تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
مختصری از زندگی نامه ائمه - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: عصمت و طهارت (/forum-30.html)
+--- انجمن: ائمه اطهار (/forum-33.html)
+--- موضوع: مختصری از زندگی نامه ائمه (/thread-2281.html)

صفحه‌ها: 1 2


مختصری از زندگی نامه ائمه - یاسین تبریزی نژاد - ۲۳ دي ۱۳۹۱ ۰۲:۴۲ عصر

در باره آن حضرت :
در حدیث معتبر روایت شده که گروهی از یهود به خدمت حضرت رسول اکرم (ع) آمدند و سوال کردن که : «به چه سببشما را محمد ، احمد ، ابولقاسم ، بشیر ، نذیر ، و داعی نامیده اند» ؟
فرمودند : مرا« محمد» نامیده اند برای آنکه من در زمین ستایش کرده شده ام «احمد» نامیدند ، برای آنکه مرا در آسمانها ستایش می کنند . و« ابولقاسم» نامیدند برای آنکه حق تعالی در قیامت بهشت و جهنم را به سبب من تقسیم می نماید . پس هر که کافر شده و به من ایمان نیاورده ، از گذشتگان و آیندگان به جهنم می فرستد و هر که ایمان آورده است و به پیغمبری من اقرار نماید ، من او را داخل بهشت می نمایم و مرا «داعی» می خوانند زیرا مردم را به دین پروردگار خود دعوت می کنم . و« نذیر» خوانده اند برای آنکه می ترسانم به آتش هر که نافرمانی من کند و «بشیر» نامیده اند برای اینکه مطیعان خود را به بهشت بشارت می دهم .

فرزندان پسر آن حضرت :
1 – قاسم 2 – عبدالله 3 – ابراهیم
فرزند دختر آن حضرت :
یگانه دختر حضرت ختمی مرتبت (ع) حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (ع) می باشند که مادر گرامیشان حضرت ام المومنین خدیجه کبری است .
لازم به ذکر است که حضرت خدیجه کبری (ع) در بیست و شش سالگی با پیامبر اکرم وصلت کردند و قبل از پیغمبراکرم (ع) ایشان ازدواج نکرده بودند . لذا زینب ، ام کلثوم ، و رقیه دختران آن حضرت نیستند بلکه دختران خواهر یا دختران شوهر خواهر حضرت خدیجه (ع) هستند و چون مادرشان از دنیا رفت تحت تکفن حضرت خدیجه (ع) قرار گرفتند .
همسران آن حضرت
اولین و با وفا ترین همسر آن حضرت ، حضرت ام المومنین خدیجه کبری(ع) است که تا قید حیات بودند . حضرتش ازدواج دیگری نفرمودند و پس از وفات آن حضرت با زنانی ازدواج فرمودند که به ترتیب عبارتند از : سوده ، عایشه ، حفصه ، زینب دختر حجش ، جویریه ، ماریهقبطیه ، ام حبیبه ، ام سلمه ، صفیه ، میمونه .

حضرت امیرالمومنین علی (ع)
نام مبارک : علی (ع)
لقب معروف : امیرالمومنین
کنیه شریف : ابولحسن
نام پدر : ابوطالب بن عبدالمطلب
نام مادر :فاطمه بنت اسد
محل ولادت : کعبه
تاریخ ولادت :جمعه ، سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل
محل شهادت : مسجد کوفه
تاریخ شهادت :شب جمعه ، بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری
نام قاتل :عبد الرحمن بن ملجم مرادی «لعنة الله علیه »
حرم مطهر : نجف اشرف
مدت امامت : سی سال که بیست و پنج سال آن در ایام غصب خلافت گذشت
مدت عمر :شصت و سه سال و دو ماه و هفت روز
همسران آن حضرت
1 – حضرت فاطمه زهرا
2 – امامه دختر ابو اعاص
3 – خوله دختر جعفر بن قیس که او را حنفیه گویند
4 – حضرت ام البنین
5 – اسماء بنت عمیس
6 – لیلی دختر مسعود دارمیة
7 – ام سعد ، دختر عروة بن مسعود ثقفی
8 – مجناة ، دختر امر ء القیس
9 – صهبا ء دختر عبا ء بن ربیعه
10 – ام حبیب دختر ربیعه
چهار نفر از همسران حضرت بعد از شهادت ایشان زنده بودند به نامهای : امامه ،حضرت ام البنین ، لیلی ، اسما بنت عمیس (ع)
لازم به توضیح است که ازدواج حضرت با این زنها بعد از شهادت حضرت زهرا (ع) بوده است

فرزندان آن حضرت

حضرت علی در طول زندگی دارای 28 فرزند بود که عبارت است از
5-1 حسن ، حسین ، زینب ، ام کلثوم ،محسن ، فرزندان حضرت فاطمه زهرا (ع) بودند .
6 – محمد حنفیخ ، فرزند خوله
7 و 8 – عمر اطرف و رقیه کبری
12-9 - عباس ، جعفر ، عثمان ، و عبدالله
13و 14 – محمد اصغر ، و عبید الله
15 – یحیی
16 و 17 ام الحسن و رمله
18 تا 28 نفیسه ، زینب صغری ، رقیه صغری ، ام هانی ، ام الکرام ، جمانه ، امامه ، ام سلمه ، میمونه ، خدیجه و فاطمه

معصوم سوم حضرت فاطمه زهرا

نام مبارکه : فاطمه
لقب معروف :زهرا
کنیه شریف : ام ابیها
نام پدر : رسول مکرم اسلام
نام مادر :حضرت ام المومنین خدیجه کبری
محل ولادت : مکه مکرمه
مدت عمر : هجده سال و یک ماه و ده روز
تاریخ ولادت : بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت
تاریخ شهادت : سیزده جمادی الاول یا سوم جمادی الثانی سال یازده هجری
علت شهادت : ضربات ثانی و قنفذ (لعنت الله علیها )و سقط جنین
نام قاتل : ثانی
معصوم چهارم حضرت امام حسن مجتبی

نام مبارک : حسن
لقب معروف : مجتبی
کنیه شریف :ابو محمد
نام پدر : امیر المومنین علی (ع)
نام مادر : فاطمه الزهرا
محل ولادت : مدینه منوره
تاریخ ولادت : پانزدهم ماه مبارک رمضان سال سوم هجرت
محل شهادت : مدینه منوره
تاریخ شهادت :مسمومیت به زهر
محل دفن : مدینه منوره
نام قاتل : جعده همسرش دختر اشعث بن قیس ( لعنة الله علیهما )
مدت امامت : نه سال و شش ماه
مدت عمر : چهل و هفت سال و نه ماه و هفت روز
دوران زندگی در سه بخش : عصر پیامبر (ص) حدود 8 سال ملازمت با پدر « حدود سی و هفت سال » ، عصر امامت « ده سال »

معصوم پنجم حضرت ابا عبدالله الحسین

نام مبارک : حسین
لقب معروف : سید الشهداء
کنیه شریف : ابا عبدالله
نام پدر : امیرالمومنین علی بن ابی طالب
نام مادر : فاطمة الزهرا
محل ولادت : مدینه منوره
محل شهادت : کربلای معلی
تاریخ شهادت : دهم محرم سال شصت و یک هجری
محل دفن : کربلای معلی
نام قاتل : شمر بن ذی الجوشن « لعنة الله علیه »
مدت امامت : یازده سال و یازده ماه و هفت روز
مدت عمر : پنجاه و هفت سال و هفت ماه و هفت روز
دوران زندگی در سه بخش : در عصر رسول الله (ع) حدود «شش سال » در دوران امامت پدرش « سی سال » در دوران امامت برادرش امام حسن (ع) حدود « ده سال »

معصوم ششم حضرت امام سجّاد (ع)

نام مبارک :علی (ع)
لقب معروف : سجّاد
کنیه شریف : ابو محمد
نام پدر : حسین بن علی
نام مادر : شهر بانو
محل ولادت : مدینه طیبه
تاریخ ولادت : پانزدهم جمادی الاول سال سی و شش ، یا پنجم شعبان سال سی و هشت هجری
محل شهادت : مدینه منوره
تاریخ شهادت : بیست و پنجم محرم سال نود چهار یا نود پنج هجری بنا بر مشهور
محل دفن : قبرستان بقیع
علت شهادت : مسمومیّت به زهر
نام قاتل : هشام بن عبدالملک « لعنة الله علیهما »
مدت عمر : پنجاه و هفت یا پنجاه و هشت سال
مدت امامت : سی و چهار یا سی پنج سال
طاغوتهای زمان : نه نفر از یزید تا هشام بن عبدالملک دهمین خلیفه بنی امیه « لعنةالله علیهم اجمعین من الاولین و االآخرین »
معصوم هفتم حضرت امام محمد باقر (ع)
نام مبارک : محمد
لقب معروف : باقر العلوم
کنیه شریف : ابو جعفر
نام پدر : سجاد
نام مادر : فاطمه بنت امام حسن
محل ولادت : سوم صفر سال پنجاه و هفت هجری یا اول رجب
محل شهادت : مدینه طیبه
تاریخ شهادت : دوشنبه هفتم ذی الحجة صد و چهارده هجری
علت شهادت : مسمومیت به زهر
محل دفن : قبرستان بقیع
نام قاتل : ابراهیم بن ولید یا هشام بن عبد الملک
مدت امامت نوزده سال و ده ماه
مدت عمر : پنجاه و هفت سال
دوران زندگانی در دو بخش : سه سال و شش ماه با جدّش امام حسین (ع) سی و چها سال و پانزده روز با پدرش امام سجاد (ع) آن حضرت در روز عاشورا حدود چهار سال داشتند .

