عصرگاه با طعم مشاعره - نسخه قابل چاپ +- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com) +-- انجمن: فرهنگی و هنری (/forum-1.html) +--- انجمن: شعر (/forum-10.html) +--- موضوع: عصرگاه با طعم مشاعره (/thread-1626.html) |
RE: عصرگاه با طعم مشاعره - آشنای غریب - ۲۱ آذر ۱۳۹۱ ۰۳:۲۷ عصر من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم RE: عصرگاه با طعم مشاعره - گمنام - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۰:۳۷ صبح ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم RE: عصرگاه با طعم مشاعره - مریم گلی - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۴۸ صبح مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم RE: عصرگاه با طعم مشاعره - هُدهُد صبا - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۰۱:۲۴ عصر مرحبا طاير فرخ پي فرخنده پيام خير مقدم چه خبر دوست كجا يار كدام RE: عصرگاه با طعم مشاعره - آشنای غریب - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۰۶:۲۶ عصر مرا در خانه سروی هست کاندر سایه قدش فراغ از سرو بستانی وشمشاد چمن دارم RE: عصرگاه با طعم مشاعره - مریم گلی - ۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۲۸ عصر من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را RE: عصرگاه با طعم مشاعره - آشنای غریب - ۲۳ آذر ۱۳۹۱ ۰۷:۳۲ صبح (۲۲ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۲۸ عصر)مریم گلی نوشته: من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا ، من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا جان ودل پر درد دارم هم تو در من می نگر ، چون تو پیدا کرده ای این راز پنهان مرا چون تو میدانی که درمان من سرگشته چیست ، دردم ازحد شد چه میسازی تو درمان مرا ا RE: عصرگاه با طعم مشاعره - گمنام - ۲۳ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۰۸ عصر اي غم ، تو که هستي از کجا مي آيي؟ هر دم به هواي دل ما مي آيي باز آي و قدم به روي چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا مي آيي! RE: عصرگاه با طعم مشاعره - hamed - ۲۳ آذر ۱۳۹۱ ۱۲:۳۵ عصر یارا یارا گاهی ، دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن چشم تار دل را ، چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن RE: عصرگاه با طعم مشاعره - مریم گلی - ۲۴ آذر ۱۳۹۱ ۰۸:۲۴ صبح نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم |