تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید
اشعــــــــار مناسبتی - نسخه قابل چاپ

+- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com)
+-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html)
+--- انجمن: شعر (/forum-10.html)
+--- موضوع: اشعــــــــار مناسبتی (/thread-1768.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8


RE: اشعــــــــار مناسبتی - mah19 - ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۱۳ صبح

[تصویر:  nnq3zizxrb2kx7fp9b0.jpg]


RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۲۱ عصر

به مناسبت بزرگداشت حکیم ،ریاضیدان ، وشاعر بزرگ ایرانی خیام نیشابوری

********************************************************
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود

زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل

زین پس چو نباشیم همان خواهد بود

*************************************
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم

وین یکدم عمر را غنیمت شمریم

فردا که ازین دیر کهن در گذریم

با هفت هزار سالگان سر بسریم

*************************************************
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی ونه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو

چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
****************************************
در کـارگـه کـوزه گـری بــودم دوش
دیـدم دو هزار کـوزه گـویا و خـموش
هــر یک به زبان حــال با مـن گفتند
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش






RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۱۷ تير ۱۳۹۳ ۱۲:۳۲ صبح

به مناسبت وفات حضرت خدیجه ( س )

گرفته حال دلم در هوای مادر زهرا

دو دیده ام شده باران برای مادر زهرا

هر آنچه دختر پاک و هر آنچه مادر خوب است

فدای مادر زینب فدای مادر زهرا

کریمه ی قم و حتی کریم شهر مدینه

کرم کنند به عالم به جای مادر زهرا

گرفته دست نیازم دخیل روزی امشب

اگر که سر بگذارم به پای مادر زهرا

خدا کند که ببخشد مرا به راه پیمبر

خدا کند که بمانم گدای مادر زهرا

من آمدم که خدیجه دوباره واسطه باشد

میان عبد سیاه و خدای مادر زهرا

اگر غلام حسینم اگر که مست اباالفضل

نوشته اند مرا در دعای مادر زهرا

شبیه طفل یتیمی که غرق گریه ی خویش است

دلم شکسته به بزم عزای مادر زهرا

قسم به چادر خاکی که من پناه ندارم

به جز عبای پیمبر، عبای مادر زهرا

اگر سر نوه اش را کنار دجله بریدند

میان دشت بپیچد صدای مادر زهرا

محمدامین سبکبار



RE: اشعــــــــار مناسبتی - Afkhami - ۶ مرداد ۱۳۹۳ ۰۵:۰۹ عصر

سلام و ی خسته نباشید بزرگ
به همراه تبریک عید سعید فطر


RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۱۴ شهريور ۱۳۹۳ ۱۰:۱۸ عصر

شعر : میشه ضامنم بشی امام رضا ( ع )

اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو
به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو
دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی
کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی
اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم
دلمو دست بگیرم تا بهت نشون بدم
روبروی گنبدت سجده کنم سلام بدم
خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم
بگم آفتابیو و عاشقم درست مثل جنوب
با همون لهجه دریایی که میدونی تو خوب
روبروت بی اختیار دوباره زانو بزنم
میون گریه بگم غریبو در به در منم
تو رو شاهد بگیرم که با خدا حرف بزنی
میدونم که دست رد باز به سینم نمیزنی
میدونم شفاعت بی منتت زبون زده
به همین امید دلم به مشهد تو اومده
تو که اسمت با غم نقاره ها روی لباست
همه صحن طلات ردپای فرشته هاست
دست خالی هیچکسی از در خونت نمیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره

شعر با کمی تغییر ، که مشخص نیست چه کسی سروده و خواننده آن آقای غلامرضا صنعتگر میباشد









RE: اشعــــــــار مناسبتی - vahidvm - ۱۹ مهر ۱۳۹۳ ۱۱:۰۴ صبح

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست


مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست


مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست


مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست


مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست


مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست


مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست


مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست


مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست


اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست


بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست


مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست


هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست


بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست


ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست


بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست


به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست


گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست


RE: اشعــــــــار مناسبتی - vahidvm - ۲۰ مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۲۹ صبح

علی جنت مکان جنت نشین است

فقط حیدر امیر المومنین است


RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۲۱ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۳ صبح

به مناسبت بزرگداشت شمس الدین محمد حافظ شیرازی

هوا خواه توام جانا و مى دانم كه مى دانى *** كه هم ناديده مى بينى و هم ننوشته مى خوانى
ملامت گو چه دريا بد ميان عاشق و معشوق *** نبيند چشم نابينا خصوص اسرار پنهانى
گشاد كار مشتاقان در آن ابروى دلبندست *** خدا را يك نفس بنشين گره بگشا ز پيشانى
بيفشان زلف و صوفى را به پا بازى و رقص آور *** كه از هر رقعه ء دلقش هزاران بت بيفشانى
ملك در سجده ء آدم زمين بوس تو نيت كرد *** كه در حسن تو لطفى ديد بيش از حد انسانى
چراغ افروز چشم ما نسيم زلف جانانست *** مباد اين جمع را يارب غم از باد پريشانى
دريغا عيش شبگيرى كه در خواب سحر بگذشت *** ندانى قدر وقت اى دل مگر وقتى كه در مانى
ملول از همرهان بودن طريق كاردانى نيست *** بكش دشوارى منزل به ياد عهد آسانى
خيال چنبر زلفش فريبت مى دهد حافظ *** نگر تا حلقه ء اقبال ناممكن بجنبانى


RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۴ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۳۶ عصر

[تصویر:  20110704143317109_t-imamhosein90-05.jpg]
عشق را افسانه کردی یا حسین

عقل را دیوانه کردی یا حسین

در ره معبود بی همتای خویش

همّـتی مردانه کردی یا حسین

تا قیامت در دل اهل ولا

منزل و کاشانه کردی یا حسین

گرد شمع بی زوال خویشتن

عالمی پروانه کردی یا حسین..
[/font]
[font=tahoma]


RE: اشعــــــــار مناسبتی - آشنای غریب - ۱۹ دي ۱۳۹۳ ۱۱:۵۱ صبح

شعر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی درباره حضرت محمد(ص)

ستاره یی بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
طرب سرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
بصدر مصطبه ام ، می نشاند اکنون یار
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
لب از ترشح می پاک کن ز بهر خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد
خیال آب خضر بست و جام کیخسرو
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
چو زر خرید وجود است شعر من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد












[font=tahoma][/font]