معصوم هشتم حضرت امام جعفر صادق ( ع )
نام مبارک : جعفر
لقب معروف : صادق
کنیه شریف : ابو عبدالله
نام پدر : محمد باقر
نام مادر : ام فروه دختر قاسم بن محمد
محل ولادت : مدینه منوره
تاریخ ولادت : دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال هشتادو سه هجری
محل شهادت : مدینه منوره
تاریخ شهادت : بیست و پنجم شوال یا پانزدهم رجب سال صد چهل و هشت هجری
علت شهادت : مسمومیت به واسطه انگور زهر آلود
محل دفن قبرستان بقیع
نام قاتل : منصور دوانیقی خلیفه عباسی « لعنه الله علیه »
مدت عمر : شصت و پنج سال
مدن امامت : سی و سه یا سی و چهار سال


معصوم نهم حضرت موسی بن جعفر (ع)

نام مبارک : موسی
لقب معروف : کاظم
کنیه شریف : ابا ابراهیم
نام پدر : جعفر صادق
نام مادر : حمیده خاتوم
محل ولادت : ابوا ء
تاریخ ولادت : هفتم صفر سال صد و بیست و هشت هجری
محل شهادت : بغداد زندان هارون
تاریخ شهادت : بیست و پنجم رجب صدو هشتاد و سه هجری
علت شهادت : خرمای زهر آلود
محل دفن کاظمین
نام قاتل : هارون الرشید خلیفه عباسی
مدت عمر : پنجاه و پنج سال
مدت امامت : سی و پنج سال
دوران زندگی در دو بخش : دوران قبل از امامت از سال 128 تا 148 هجری قمری بیست سال دوران بعد از امامت از سال 148 تا 183 هجری قمری سی و پنج سال در عصر منصور دوانیقی ، مهدی عباسی ، هادی عباسی ، و هارون الرشید که بیشتر امامت آن حضرت در زمان هارون بود و آن حضرت در زمان هارون بود و آن حضرت حدود چهارده سال از عمر مبارک خود را در زندان به سر برد

معصوم دهم حضرت علی بن موسی الرضا (ع)
نام مبارک : علی
لقب معروف : رضا
کنیه شریف : ابولحسن
نام پدر : موسی بن جعفر
نام مادر : نجمه خاتون
محل ولادت : مدینه طیبه
تاریخ ولادت : یازدهم ذی القعده سال صد و چهل و هشت هجری
محل شهادت : در سناباد نوقان از حوالی مشهد مقدس
تاریخ شهادت : آخز صفر سال دویست و سه هجری
علت شهادت :مسمومیت به واسطه انگور زهر آلود
محل دفن : مشهد مقدس
نام قاتل : مامون پسر هارون الرشید
مدت امامت : بیست سال
مدت عمر : پنجاه و پنج سال
دوران زندگانی در سه بخش : قبل از امامت سی و پنج سال از سال صد و هشتاد و سه ، بعد از امامت هفده سال در مدینه اواخر امامت سه سال در خراسان که حساس ترین دوره زندگی آن حضرت بوده است

معصوم یازدهم امام جواد (ع)

نام مبارک : محمد
لقب معروف : جواد
کنیه شریف : ابا جعفر
نام پدر : رضا
نام مادر :خیزران یا ریحانه
محل ولادت : مدینه طیبه
تاریخ ولادت : دهم رجب ، سال یکصد و نود و پنج هجری
محل شهادت : بغداد
تاریخ شهادت : آخر ذی العقده سال دویست و بیست هجری
علت شهادت : مسمومیت به زهر به دستور معتصم عباسی
محل دفن : کاظمین کنار قبر جدش حضرت موسی بن جعفر
نام قاتل : ام الفضل دختر مامون
مدت عمر : بیست و پنج سال و سه ماه
مدت امامت : هفده سال
دوران امامت آن حضرت مصادف با حکومت مامون و معتصم هفتمین و هشتمین خلیفه عباسی بود . آن حضرت در هفت سالگی به امامت رسید و جوان ترین امام شیعیان می باشد .

معصوم دوازدهم حضرت امام هادی (ع)
نام مبارک : علی
لقب معروف : هادی
کنیه شریف : ابولحسن
نام پدر : جواد
نام مادر : سمانه خاتون
محل ولادت : مدینه منوره
تاریخ ولادت : پانزدهم ذی الحجه سال دویست و دوازده هجری
محل شهادت : سامرا
تاریخ شهادت : سوم رجب سال دویست و پنجاه و چهار هجری
علت شهادت : زهر در طعام توسط معتز عباسی
نام قاتل : متوکل دهمین خلیفه عباسی
محل دفن : سامرا
مدت عمر : چهل و دو سال
مدت امامت : سی و سه سال
دوران زندگانی در سه بخش : هشت سال قبل از امامت از سال دویست و دوازده تا دویست و بیست هجری در زمان حیات پدر بزرگوارش ، دوران امامت در زمان خلفای قبل از متوکل سیزده سال از سال دویست و بیست تا سال دویست و سی و سه دوران امامت در سخت ترین شرایط در زمان خلافتهای مامون ، معتصم ، واثق ، منتصر ، مستعین ، و معتز بوده است

معصوم سیزدهم حضرت امام حسن عسگری

نام مبارک : حسن
لقب معروف:عسگری
کنیه شریف : ابو محمد
نام پدر : هادی
نام مادر : حدیثه خاتون
محل ولادت : مدینه منوره
تاریخ ولادت : هشتم ربیع الثانی یا بیست و چهارم ربیع الاول سال دویست و سی و دو هجری
محل شهادت : سامرا
تاریخ شهادت : هشتم ربیع الاول سال دویست و شصت هجری
علت شهادت : بوسیله زهر به دسیسه معتمد عباسی
محل دفن : سامرا کنار پرد بزرگوارش امام هادی
نام قاتل : معتمد خلیفه چهاردهم عباسی
مدت عمر : بیست و هشت سال
دوران زندگانی در دو بخش : دوران قبل از امامت بیست و دو سال دویست سی و دو تا سال دویست و پنجاه و دو ، دوران امامت شش سال از سال دویست و پنجاه و چهار تا سال دویست و شصت هجری

معصوم چهاردهم مهدی موعود حضرت امام زمان (عج)
نام مبارک : محمد
لقب معروف : مهدی
کنیه شریف : ابولقاسم
نام پدر : حسن عسگری
نام مادر : نرجس خاتون
محل ولادت: سامرا
تاریخ ولادت : جمعه پانزدهم شعبان المعظم سال دویست و پنجاه و پنج یا دویست و پنجاه و شش هجری
محل غیبت : سامرا سرداب مقدس
غیبت صغری : از سال دویست و شصت هجری از زمان شهادت پدر بزگوارشان شروع و تا سال سی صد و بیست و نه زمان فوت آخرین نائب خود طول کشید آن حضرت از زمان تولد تا شهادت پدر ، در خفا به سر بردند
غیبت کبری : از سال سی صد و بیست و نه شروع و تا وقت ظهور ادامه دارد


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۵ خرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۲۲ صبح

فضائل شخصیتی حضرت زینب (س )به طور خلاصه:
1. صبر آن حضرت: «شهید مطهری» در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن كسی كه بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود». و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاكنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».
2. عبادت آن حضرت: «زینب كبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد». در كتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترك نشد حتی شب یازدهم محرم».
3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در كوفه و شام كه یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
«خطابه ای كه حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».
4. علم آن حضرت: زمانی كه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار كوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی». این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نكته بس كه «زمانی كه در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید كردند از خیمه پای بیرون نگذاشت» در حالی كه هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این كه برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نكشد از خیمه بیرون نیامد.
6. عصمت ایشان: در كتاب «زینب بنت الامام امیر المؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذكر می كند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان «ضروری دین» نیست ولی به این مرحله رسیده اند...». و خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ كس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».«ابن اثیر» می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود.»


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۶ شهريور ۱۳۹۲ ۰۸:۰۸ صبح

بررسی هر یک از ابعاد معنوی، علمی، اجتماعی و اخلاقی شخصیت علی بن موسی علیه السلام، اهمیت خاص خود را داراست. چه بساگروهی شیفته ی جنبه ی علمی و مناظرات و مباحثات آن حضرت باشند و در شناختن و نمایاندن چهره علمی آن امام، اهتمام فزونتری داشته باشند، ولی توجه به این حقیقت که علم، اخلاق و شخصیت اجتماعی و سیاسی امامان، تحت تأثیر شخصیت معنوی و عبادی ایشان قرار داشته است و آنان هرکمالی را از این رهگذرکسب کرده اند و خدا محوری منش وکنش آنان به ایشان عزت و امتیاز بخشیده است، این باور را تقویت خواهد کردکه بررسی این جنبه ی از زندگی امام علیه السلام شایسته تقدم و توجه فزونتر است. آنچه از جلوه های عبودیت و بندگی آن حضرت در آینه اخبار و نقلهای تاریخی به یاد مانده، در بیان فهرست گونه زیر می توان شاهد آن بود:
- شبها، کم می خوابید و بیشتر شب را به عبادت سپری می کرد.[1] .

- بسیاری از روزها را روزه داشت و بویژه روزهای اول، نیمه و آخر هر ماه را روزه می گرفت و می فرمود: «ذلک صوم الدهر»؛ اگر کسی این چند روز را روزه گیرد، به شخصی ماند که تمام عمر، روزه بوده است.[2] .

