تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: ایرانیان در قرآن
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
" هو العالم "

مطالب ذکر شده نتیجه تحقیقاتی است که به تازگی در ایران صورت گرفته و رابطه تنگاتنگی با ایران دارد در واقع می توان نام این تحقیقات را (ایران در قرآن) نامید.

لذا از تمام مراجعه کنندگان حتی آنانی که علاقه ای به تحقیقات قرآنی ندارند تقاضا داریم با دقت کامل مطالب را بررسی و در بحث ما شرکت کنند.

این تحقیقات ابتدا به لطف خدا صورت گرفت و یاری او شامل حال ما شد زیرا نتایج آن تا به حال در هیچ محفل قرآنی دیگر گفته نشده و زیبایی آن در تازگی آن است و همین تازگی ما

را بر آن داشت تا نظر تمامی قرآن پژوهان و یا ایرانیانی که مایل هستند ایران و ایرانی را در قرآن مشاهده کنند و یا تمام مردم دنیا از هر دین و مرامی که قصد دارند برخی از حقایق را

در مورد ایرانیان بدانند، بدانیم.

اما قبل از شروع خواهشمندیم، نظر به تازگی و عجیب بودن بحث دوستان با دقت بیشتری مطالب را دنبال کرده و سوالات خود را مطرح کنند اما نتیجه گیری را به پایان بحث واگذارند.

ابتدا برای شروع بحث نظر یکی از بزرگان اروپا (گوته شاعر بزرگ آلمانی) را در مورد ایرانیان که در کتاب (دیوان شرقی ، دیوان غربی) مطرح گردیده را برایتان بازگو می کنم:

گوته در حالی که قصد دارد خود را با شاعر بلند آوازه ایران (حافظ) مقایسه کند می گوید: اگر قصد دارید ایرانیان را بشناسید ابتدا باید از گذشته و تاریخ این مردم آگاهی یابید تا بدانید امروزه

ایرانیان چه مردمی هستند.

ما نیز برای شروع قصد داریم ایرانیان از بدو تاریخ مروری اجمالی کنیم تا شناسایی این قوم حتی در قرآن آسانتر شود.

اگر کسی قصد داشته باشد در مورد ایرانیان باستان تحقیقاتی را انجام دهد بی شک ابتدا از شاهنشاهی بزرگ هخامنشی شروع خواهد کرد زیرا در این دوران است که قدرت ایرانیان

تا به آن حد زیاد می شود که کوروش کبیر شاهنشاه ایران فرمانروای کل آسیا می شود.

ادامه دارد ...
احمد ابوکلام آزاد در کتاب خود که (کوروش ذوالقرنین) معروف است در صفحه 215 کوروش را چنین می کند: کوروش جوانی بود از خاندان هخامنش که یونانی های او را (سایروس) و

اعراب او را (خیار شاه) می نامیدند.

در حدود 600 ق.م سرزمین ایران بین سه قوم آریایی به نام های پارس، پارت و ماد تقسیم شده بود که پارسی ها در جنوب، پارت ها در شمال شرقی، و مادها در فلات مرکزی ایران

زندگی می کردند.

ابتدا خداوند مقرر می دارد که مادها حکومتی بزرگ را در ایران شکل داده و از نفوذ بیگانگان به ایران (مناطقی بین رود فرات تا رود سند) جلوگیری می کنند و همین مادها هستند که

با حمله به سمت غرب حکومت ظالم نینوا را نابود می کنند اما چندی بعد با تولد کوروش در مناطق تحت مالکیت قوم پارس سران پارس با دیدن فضایل کوروش او را به رهبری خود بر

می گزینند و او نیز با متحد کردن اقوام پراکنده این قوم قدرت دوم را در فلات داخلی ایران پدید می آورد و برای ایجاد سرزمین بزرگ به سوی اکباتان (همدان فعلی) پایتخت مادها حرکت

می کند او در نبردی به چندان سخت اکباتان را فتح و با متحد کردن دو قوم پارس و ماد اولین شاهنشاهی و بزرگترین شاهنشاهی بزرگ تاریخ را بنیان می نهد شاهنشاهی که به نام

جد کوروش هخامنشیان نامیده شد.

تا به اینجا می توان در مورد تاسیس شاهنشاهی به دو مورد برجسته اشاره کرد:

1-سرنگونی حکومت ماد (تغییر رژیم)

2-اتحاد دو قوم ایرانی، پارسی ها و مادها

درواقع کوروش فرمانروایی است که بر دو قوم و دو سرزمین و دو دولت حکم می کند و شاهنشاهی او دو شاخه دارد.

اما نکته جالب در مورد شاهنشاهی هخامنشی اموری است که به دست این شاه بزرگ انجام می گردد.

اگرچه کوروش کبیر نبردهای فراوانی برای ایجاد ثبات در آسیا انجام داده اما شاید بتوان گفت شاخص ترین نبرد کورش حمله به شهر بزرگ بابل بوده که منجر به آزادی قوم اسرائیل

از اسارت بابلیان گردیده است.

