته تاریخ اسلام است که با ایمان، اخلاص و ویژگی های الهی خویشْ توانست افتخارات بسیاری در صفحات تاریخ ثبت کند. از افتخارات والا و ارزشمند وی همین بس که ایشان همسر اشرف مخلوقات عالم، حضرت محمدمصطفی صلی الله علیه و آله ، مادر حضرت زهرا (س) بزرگْ بانوی سراسر تاریخ و نیز مربی حضرت علی علیه السلام و بسان مادری برای آن حضرت بود.


سلام خدا بر خدیجه (س)
یکی از وقایع بسیار مهم زندگی درخشان پیامبر اسلام (ص) موضوع معراج ایشان از مکه به بیت المقدس و از آن جا به آسمان هاست. در این سفر آسمانی بود که حضرت جبرئیل سلام خداوند را توسط رسول گرامی به حضرت خدیجه (س) رساند. ابوسعید خِدْری دانشمند بزرگ اسلام در اینباره می گوید: رسول خدا (ص) فرمود: در شب معراج، هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه (س) برسانی».
رحلت :
پس از پایان محاصره اقتصادی پیامبر (ص) و یارانش در شعب ابی طالب، چندی نگذشت که ابوطالب و خدیجه (س) هر دو با فاصله چند روز در بستر بیماری افتادند. طبق پاره ای از روایات،عموی گرامی ایشان ابوطالب دو ماه پس از آزادی ازمحاصره از دنیا رفت و پس از سه روز و به نقلی 35 روز، در دهم رمضان سال دهم هجرت، حضرت خدیجه (س) نیز دار فانی را وداع گفت. مرقد مطهر آن حضرت در قبرستان حَجون در بالای شهر مکه قرار دارد که امروز به نام «قبرستان مُعَلّی» معروف است .
از برجسته ترین لقب های حضرت خدیجه سلام الله علیها، واژۀ «طاهره» یا پاک منش است؛ چرا که آن دخت خِرد و پروا با این که در میان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگی و زرق و برق ها بود، و این ها آفت جان بسیاری از چنین خانواده ها و نسل جوان آنها می گردد، اما این امکانات هرگز نتوانست آن جوان پاک منش را دستخوش غفلت و یا مستی سازد و از مرز معنویت و کمال بیرون برد.
او با اینکه پیش از آشنایی با حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله، مدیریت یک سازمان بزرگ اقتصادی را به کف داشت و ده ها مرد در تشکیلات بزرگ او با اشارۀ انگشتش کار می کردند، برای پاکیزه داشتن دل و جان و قلمرو مدیریت از انگیزه های ناپسند، طرح نظام و تشکیلاتی را افکنده بود که برنامه ها را با رعایت سلسله مراتب به وسیلۀ معاونان و نزدیکانش به کارگزاران ابلاغ می کرد و جز به هنگام ضرورت و یا شور و تبادل نظر اجازه نمی داد تا به حضورش روند و یا به خود جرئت دهند که محیط کار را نامساعد سازند.
از سوی دیگر با اینکه او در خاندان پراعتباری ولادت یافت و رشد کرد، و در محیط آن روز حجاز، دختران و زنان اشراف در شب نشینی های پرلغزش و خطا می نشستند و خود را با انواع کارهای حقارت بار و خوشگذرانی های گناه آلود سرگرم می ساختند، آن دخت معنویت، نه در نشست های زنان و دختران آشنا – جز در صورت امید به ایجاد دگرگونی مطلوب در اندیشه ها و منش ها – شرکت می جست و نه لحظه ای روش منحطّ جامعه و دنیای واپسگرای خویش را می پسندید، و نه ذرّه ای به رسوم رایج واپسگرایان دل می داد؛ بلکه ایشان به صورت معجزه آسایی در آن محیط پروسوسه و پرخطر، به گونه ای پاک سرشت و پاک روش و پاک منش و قدرتمند می زیست که آشنا و بیگانه او را پاک و پاکیزه می خواندند، و هرگاه زنی یا دختری هوای کمال و معنویت می نمود، به سرای خدیجه (س) می شتافت و از اندیشۀ بلند و منش پاک و روش و تجربه و هنر و قدرت مدیریت او درس می آموخت.