- سجده هایش بسیار طولانی بود، به گونه ای که اگر پس از نماز صبح در برابر حضرت حق، به خاک می افتاد، تا دمیدن آفتاب صبحگاهی، همچنان در سجده بود.[3] .

- قرآن بسیار تلاوت می کرد و انس امام علیه السلام با قرآن چنان بود که جز از قرآن نمی گفت، پاسخ او به هر پرسشی، از قرآن بود. تمثیلهای او نیز برگرفته از قرآن بود.[4] .
- هنگامی که در بستر خواب قرار می گرفت، به یاد خدا و تلاوت قرآن مشغول می شد.[5] .

- در تلاوت آیات نورانی قرآن، اگر به آیه ای می رسید که در آن سخن از دوزخ و کیفر الهی بود، سخت می گریست و ازآن به خدا پناهنده می شد.[6]
- به نماز در اول وقت اهتمام داشت، روزهایی نیزکه روزه داشتند، هنگام افطار، نخست نماز می خواندند.[7] .

- نوافل، بویژه نماز شب را حتی در سفر رها نمی کرد و چون ثلث آخر شب فرا می رسید، از بستر بر می خاست، در حالی که ذکر بر لب داشت. به محل وضو رفته، مسواک می کرد، وضو می گرفت، به نماز می ایستاد و هر شب، علاوه بر نافله شب، نماز جعفر طیار را نیز می خواند. تا هنگام نماز صبح و پس از انجام فریضه صبح، به تعقیبات ادامه داده، با طلوع خورشید، سجده ی شکر می کرد و این مرحله عبادی را به انجام می رسانید.[8] .
- همواره ذکر خدا را بر زبان داشت.[9] .
- از خدا سخت می ترسید.[10] .
- درغیر نماز نیز به مناجات با خدا، انس داشت.[11] .

- بسیاری وقتها، به خواندن نماز اشتغال داشت.[12] - رجاءبن ابی ضحاک، مأمور شد تا حضرت را از مدینه به- مرو، همراهی کند، خلیفه به وی دستور داد، در تمام شبانه روز و در طول سفر، ملازم و همراه امام علیه السلام باشد. او در پایان سفر چنین گفت:
«به خدا سوگند، کسی را نیافتم که از او پرهیزکارتر باشد و بیش از آن گرامی به یاد خدا و در خوف از خدا به سر برد.» [13] .
آنگاه وی به جلوه های مختلف عبادت امام نیز اشاره می کند، که در این مختصر نمی گنجد.

حضور امام رضا علیه السلام در میدان عبادت، حضوری انزوا طلبانه نبود و عبادت و بندگی به درگاه خدا را وسیله رها کردن مسۆولیتهای اجتماعی و پرداختن به واقعیتهای زندگی قرار نداده بود، بلکه آن گرامی در اوج زهد و تقوا، شخصیتی سازنده و حاضر در میدانهای علمی و اجتماعی بود؛ چنان که بدانها اشاره خواهیم داشت.

پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار91:49.
[2] بحارالانوار 91:49.
[3] همان 90.
[4] همان.
[5] همان 94.
[6] همان.
[7] همان.
[8] همان 93.
[9] بحارالانوار 98،92،91:49.
[10] همان.
[11] همان.
[12] همان 91.

[13] عیون اخبار الرضا 180:2. «فوالله ما رأیت رجلا کان اتقی لله منه و لا اکثر ذکرا له فی جمیع اوقاته و منه و لا اشد خوفا لله عزو جل...».
بخش حریم رضوی


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۵ آبان ۱۳۹۲ ۱۰:۴۵ صبح

مختصر حالات ششمین معصوم ، چهارمین اختر امامت

آن حضرت روز جمعه یا پنج شنبه ، 15 جمادى الثّانى یا 23 شعبان ، سال 36 یا 38 هجرى (3)، در شهر مدینه منوّره تولّد یافت .
نام : علىّ(4) صلوات اللّه و سلامه علیه .
كنیه : ابوالحسن ، ابومحمّد، ابوالقاسم و... .
لقب : سجّاد، زین العابدین ، زین الصّالحین ، سیّد العابدین ، سیّد السّاجدین ، ذو الثّفنات ، ابن الخیرتَیْن ، مجتهد، عابد، زاهد، خاشع ، بكّاء، امین و... .
نقش انگشتر: حضرت داراى سه انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتیب عبارتند از: للّه للّه ((وَما تَوْفیقى إ لاّ بِاللّه )) ، ((الْحَمْدُ لِلّهِ العَلِیِّ)) ، ((إ نَّ اللّهَ بالِغُ اءَمْرِهِ)) و ((الْعِزَّةُ لِلّهِ)) .
دربان : ابو خالد كابلى ، ابو جبلة ، یحیى بن امّ طویل .
پدر: امام ابو عبداللّه الحسین ، سیّد الشّهداء علیه الصّلاة والسّلام .
مادر: معروف به شهربانو، شاهزاده ایرانى ، دختر یزدجرد - كه آخرین پادشاه فارس بود - مى باشد؛ و در زمان عُمَر به اسارت مسلمین در آمد و امام علىّ علیه السّلام از فروش او مانع شد و فرمود:
او شریف زاده است ، آزادش بگذارید تا از مسلمین هر كه را بخواهد با او ازدواج نماید و مهریه اش از بیت المال پرداخت شود.
پس با انتخاب خود، امام حسین علیه السّلام را براى همسرى خویش ‍ برگزید كه پس از ازدواج با او، امام سجّاد علیه السّلام از ایشان تولّد یافت .
حضرت در صحرا و صحنه كربلاء حضور داشت و مصائب سخت و دلخراشى را متحمّل شد، كه عُمْر آن حضرت را در آن لحظات ، بین 22 تا 24 سال گفته اند؛ و نسل شجره مباركه بنى الزّهراء توسّط امام سجّاد علیه السّلام تكثیر و منتشر گردید.
آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام حسین علیه السّلام مبارزات گوناگونى علیه دستگاه حكومتى بنى امیّه داشت و به شیوه هاى مختلفى در فرصت هاى مناسب ، در هوشیارى بخشیدن جامعه نسبت به دستگاه ظالم لحظه اى سكوت و آرامش نداشت ، از طریق سخنرانى ، تشكیل جلسات دعا و مناجات ، گریه و اظهار مظلومیّت و تظلّم و... .
آن حضرت یكى از چهار نفر گریه كننده گان عالم به شمار آمده ، كه پس از جریان دلخراش كربلاء مرتّب در هر فرصت مناسبى بر مظلومیّت پدرش ‍ امام حسین علیه السّلام و یاران باوفایش مى گریست ، و جنایات دستگاه بنى امیّه را افشاء مى كرد.
مدّت عمر: آن حضرت مدّت دو سال و چند ماه در حیات جدّش امام امیرالمؤ منین علیه السّلام ، و حدود دوازده سال در حیات عمویش امام مجتبى علیه السّلام ، و 23 یا 24 سال نیز با پدرش ، و حدود 35 سال امامت و رهبریّت جامعه اسلامى را بر عهده داشت كه جمعا عمر آن حضرت را حدود 57 سال گفته اند.
مدّت امامت : آن حضرت روز دهم محرّم الحرام ، سال 61 هجرى پس از شهادت پدر بزرگوارش ، در سنین 23 یا 24 سالگى به منصب امامت و خلافت نایل آمد و تا 12 یا 25 محرّم سال 94 یا 95، امامتش به طول انجامید كه جمعا حدود 35 سال امامت و رهبریّت را بر عهده داشته است .
شهادت : حضرت روز شنبه ، دوازدهم یا بیست و پنجم محرّم ، سال 94 یا 95 هجرى قمرى (5)، توسّط هشام بن عبدالملك مروان به وسیله زهر، مسموم و به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
محلّ دفن : پیكر مطهّر و مقدّس آن بزرگوار در قبرستان بقیع كنار عمویش ‍ امام حسن مجتبى علیهماالسّلام دفن گردید.
تعداد فرزندان : مرحوم سیّد محسن امین تعداد پانزده پسر و چهار دختر براى حضرتش نام برده است .
خلفاى هم عصر آن حضرت : یزید بن معاویه بن ابى سفیان ، فرزندش ‍ معاویة بن یزید، مروان بن حكم ، عبدالملك بن مروان ، ولید ابن عبدالملك .
نماز آن حضرت : دو ركعت است ، كه در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه آیة الكرسى یا سوره توحید خوانده مى شود، و بعد از سلام نماز، تسبیحات حضرت زهراء علیهاالسّلام گفته شود؛ و پس از آن حوایج مشروعه خود را از درگاه خداوند منّان تقاضا و درخواست نماید.(6)

امام سجّاد علیه السلام فرمودند: مَن عَمِلَ بما افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن خَیر النَّاس کسی که به آنچه خداوند بر او واجب ساخته عمل کند از بهترین مردمان است.


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ ۱۱:۳۹ عصر

خلاصه ای از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س):


نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.


به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.


آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.


سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند. بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.


پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.[/font]
ارسال توسط Admin


[font=tahoma]



RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۳۲ صبح

امام ابوالحسن علی النقی هادی علیه السلام ملقب به امام “هادی“، دهمین پیشوای شیعیان درنیمه ذیحجه سال ۲۱۲ هجری در اطراف مدینه در محلی به نام ” صریا” متولد گشت. آن حضرت و فرزند گرامی ایشان امام حسن علیهما السلام به عسکریین شهرت یافتند، زیرا خلفای بنی عباس آنها را از سال ۲۳۳ به سامرا (عسکر) برده و تا آخر عمر پر برکتشان در آنجا، آنها را تحت نظر قرار دادند. امام هادی علیه السلام به لقبهای دیگری مانند: نقی، عالم، فقیه، امین و طیب شهرت داشت و کنیه مبارک ایشان ابوالحسن است. از آنجا که کنیه امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام نیز ابوالحسن بود، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم علیه السلام، ابوالحسن ثانی به امام رضا علیه السلام و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی علیه السلام اختصاص یافته است.
پدر بزرگوارش امام جواد (ع) و مادرش بانوی گرامی سمانه است که بانویی با فضیلت و با تقوا بود. امام هادی (ع) در سن ۶ یا ۸ سالگی یعنی در سال ۲۲۰ هجری، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسید. مدت ۳۳ ساله امامت امام هادی (ع) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز معاصر بود.
عظمت شخصیت امام هادی (ع) به قدری زیاد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتی از این اعترافات مبنی بر شخصیت آن امام به لحاظ اخلاقی و بخشی دیگر ناشی از ابعاد علمی آن حضرت و شمه ای، نتیجه کراماتی است که از آن بزرگوار صادر شده است.
ابن صباغ مالکی در کتابی موسوم به فصول المهمه خطوط واضحی از سیمای تابناک فضایل و ویژگی های اخلاقی امام هادی (ع) قهرمان شکست ناپذیر عصر متوکل عباسی را ترسیم می کند!
«فضل و دانش امام دهم شیعیان بر اوج قلل بلند پایه عالم بشریت نقش بسته بود و رشته های مشعشع آن بر اختران آسمان سر می سایید. نیکی ها و اخلاق پسندیده او را نمی توان در شمار عدد ذکر نمود. اما می شود به افتخارآمیزترین آنها که موجب حیرت است بسنده کرد. او جمیع صفات نیک و مفاخر معنوی را یک جا در وجود داشت. ابعاد وسیع و منبع فیاض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبت شده و بدین سبب او از ناشایسته ها و آلایش ها به دور و برکنار است.»
امام هادی (ع) دارای نفس زکیه و عزمی راسخ و همتی عالی بود که هرگز احدی از مردم را نمی توان در مقایسه با او همتا و همسان دانست.
ابن شهر آشوب از رجال حدیث نقل می کند که او نیک سرشت ترین و پاک ترین روش را در میان جامعه دارا بود، راستگوترین افراد جامعه محسوب می شد، به هنگام سکوت، شکوه هیبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمی گرفت و چون لب به سخن می گشود، گزیده و نغز می گفت به طوری که شعاع کلامش روح آدمیان را سحر می کرد.
در وجود مقدس امام هادی (ع) ویژگی های اخلاقی پسندیده می درخشید. امامت، کمال و دانش و فضیلت و سرشت و اخلاق نیک از فرازهای اخلاقی این امام همام است.
خداوند به قدرت بی منتها و دانش وسیع خود، گنجینه هایی از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده و ایشان را به زیور دانش آراسته است، این گنجینه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف است که خداوند آن را دراختیار امامان شیعه که راهبران حقیقی بشر هستند، قرار داده است.
عکس, تصویر, زندگینامه امام هادی ( علی النقی ) علیه السلام
مرقد مطهر پیشوای دهم- عراق/ سامراء
امام هادی (ع) که در زمره امامان شیعه و از خاندان رسالت است، نیز از ویژگی دانشی گسترده و جامع برخوردار است، طوری که سمبل های دانش و فرهنگ وی، عقول را حیران و اندیشه ها را به اعجاب واداشته است.
امام دهم همچون پدران و اجداد بزرگوار خود در علم و دانش سرآمد روزگار بود. درخشش او در مدت حیاتش احترامی شگفت در قلوب همگان ایجاد کرده بود. نامه آن حضرت در رد پیروان معتقد به تفویض و جبریون و اثبات عدل و حد مابین جبر و تفویض، از فرازهای شگفت آور دوره امامت، امام هادی محسوب می شود و بسیار مورد تعمق و توجه می باشد.
امام هادی (ع) در این نامه، نظریه پیروان هر دو عقیده را با منطقی ترین اصول مردود اعلام کرده و اسراری از علوم و حقایق آن را پاسخ فرموده است.
با توجه به اینکه خداوند دارای عدل و انصاف و حکمت بالغه است، پس اوست که می تواند هر کس را بخواهد از میان بندگان خود برای ارسال پیامش و تبلیغ رسالتش و اتمام حجت بر بنده هایش برگزیند. گوشه ای دیگر از دریای بیکران دانش امام هادی (ع) در تاریخ خطیب بغدادی تجلی دارد. او به شهادت خود دانش امام را متذکر شده و در مقام اثبات آن می گوید:
روزی یحیی بن اکثم در مجلس واثق خلیفه عباسی که جمعی از علماء و فقها حضور داشتند، سؤال کرد که چه کسی سر حضرت آدم (ع) را هنگامی که حج به جا آورد، تراشید؟
تمام حضار در پاسخ آن عاجز ماندند، واثق گفت: هم اکنون من کسی که جواب این سؤال را بدهد حاضر می کنم، سپس شخصی را بدنبال حضرت هادی (ع) فرستاد و وی را به دربار خلیفه دعوت کرد. امام نیز دعوت را پذیرفت و برای اظهار و بیان حقیقت به دربار واثق رفت. خلیفه پرسید: ای ابوالحسن به ما بگو چه کسی سر حضرت آدم را هنگام حج تراشید؟ امام فرمود: ای واثق ترا به خدا سوگند می دهم که ما را از بیان و جواب آن معاف کنی، خلیفه گفت: ترا سوگند می دهم که جواب را بفرمایی!
امام فرمود: اکنون که قبول نمی کنی، پس می گویم. پدرم مرا از جدم خبر داد و جدم از جدش که رسول خدا باشد، اطلاع داد که فرمود: برای تراشیدن سر آدم جبرئیل مأمور شد یاقوتی از بهشت آورد و به سر آدم کشید تا موهای سرش بریزد.
در مورد جاذبه اجتماعی و نفوذ سیاسی امام هادی (ع) فقط می توان همین را گفت که یکی از تجلیات و تشعشعات پرشکوه خداوند و تابش منبع فیاض نور حق در وجود امام هادی (ع) متجلی و منعکس شده و از وجود حضرت نیز مانند آینه ای که انوار گوناگون را در خود انعکاس می دهد، ساطع بوده است. کسی را در عصر پیشوای دهم، توان نگاهی ممتد و حتی لحظه ای کوتاه به چهره او نبود. به محض نظر به رخسار پرفروغش آثار ضعف و سستی و ترس بر قلب ها سایه می افکند. در کتاب های تاریخی آمده است که حضور امام در هر مجلسی مورد تجلیل و احترام عمیق بود و خواسته و ناخواسته اطرافیان را تحت تأثیر و نفوذ قرار می داد و همنشینان وی همواره آرزوی مجالست و مراودت او را در سر داشتند.
با آنکه متوکل بارها در صدد بود تا به بهانه قیام مسلحانه امام دهم را از میان بردارد، ولى هیچ گاه به این بهانه دست نیافت. با این حال، نتوانست حیات شریف آن حضرت را که مانع خودکامگى هاى او به عنوان محور تفکر اسلامى بود و همچون مرکزى که شیعیان بر گرد آن پروانه ‏وار مى چرخیدند، تحمل کند، لذا ایشان را بنا به روایتى، در تاریخ سوم رجب سال ۲۴۵هجرى به شهادت رساند.
امام دهم در حالى که هشت سال و پنج ماه از عمر شریفشان مى گذشت، به مقام امامت نایل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسیدند و در سامرا دفن شدند (صلوات الله و سلامه علیه و على آبائه و أبنائه الطاهرین).
از بیانات گهربار آن حضرت است که فرموده اند:
«الحکمة لا تنجع فی الطبائع الفاسدة»
حکمت در نهاد فاسد تأثیر نمى کند.
در خاتمه باید متذکر شویم که امام هادی (ع) اصحاب فراوانی دارند که بسیاری از آنها فخر شیعه هستند و از جمله‌ آنهاحضرت عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری مدفون است. او از اعاظم روات است و حضرت هادی به او خیلی احترام می گذاردند. او کسی است که ایمان را خدمت حضرت هادی به این صورت عرضه داشت:
»خدا یکی است و شبیه برای او فرض نمی شود، جسم نیست بلکه خالق جسم است. همه چیز را خلق نموده است و همه چیز به دست او است و او مالک آنها است. محمد صلی الله علیه و آله پیامبر است و او آخر پیامبران است که پیامبری بعد از او نخواهد آمد و دین او پایان همه ادیان است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب وصّی پیامبر است و بعد از امیرالمؤمنین، حسن و حسین و علی بن حسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و بعد از او فرزندش که غایب می شود و روزی ظاهر می شود و جهان را انبوه از عدل می کند بعد از آنکه ظلم انبوه باشد.« عبدالعظیم گفت: »اقرار دارم و می گویم دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خدا است. اطاعت شما اطاعت خدا و مخالفت شما مخالفت خدا است. به معراج و سؤال در قبر و بهشت و جهنم و صراط و میزان اعتقاد دارم و همه آنها حق است و می دانم که قیامت آمدنی است. و بر واجبات الهی که نماز، روزه، زکات، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر است اقرار دارم.« حضرت فرمودند: »ای ابوالقاسم این دین پسندیده است، خداوند را بر آن ثابت بدارد.«
عبدالعظیم رحمه الله دین اعتقادی را عرضه داشت زیرا تنها اعتقاد نمی تواند موجب نجات باشد. دینی موجب نجات است که توأم با عمل باشد. از این جهت حضرت هادی (ع) ایمان را چنین فرموده اند. ابودعامه می گوید: به عیادت حضرت هادی رفتم آن بزرگوار فرمودند: چون به عیادت من آمدی بر من حقی پیدا کرده ای، برای ادای حقت روایتی از پدرم که از پدرانش و از امیرالمؤمنین و او از رسول اکرم علیه السلام نقل کرده است می گویم:
«قال رسول الله: الایمان ما وقّدته القلوب و صدقته الاعمال»
ایمان چیزی است که در دل جایگزین شده است و اعمال، گفتار و کردار آن را تصدیق می کند.
از این جهت در قرآن شریف و روایات اهل بیت فراوان دیده می شود که از افرادی که مرد عمل نیستند سلب ایمان شده است.
برگرفته از : http://WWW.IRIB.IR
————————————————————————————————–


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۹:۳۳ صبح

نگاهی به شخصیت و زندگانی حضرت زينب کبری(س)
1. ولادت نور

حضرت زینب(س) بنا به قول مشهور در پنجم جمادی الاُولی سال ششم هجری در مدینه منوّره متولد شد. پیامبر اکرم(ص) نامش را زینب(به معنای درخت خوش بوی نیکو منظره ای که از بوی خوش آن افراد سر مست می شوند) گذاشت. (1)
کنیه اش امّ عبدالله، امّ کلثوم، امّ العزائم، امّ هاشم، امّ المصائب، و لقبش را عالمة، عقیله ی بنی هاشم، صدّیقه ی کبری، نائبة الزهراء و بطلة کربلا گفته اند. (2)

2. در سوگ جدّ بزرگوار و مادر عزیزش

حضرت زینب(س) پنج سال داشت که رسول اکرم(ص) به ملکوت اعلی پیوست. او شاهد غم و اندوه مادرش، حضرت فاطمه زهرا(س) بود که در فراغ پدر ارجمندش، گریه می کرد و می ســوخت. زمانی نگذشت که مـــادر عزیزش، دردانه ی عصمت و طهارت، کوثر نبوی(ص) در اثر سختی ها و فشارهای روحی و جسمانی مانند هجوم به خانه ی امام علیّ(ع) و شکستن حرمت اهل بیت(ع)، غصب فدک و از دست دادن حقوقش، بی حرمتی به عصمت نبوی(ص)، در بستر بیماری افتاد و پس از 75 روز( به روایتی) و 95 روز( به روایتی دیگر) به شهادت رسید.(3)

3. ازدواج و مسئولیت پذیری

حضرت زینب(س) در سن 13 سالگی پس از خواستگاری عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، به ازدواج او در آمد.(4) و صاحب 4 فرزند، به نام های جعفر، عون، محمّد و امّ کلثوم شد. و بعضی فرزندی به نام عباس را به او نسبت داده اند. (5) مورخان نوشته اند: محمد و عون در سن 10 و 8 سالگی در کربلا در رکاب دایی عزیزشان حضرت سیّد الشهداء(ع) به فیض شهادت رسیدند. (6)

4. فضایل و کمالات انسانی

الف) علم و دانش

از حضرت امام سجاد(ع) نقل شده که خطاب به ایشان فرمود:« أنتِ بحمدالله عالمة غیرمعلّمة فَهِِمة» یعنی؛ ای عمه جان، شما دانشمندی هستی که از کسی نیاموخته ای و دانا و فهمیده ای هستی که از کسی یاد نگرفته ای!. به راستی چنین است، خانمی که از پدری همانند امام علیّ بن ابی طالب(ع) وارث علم پیامبر(ص)، و مادری همانند فاطمه ی زهرا(س)، کوثر پیامبر(ص)، متولد شده باشد و در دامان آن بزرگواران رشد و نُموّ یافته، باید چنین باشد. خصوصیت و ویژگی مرتبطین با اهل بیت(ع) چنین هستند.
حضرت زینب(س) در مسجد کوفه، مجلس درس تفسیر قرآن و احکام برقرارکرده بود و گاهی مردان نیز در جلسات ایشان شرکت می کردند. گفته می شود، عبدالله بن عباس هم از آن کسان بوده است. چنان که او نقل می کند: «بانوی خردمند ما حضرت زینب بنت علیّ(ع) چنین روایت می کند». (7)
امام حسین(ع) به خواهرش دستور داد تا احکام دینی را از طرف امام سجّاد(ع) برای بستگانش تبیین کند، او از طرف حضرت زین العابدین(ع) نیابت خاصه داشت تا احکام دینی و شرعی را برای مردم بیان کند و خانه ی آن علویه ی مکرّمه، همواره محل رفت و آمد و مراجعه مردم بود.

ب) شجاعت و جهاد و مبارزه با دشمنان

آن حضرت، در حادثه روز عاشورا به عنوان یار و یاور برادر بزرگوارش، حضرت سید الشهداء(ع) شرکت داشت و در آن مبارزه خونین، نقش تاریخی خود را با صبر و بردباری و پرستاری از زخمی ها و مجروحین و... ادامه داد و هرگز از دشمن اموی و منحرفین خوف و هراسی نداشت. طبق روایتی امام علیّ(ع) فرمود: « جهاد بر سه قسم است، با دست، با زبان و با دل». (8)
حضرت زینب کبری(س) با قدرت و تسلط بی نظیر به مبانی دینی و قرآنی و قدرت و تسلط بر مردم، چنان حکیمانه سخن می گفت که دهان مردم از تعجب باز می ماند!. چنان که در مجلس یزید با ابّهت و شکوهی ویژه سخن گفت که نه یزید امکان قطع سخن او را یافت و نه کسی از حاضران جرأت مخالفت پیدا کرد!. (9)

ج) استقامت در راه هدف مقدس

حضرت زینب کبری(س) پس از رخداد خونینِ کربلای حسینی، با شجاعت بی نظیر و استقامت همانند کوه خود، در کنار برادرزاده ارجمندش حضرت سیّد الساجدین(ع) به ادای وظیفه دینی پرداخت. که به نمونه هائی از آن اشاره می شود:

اول. در کوفه:

عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب ها و دندان های سر مبارک حضرت سید الشهداء(ع) می زد!... . حضرت زینب(س) که کهنه ترین جامه های خود را پوشیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام تر، قدم پیش نهاد و در گوشه ای نشست!. عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ(ع) و فاطمه(س) است. عبید الله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!. حضرت زینب(س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو ای عبیدالله، تبه کار، رسوا و بدکاره ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان(شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید ای پسر مرجانه!.

دوم. در مجلس یزید در شام:

اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه(لع) حرکت دادند، درحالی که یزید(لع) اشعار ابن زِبَعری را می خواند که بوی کفر و شرک و بی دینی از آن می آمد!؟. این صحنه برای امام سجّاد(ع) و حضرت زینب(س) بسیار تلخ و دشوار بود! امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود: چه می گویی در حالی که جدّ ما رسول الله(ص) هست!. در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست تا فاطمه بنت الحسین(ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب(س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرأتی ندارند. وقتی جسارت یزید را مشاهده کرد فرمودند: تو امیر و مسلط هستی. از روی ظلم و ستم دشنام می دهی و تندی می کنی و زور می گویی. در این موقع یزید ساکت شد و ادامه نداد!. آری این چنین هست جرأت، هیبت و ابّهت اهل بیت(ع) که با شجاعت و منطق، دلهره در دل دشمنانان می انداختند به طوری که آنان را به عقب نشینی وادار می کردند. حضرت زینب(س) در ادامه سخنانش مردم را منقلب کرد و با قرائت آیات قرآن و استدلال به تفسیر و تاویل واقعی آن ها، بنیان ظلم و ستم اُمویان را افشا و بر حقّانیت راه پیامبر اعظم(ص) و خاندانش شهادت داد به طوری که مردم کم کم بیدار شدند و به عمق ظلم و ستم و فساد خاندان بنی امیه پی بردند!. (10)

سوم. در مدینه:

کاروان خسته و غم ناک اهل بیت(ع)، پس از تحمّل سختی های راهِ طولانی شام به مدینه، وارد شهر شدند. نسیم بوی آشنای شهر پیامبر(ص) به مشام کاروانیان می رسید، اما آن ها که در هنگام خروج از مدینه با حضرت امام حسین(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حضرت علی اکبر(ع) و... بودند، اینک آن ها به ملکوت اعلی پیوسته اند و اســــراء تنها شده اند! . فقدان آن ها بر اعضای کاروان سنگینی می کرد ولی چاره ای نبود و تسلیم قضا و قدر الهی بودند. آن ها خوش حال از این که مأموریت محوله را به خوبی انجام داده اند. کاروان اسراء با حزن و اندوه و گریه و اشک مردم مدینه به زیارت قبر مطهّر پیامبر اکرم(ص) رفتند و حضرت زینب(س) با چشمانی گریان، خطاب به رسول خدا(ص) عرض کرد: « یا جدّاه، انّی ناعیة الیک وَلَدک الحسین[ع]» یعنی، ای جدّ بزرگوار و عزیزم، با حزن و اندوه خبر کشته شدن فرزندت حسین(ع) را آورده ام. گروهی برای تسلیت به خانه عبدالله بن جعفر رفتند و عبدالله گفت: «خدا را شکر که بچه هایم فدای حسین(ع) شدند و جانشان را برای او دادند». سپس حضرت زینب(س) به دیدار امّ البنین[مادر حضرت عباس(ع)] رفت و او را دل داری داد. بنی هاشم با حالت عزاداری بر شهدای کربلا در بقیع اجتماع کردند و نوحه های جان گداز سر دادند و بعضی از اعضای کاروان کربلا، به نوحه سرایی و بیان حوادث، سختی ها و شجاعت و چگونگی جان فشانی شهداء و مقاومت اسراء پرداختند. خانواده پیامبر(ص) عزا دار و سیاه پوش شدند و دیگر شادی نکردند!. حضرت زینب(س) در کنار امام سجّاد(ع) چگونگی حوادث واقعه کربلا را برای مردم بازگو می کردند و اظهار می داشتند آن ها همه ی این مصائب را به خاطر خدا تحمل کردند و مانند کوه استوار، لحظه ای از خدا غافل نبودند. در نتیجه حضرت امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) و سائر اسراء، پاسدار حقیقی و واقعی ثار الله(خون خدا) شدند و نگذاشتند نهضت و حماسه جان گداز و خونین کربلا فراموش شود. حادثه ای که موجب حفظ و بقای اسلام از انحرافات و کجی ها شد و بنیان و اساس حاکمان فاسق و بی دین و بنی امیه را نابود کرد.(11)
این بانوی بزرگوار در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت.قبرش در زينبيه(در سوريه كنونى)است.برخى نيز معتقدند مدفن او در مصر است.در كتاب«خيرات الحسان»آمده است:در مدينه قحطى پيش آمد.زينب ( س)همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام كوچ كردند و قطعه زمينى داشتند.زينب در همانجا در سال 65 هجرى در گذشت و در همان مكان دفن شد.
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
***********************************************
پی نوشت‏ ها:
1. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) 3: 357.
2. مسعودی، مروج الذهب... 3: 63؛ ابن الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین : 95؛ محمّد زاده، مرضیه؛ بانوی آفتاب: 26.
3. اربلّی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة(ع) 2: 63.
4. ابن سعد، الطبقات الکبری 6: 100.
5. همان 8: 341؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) 4: 122.
6. وقعة الطف (تحقیق: یوسفی غروی) 282: 248؛ ابو الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین: 122.
7. ابو الفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین: 95؛ صدوق، کمال الدین، باب 45 ح37.
8. نهج البلاغة، حکمت 375.
9. ابومخنف، وقعة الطف (تحقیق: یوسفی غروی) 262؛ سيّد ابن طاووس، الملهوف...191.
10. سید ابن طاووس، الملهوف... : 315؛ طبرسی، الاحتجاج 2: 122.
11. مجلسی، بحار الأنوار... 45: 124؛ سید ابن طاووس، الملهوف... : 240؛ ادب الطف 1: 71.
* خوانندگان و علاقه مندان عزیز، جهت آشنائی و کسب اطلاعات بیشتر به مقاله، بررسی مستند حیات حضرت زینب (س) و نقش آفرینی در نهضت حسینی بررسی مستند حیات حضرت زینب(س) و نقش آفرینی در نهضت حسینی(بر اساس منابع پیش از قرن هفتم هجری) به قلم: سید علی رضا عالمی مراجعه نمایند.


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۱۷ تير ۱۳۹۳ ۱۲:۰۱ صبح

اُمّ المؤمنين، حضرت خديجه كبري(س) دختر خويلد بن اسدبن عبدالعزي نخستين همسر رسول خدا(ص)، از زنان شريف، اصيل و نامدار عرب و اسلام مي باشد. وي با اين كه در عصر جاهليت، در مكه معظمه ديده به جهان گشود و در آن شهر قبيله گرا و طايفه مدار رشد و كمال يافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صميميت، صداقت، مهر و وفا با همسر، كم نظير بود و وي را در آن عصر، طاهره و سيده نساء قريش مي خواندند و در اسلام يكي از چهار بانويي كه بر تمام بانوان بهشت فضيلت و برتري دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هيچ بانويي اين مقام و فضيلت را نيافت.(1)


وي پيش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با هند بن بناس تميمي، معروف به "ابوهاله" و پس از وي با عتيق بن عابد مخزومي ازدواج كرد و از هر دوي آن ها داراي فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم، خديجه كبري(س) با درايت و خردمندي خويش صاحب دارايي فراوان شد و كاروان هاي متعددي براي بازرگاني به راه انداخت.
حضرت محمد(ص) كه پيش از بعثت، بنا به سفارش عمويش ابوطالب(ع) در يكي از سفرهاي كارگزاران خديجه شركت كرد و سود فراواني نصيب وي نموده بود، علاقه خديجه را به خويش جلب و زمينه ازدواج با وي را فراهم كرد.


خديجه كبري(س) در چهل سالگي با امين قريش، حضرت محمد(ص) كه در سنّ بيست و پنج سالگي بود ازدواج كرد(2) و زندگي شرافتمندانه و اصيلي را پايه ريزي كردند، كه در تاريخ بشريت بي همتا و بي مانند است.
خديجه كبري(س) به پيامبر(ص) عشق و علاقه ويژه اي داشت و هنگامي كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارايي هاي خويش را در اختيار آن حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و باروري آن هزينه كند. او نخستين زني بود كه به آن حضرت ايمان آورد و در اين راه مشقت ها و آزارهاي فراواني از سوي قريش و اهالي مكه متحمل گرديد.(3)
وي تا زنده بود، در تمام صحنه ها يار و ياور رسول خدا(ص) و موجب تسلي قلب شريف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعيد در شعب ابي طالب، هيچ گاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وي پشتيباني و نگه باني مي كرد.
سرانجام اين بانوي فداكار، پس از يك عمر تلاش و كوشش و 25 سال خدمت به رسول گرامي(ص) و دين مبين اسلام، پس از بازگشت از محاصره قريش در شعب ابي طالب به مكه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان آفرينان تسليم و روح مطهرش به اعلي عليين عروج نمود.
پيامبراكرم(ص) در مدت كوتاهي، دو يار و پشتيبان خويش، يعني عمويش ابوطالب و پس از وي، خديجه كبري(س) را از دست داد و از اين باب، بسيار اندوهگين و ماتم زده بودو روزگار سختي را پشت سر مي گذاشت. به همين جهت، آن سال را "عام الحزن" ]سال اندوه[ ناميدند.
پس از غسل و كفن بدن مطهر خديجه كبري(س)، پيامبر(ص) وي را در حجون مكه به خاك سپرد.(4)


خديجه(س) در خانه پيامبر(ص) داراي دو پسر به نام هاي قاسم و عبدالله ]معروف به طيب و طاهر[ و چهار دختر به نام هاي زينب، رقيه، ام كلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گرديد.(5)
پيامبراكرم(ص) در شأن همسرش خديجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار كسي را بهتر از خديجه نصيبم نكرد. زيرا در حالي كه مردم، كفر مي ورزيدند، او به من ايمان آورد؛ در حالي كه مردم تكذيبم مي كردند، او مرا تصديق كرد؛ در حالي كه مردم محرومم كرده بودند، او با دارايي هاي خود با من مساوات كرد و خداوند از او به من فرزنداني عطا كرد، كه از ساير همسرانم چنين موهبتي نصيبم نشد.(6)

********************************************************************
1- رمضان در تاريخ (لطف الله صافي گلپايگاني)، ص 66
2- تذكره الخواص (ابن جوزي)، ص 271؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج2، ص 79
3- رمضان در تاريخ، ص 72
4- رمضان در تاريخ، ص 64؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص 35؛ المنتخب من ذيل المذيل (طبري)، ص 86؛ البدايه و النهايه (ابن كثير)، ج3، ص 156؛ كشف الغمه، ج2، ص 79
5- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1، ص 108؛ زندگاني چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوري)، ص 211
6- تذكره الخواص، ص 273؛ رمضان در تاريخ، ص 76؛ كشف الغمه، ج2، ص 78


RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۲۲ تير ۱۳۹۳ ۱۲:۳۷ صبح

خلاصه ای از زندگی نامه امام حسن مجتبی (ع)

ولادت


در نيمه ماه رمضان سوم هجري، اولين فرزند علي عليه‌السلام و فاطمه سلام الله عليها به دنيا آمد. پس از ولادت، نامگذاري از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاري پروردگار ماند.
تا اينکه جبرئيل ،امين وحي، فرود آمد و گفت: خدايت سلام مي‌رساند و مي‌گويد چون علي براي تو همانند هارون براي موسي است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون عليه السلام يعني شبّر قرار ده!
رسول خدا فرمود: زبان من عربي است و شبّر، عبري است.
جبرئيل گفت: شبّر در زبان عرب به معناي« حسن» است.
به اين ترتيب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنيه‌ي آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترين القابش« سيد» و سبط» و «تقي» است.


نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفته‏اند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّي الله عليه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمويشان، سپردند تا او را از شيري که به خاطر زايمان فرزندش، قثم، در سینه داشت، شير دهد. بعدها نيز رسول خدا براي امام حسن، ادعيه‌ي عافيت و حرزهاي مخصوص چشم‌زخم را خواندند.


ذکر امام در قرآن


ذکر امام حسن عليه السلام در قرآن : قرآن مجيد مشتمل است بر يادکردي از شخصيت‌ها، از خوبان يا از بدان، ليکن اين يادکرد گاهي همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسي و فرعون ذکر شده است) و گاه فقط با توصيف، و بدون ذکر نام.( همانند آنچه درباره امام علي عليه‌السلام نازل شده است.) درباره امام حسن عليه السلام نيز آياتي به صورت توصيف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آيه تطهير ، آيه ذوي القربي و آيه اولي الامر.


رابطه امام حسن عليه السلام و رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم : امام حسن عليه السلام بيشتر از هفت سال با رسول خدا زندگي نکرد، ولي در همين مدت به شدت مورد عنايت آن حضرت بود و استفاده‏هاي علمي و تربيتي فراواني برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسيار فراوان بوده و آن حضرت، گاهي نوه‌اش را در کارهاي بزرگي همانند بيعت رضوان و مباهله با نصاراي نجران هم شرکت مي‌داده است. رسول خدا درباره‌ي او تعريف و تمجيدهاي فراواني نموده است که امام بعدها به مناسبت‌هاي مختلف، از آنها براي معرفي شخصيت الهي خويش سود جست.


امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله عليها :امام حسن عليه السلام با مادر خود، فاطمه‌ي اطهر، رابطه‏اي عميق و متعالي داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازي‌هاي کودکانه مي‌کرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشويق مي‌نمود. حسن نيز گزارش سخنان رسول خدا را پيش از هر کس، از مسجد به مادر مي‌رساند و گاه در عبادت مادر دقت مي‌کرد و از آن درس‌ها مي‌گرفت.


اين ارتباط صميمي در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که اين دو به همراه هم و با تن و قلبي آزرده به زيارت قبر رسول الله و بقيع مي‌رفتند و شگفت آن که اين رابطه پس از ارتحال مادر نيز باقي ماند؛ به طوري که فاطمه پس از وفات دست‌هاي مجروح خويش را از کفن بيرون آورد و حسنش را در آغوش کشيد. امام حسن نيز سال‌ها بعد در حضور دشمناني همانند معاويه و مغيره بن شعبه مصيبت مضروب شدن مادر را يادآور شد.


امام حسن در دوران پيش از خلافت پدر : از اين دوران اطلاع زيادي در دست نيست. فقط اين مقدار مسلم است که امام عليه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه از روي دلسوزي در تأمين رفاه پدر مي‌کوشيده و گاه همراه او در برخي فعاليت‌هاي اجتماعي شرکت مي‌کرده است( همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعيد)، و گاه پاره‌اي مأموريت‌هاي مهم را از طرف پدر عهده‌دار بوده است (همانند آبرساني به منزل عثمان در حال محاصره.) سياست‌هاي عملي امام حسن عليه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا همانند او در هيچ‌يک از جنگ‌ها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام اين دوره‌ي 25 ساله شرکت ننموده است.


در دوران خلافت پدر


امام حسن عليه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن از آغاز بيعت مردم با حضرت علي عليه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قوي‏ترين بازوي آن حضرت عمل کرد. در جريان بيعت، حضوري جدي داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفين و نهروان حاضر بود. پيش از جنگ جمل هم به همراه عمّار ياسر و قيس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب‌کردن فتنه‌ي ابو موسي اشعري ، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جاي پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهي‌اش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت‌خوردن پدر نيز تمام تلاش خود را براي بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پايان به وصاياي او گوش سپرد.


جانشيني پس از شهادت پدر


حضرت علي عليه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصي خود تعيين کرد. رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم نيز قبل از آن به دو گونه اين وصايت را اعلام کرده بودند؛ يکي به صورت تصريح به امامت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصريح به امامت اوصياء دوازده‌گانه‌ي خود، با ذکر اسامي آنها.


امام پس از خلافت


امام حسن عليه السلام پس از خلافت و قبل از صلح (دوران کوتاه خلافت ظاهري): دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهري امام حسن عليه السلام، پر ماجرا سپري شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علي عليه السلام، امام حسن به مسجد آمد و در سخناني شيوا تلويحاً مردم را به بيعت با خويش فراخواندند.


پس از سخنراني و با تبليغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرت بيعت کردند. امام نيز بيعتشان را براين اساس که از او پيروي کنند و با هر کس جنگيد، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذيرفت؛ و سپس به تحکيم پايه‌هاي حکومت خويش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبيت نمود و برخي را تغيير داد


جاسوس‌هاي معاويه را پيدا کرد و گردن زد، نامه‌ي تندي به وي نوشت و او را تهديد به جنگ نمود. نامه‌‌‌نگاري ميان حضرت و معاويه ادامه يافت تا اينکه معاويه لشکري عظيم به سوي عراق گسيل داشت و حضرت نيز درصدد تهيه لشکري براي مقابله با او برآمد.

صلح امام


مهمترين حادثه در زندگي امام حسن عليه‌السلام جريان صلح معاويه با آن حضرت است. تحليل اين حادثه ضروري به نظر مي رسد زيرا خود امام صلحش را حجتي بر آيندگان مي‌داند؛ يعني بر اساس عملکرد حضرت، وظيفه انسان نيز در شرايط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.


بررسي مقدمات و شرايط و عللي که صلح را ايجاب کرد و دقت در کيفيت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافي نتايج شيرين صلح براي جناح حق و ضربه‌هاي سهمگين آن بر جناح باطل به‌خوبي روشن مي‌کند که صلح آن حضرت در حقيقت انقلاب سبزي بود که زمينه انقلاب سرخ حسيني را فراهم ساخت و اين نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلم‌ستيزانه، پايه‌ريز انقلاب علمي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام در عصر طلايي خلأ انتقال قدرت از بني‌اميه به بني‌عباس گشت و به اين ترتيب، اسلام ناب محمدي که در تشيع جلوه‌گر بود، نهال خود را آبياري نمود و به درخت تنومندي تبديل کرد.


امام پس از صلح تا شهادت


تمامي تلاش امام حسن پس از قبول صلح اين بود که فوايد مورد نظرش را از صلح به نتيجه برساند و بر اين اساس در تمام اين مدت به حفظ نيروهاي کيفي و خالص ، بازسازي نيروهاي خسته و وازده و تفسير صحيح اسلام پرداخت.
عملکرد دشمن‌شکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاويه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.

شهادت امام


تلاش موفق امام حسن براي به‌کرسي نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاويه طرح قتل حضرت را پيگيري نمايد تا بتواند به خواسته ديرين خود يعني تبديل خلافت اسلامي به سلطنت موروثي، جامه‌ي عمل بپوشاند. به اين ترتيب سمي مهلک تهيه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتي درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجري به لقاء الله شتافت.
برادرش امام حسين عليه السلام، جنازه‌ي او را پس از تغسيل و نماز براي دفن به سوي مسجد و روضه پيامبر برد ولي سرانجام بر اثر ممانعت بني‌اميه در بقيع به خاک سپرد.


ثواب عزاداري و گريه بر امام حسن


رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم سال‌ها پيش از شهادت امام حسن فرموده بود : « هر کس بر حسن گريه کند، چشمش روزي که ديده‌ها کور مي شوند (روزقيامت)، کور نمي شود و هرکس در مصيبت او اندوهگين شود، روزي که همه دلها اندوهگين است، غم و اندوهي ندارد. زيارت حسن مايه‌ي استواري قدم‌ها در قيامت است.»

شاگردان و ياران امام


نام بيش از 30 نفر از شاگردان و ياران آن حضرت در تاريخ ثبت شده است.

فرزندان امام


کمترين عددي که درباره فرزندان حضرت نوشته‌اند 7 نفر و بيشترين عدد 23 نفر است. شيخ مفيد ، فرزندان حضرت را 15 نفر مي‌داند( هشت پسر و هفت دختر.
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نيز 4 نفر صاحب فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نياوردند و به همين جهت نسل تمامي سادات حسني به آن دو پسر ديگر که فرزند پسر آورده اند زيد و حسن مثنّي) منتهي مي‌گردد. در سلسله سادات حسني، دانشمندان، سلاطين، محدّثان و انقلابيون متعددي وجود دارد.
منبع : تهذیب حوزه

چند حدیث از امام حسن مجتبی (ع)


از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردباری یعنی چه؟ فرمودند: بردباری عبارت از فرو بردن خشم و اختیار خودداشتن است. (تحف العقول، ص 227)


چنان برای دنیایت تلاش کن که گویاهمیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گوئی فردامرگت فرا می رسد .


دانشت را به مردم بیاموز، و خود نیزدانش دیگران را فراگیر .


کسی که در دلش جز خوشنودی خداخطورنکند، چون دعاکندمن ضامنم که دعایش مستجاب گردد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 118)


کسی که عقل ندارد ادب ندارد، و کسی که همت نداردجوانمردی ندارد و کسی که حیا ندارد دین ندارد. (از هر معصوم چهل حدیث، ص 115)





RE: مختصری از زندگی نامه ائمه - آشنای غریب - ۱۴ شهريور ۱۳۹۳ ۱۱:۰۵ عصر

خلاصه ای از زندگانی امام رضا (علیه السلام) به مناسبت ولادت آن بزرگوار


ابوالحسن علی بن موسی (ع) ملقب به «رضا» امام هشتم از ائمه اثنی عشر (ع) و دهمین معصومین از چهارده معصوم (ع) می باشد. سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه.ق و ماه تولد ایشان را بنا بر روایت ذی القعده گفته اند.


کنیه آن حضرت ابوالحسن و چون حضرت امیر (ع) نیز مکنی به ابوالحسن بوده است حضرت رضا(ع) را ابوالحسن ثانی گفته اند. مشهورترین لقب ایشان «رضا» بوده که بنابر روایتی در عیون اخبار الرضا علت ملقب بودن آن حضرت به «رضا» این بوده است که ...... هم دشمنان مخالف و هم دوستان موافق به (ولایت عهد او) رضایت دادند و چنین چیزی برای هیچیک از پدران او دست نداده بود، از این رو در میان ایشان تنها او به «رضا» نامیده شد. مادر آن حضرت (ام ولد) به اغلب احتمالات از مردم شمال آفریقا یا مغرب مراکش بوده است.


عبادت امام


برای آنان که بودن را مفهومی جز بنده بودن ندانند، پرستش نه یک «تکلیف»،بلکه معنای زندگی و جاودانگی است. در نگاه آنان خدا پرستیدن نه یک واجب است که باید از سرگذراند و برائت ذمه حاصل کرد بلکه شهد شیرینی است که باید چشید و در آن روح بودن و ماندن یافت.


از این روى ، اگر درباره خداپرستى این گونه کسان که امام پیشاپیش همه آنان است سخنى گفته شود سخن از «اندازه عبادت» نیست،بلکه سخن از «چگونگى » است.


آنان بنده بودن را مایه افتخار، بندگى کردن را مایه سربلندى ،و سر فرود آوردن در برابر خواست آشکار و پنهان خداوند را اساس سرافرازى شمرند.


این معناى سخن هشتمین امام است که گوید: «به بندگى خدا افتخار مى کنم»


در پرتو توجّه به چنین برداشتى از مفهوم عبادت در نظر امام است که مى توان براى خواندن هزار رکعت نماز در شبانه روز، سجده هاى طولانى پس از نماز صبح، روزه هاى مکرّر، شب زنده داریهاى پر رمز و راز و همدمى همیشگى با قرآن تفسیرى شایسته یافت، یا به درک حقیقت این سخن نایل آمد که کسى درباره آن حضرت مى گوید: به خداوند سوگند مردى ندیدم که بیش از او از خدا پروا کند، بیش از او در همه اوقات به یاد خدا باشد، و بیش از او از خدا بترسد .


گوینده این سخن نه کسى از شاگردان او، بلکه فرستاده دستگاه خلافت؛ رجاء بن ابى ضحّاک است که به عنوان گماشته مأمون به مدینه رفته است تا امام را زیرنظر گیرد و با خود به مرو برد. او در ادامه سخن خود می گوید: شب هنگام که به بستر مى رفت بسیار قرآن تلاوت مى کرد، و چون بر آیه اى که در آن یادی از بهشت و دوزخ بود می گذشت می گریست و از خداوند بهشت می خواست و از آتش به او پناه می جست. چون ثلث آخر شب فرامى رسید از بستر برمى خاست و به تسبیح و تحمید و تهلیل و استغفار مى پرداخت. پس از آن مسواک مى کرد و سپس به نماز شب مى ایستاد. او نماز جعفر طیّار را چهار رکعت به جاى مى آورد و این رکعتها را در شمار رکعتهاى نماز شب مى آورد».


امام براساس همین برداشت هماره با قرآن همدم بود و به گفته ابراهیم بن عباس حتى سخن او، پاسخهایى که مى داد و مثلهایى که مى آورد همه برگرفته از قرآن بود و کتاب الهى را هر سه روز یک بار ختم مى کرد.


او خود در این باره فرمود: «اگر مى خواستم قرآن را در کمتر از سه روز ختم مى کردم. امّا من به هر آیه اى که مى رسم در آن مى اندیشم و در این امر درنگ مى نمایم که درباره چه و به چه هنگام نازل شده و بدین سبب است که آن را در سه روز ختم مى کنم.»


هم بر این اساس است که امام هر برتریى را به تقوا مى داند و حتى به دیگران نیز حق مى دهد که اگر بتوانند بیش از او از تقوا بهره مند شوند از او برتر باشند، چونان که در پاسخ مردى که سوگند یاد کرد او بهترین مردم است، فرمود: «اى مرد! سوگند مخور، برتر از من کسى است که بیشتر تقواى خدا داشته و در برابر او فرمانبردارتر باشد. به خدا سوگند هنوز این آیه نسخ نشده است که برترین شما پرهیزگارترین شماست.»


شخصیت علمی و اخلاقی آن بزرگوار


شخصیت ملکوتی و مقام شامخ و زهد اخلاق حضرت رضا (ع) و اعتقاد شیعیان به او سبب شد که نه تنها در مدینه بلکه در سراسر دنیای اسلام به عنوان بزرگترین و محبوبترین فرد خاندان رسول اکرم (ص) مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترین پیشوای دین شناسند و نامش را با صلوات و تقدیس ببرند. بیست و چند سال نداشت که در مسجد رسول الله (ص) به فتوی می نشست. علمش بسیار و رفتارش پیامبر گونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام می گردید. کسی را با عمل و سخن خود نمی آزرد، تا حرف مخاطب تمام نمی شد سخنش را قطع نمی کرد. هیچ حاجتمندی را مأیوس باز نمی گرداند. در حضور مهمان به پشتی تکیه نمی داد و پای خود را دراز نمی کرد. هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان می نشست و غذا می خورد. شبها کم می خوابید و قرآن بسیار می خواند. شبهای تاریک در مدینه می گشت و مستمندان را کمک می کرد. نظافت را در هر حال رعایت می کرد و عطر بسیار بکار می برد. عادتاً جامه ارزان و خشن می پوشید ولی در مجالس و برای ملاقاتها و پذیرائیها لباس فاخر در بر می کرد. غذا را اندک می خورد و سفره اش رنگین نبود. در هر فرصتی مردم مسلمان را به وظایف خود آگاه می کرد.....


جنبه علمی امام


مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام واعتبار بی‌همتای امام را در میان ایشان می‌دید می خواست تااین قداست واعتبار را خدشه دارسازدوازجمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را ازنظر علمی شکست داده ووجهه علمی امام را زیرسوال ببرند.که شرح یکی از این مجالس را می‌آوریم:


برای یکی از این مناظرات مأمون فضل‌بن‌سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظره بنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری و بزرگ علمای یهود و روسای صابئین ( پیروان حضرت یحیی) بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت:" دوست دارم که با پسر عموی من ( مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عمومی امام می باشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید". صبح روز بعد مجلس آراسته‌ای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا علیه السلام ) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: آیا می خواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان می شود. او گفت: "بلی فدایت شوم .امام فرمودند: وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صائبین بزبان ایشان و بر آتش پرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومی شان بشنود و ببیند که سخنان تک تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون می فهمد که توانایی کاری را که می خواهد انجام دهد ندارد و پشیمان می شود و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم. . سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف ‌فرما شدند و با ورود حضرت مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت : " دوست دارم با ایشان مناظره کنید ". حضرت رضا (علیه السلام)نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود:" اگر کسی درمیان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند". عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سئوالات بسیاری کرد و حضرت تمام سئوالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سئوالات خود از امام شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.


رجاءابن ضحاک که ازطرف مامون مامور حرکت دادن امام ازمدینه به سوی مرو بود,می گوید: "آن حضرت در هیچ شهری وارد نمی شد مگر اینکه مردم از هرسو به او روی می آوردند و مسائل دینی خود را از امام می پرسیدند.ایشان نیز به آنها پاسخ می گفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان می فرمود.هنگامی که ازاین سفربازگشتم نزد مامون رفتم .او ازچگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگوکردم . مامون گفت: "آری، ای پسرضحاک !ایشان بهترین، دانا ترین و عابدترین مردم روی زمین است


اخلاق و منش امام


خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی نمود.


یکی از یاران امام می گوید:" هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی فرمود. هرگز ندیدم به کسی ازخدمتکارانش بدگوئی کند. خنده او قهقه نبود بلکه تبسم می فرمود. چون سفره غذا به میان می آمد, همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می نشاند و آنان همراه با امام غذا می خوردند. شبها کم می خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می گذراند. بسیار روزه می گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک, مخفیانه به فقرا کمک می کرد.


یکی دیگر از یاران ایشان می گوید:" فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود, اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می کرد ، خود را می آراست (لباسهای خوب و متعارف می پوشید). شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و گفت ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم و خود این کار را انجام داد.


شخصی به امام عرض کرد:" به خدا سوگند هیچکس در روی زمین ازجهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی رسد". امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت".


مردی از اهالی بلخ می گوید:" در سفر خراسان با امام رضا( علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگذران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم:" فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند".امام فرمود:" ساکت باش, پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است".


یاسر، خادم حضرت می گوید: "امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود:" اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود:، به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد و در پاسخ او می گفتند:" به غذا خوردن مشغولند" و آن گرامی می فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود



شهادت امام

در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور دادتا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی‌که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا(ع) به شهادت رسید. علیه السلام

تدفین امام

به قدرت و اراده الهی امام جواد ( علیه السلام ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان, بدن مطهر ایشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است

تاریخ درج : 1390/7/16 موضوع : تاریخ و سیره ،یادداشت محقق : محمد سالاری : تخصص : فقه و اصول ،ادبیات فارسی ، تبلیغ