بخت النصر شاه ظالم بابل با حمله به اورشلیم بنی اسرائیل را تارومار کرده و تمام کتب انبیاء این قوم را سوزاند باقی مانده این قوم را اسیر کرده به بابل برده و از آنان به عنوان برده

استفاده می کرد این اسارت که هفتاد سال طول کشید به حدی دردناک بوده که این قوم همواره از آن بدتر از اسارتشان در مصر که چهارصد سال طول کشید یاد می کنند. در واقع

هنگامی که یکی از ادیان الهی بنام یهودیت در خطر انقراض قرار دارد خداوند دو قوم ایرانی پارس و ماد را با هم متحد و کوروش را به فرمانروایی (از قوم پارس) بر می گزیند و آنان را

قدرت فراوان می بخشد .

ایرانیان نیز با اجرای کامل فرامین الهی ماموریت الهی خود را بدرستی انجام می دهند و مانع از نابودی یهودیت می گردند اما مطالب هنگامی جالب تر می شود که بدانید کوروش کبیر

چگونه وارد بابل شده چه کرده و پیامبران قوم اسرائیل و قرآن در مورد او چه می گویند.

ادامه دارد ...
بسم الله الرحمن الرحیم

جناب ضحی بنده خیلی مایل بودم که از کورش کبیر موضوعی را قرار دهم سپاس از شما که که فرهنگ ایرانی را زنده نگاه می دارید .
بابل

شهر بابل که در حدود هفتصد سال قبل از میلاد در منطقه بین النهرین (عراق کنونی) به وجود می آید به خاطر شرایط خوب جغرافیایی خود خیلی سریع به بزرگترین، زیباترین و

ثروتمندترین شهر زمان خود تبدیل می گردد. این شهر به خاطر قرار گرفتن در بین دو رود دجله و فرات و جلگه حاصلخیز آن توجه تمام مردم دنیا را به خود جلب و تمام دانشمندان و

ثروتمندان جهان برای کسب علم و تجارت عازم این شهر را می شوند. هردوت مورخ بزرگ یونان این شهر را توصیف کرده و عنوان می دارد با دیوارها و خندق عظیم آن امکان حمله نظامی

به آن وجود نداشت و به علت عبور رود فرات از میان آن این شهرا هیچگاه با خشکسالی روبرو نمی گردید.

کوروش پارسی نیز می دانسته که با روش های معمول نظامی نمی توانسته وارد شهر شود پس فرمان می دهد ارتش ایران در کنار رود فرات اردو زده و طی سه ماه متوالی دو نهر

انحرافی بر روی رود فرات احداث می کنند و در شبی مناسب آب رود را بداخل این دو نهر می رانند و با خشک شدن قسمتی از رود فرات راهی مناسب برای ورود ارتش پارس به داخل

شهر بابل باز می شود و بابل بدون جنگی بزرگ تسلیم می شود. این روش از آنجایی جالبتر می گردد که بدانیم موسی (ع) نیز هنگامی که قصد دارد بنی اسرائیل را از چنگال مصریان

نجات دهد خداوند قسمتی از رود نیل را برای آنان خشک می کند. و این تشابه در روش نجات بنی اسرائیل در نیل و فرات تصادفی نمی تواند باشد. گویا خداوند به کوروش الهام کرده

که چگونه از موانع طبیعی عبور و بابل را فتح کند و برای اثبات این گفته توجه دوستان را به آیات 83 تا 99 سوره مبارکه کهف که در مورد ذوالقرنین گفته شده جلب می کنیم:

و از تو در باره ذوالقرنين مى‏پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند (۸۳)

ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيله‏اى بدو بخشيديم (۸۴)

تا راهى را دنبال كرد (۸۵)

تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمه‏اى گل‏آلود و سياه غروب مى‏كند و نزديك آن طايفه‏اى را يافت فرموديم اى

ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مى‏كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مى‏گيرى
(۸۶)

ادامه دارد ...
گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده مى‏شود آنگاه او را عذابى سخت‏خواهد كرد (۸۷)

و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى [هر چه] نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت (۸۸)

سپس راهى [ديگر] را دنبال كرد (۸۹)

تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع مى‏كرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم (۹۰)

اين چنين [مى‏رفت] و قطعا به خبرى كه پيش او بود احاطه داشتيم (۹۱)

باز راهى را دنبال نمود (۹۲)

تا وقتى به ميان دو سد رسيد در برابر آن دو [سد] طايفه‏اى را يافت كه نمى‏توانستند هيچ زبانى را بفهمند (۹۳)

گفتند اى ذوالقرنين ياجوج و ماجوج سخت در زمين فساد مى‏كنند آيا [ممكن است] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدى قرار دهى (۹۴)

گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمكن داده [از كمك مالى شما] بهتر است مرا با نيرويى [انسانى] يارى كنيد [تا] ميان شما و آنها سدى استوار قرار دهم (۹۵)

براى من قطعات آهن بياوريد تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد گفت بدميد تا وقتى كه آن [قطعات] را آتش گردانيد گفت مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم (۹۶)

[در نتيجه اقوام وحشى] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند (۹۷)

گفت اين رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم كوبد و وعده پروردگارم حق است (۹۸)

و در آن روز آنان را رها مى‏كنيم تا موج‏آسا بعضى با برخى درآميزند و [همين كه] در صور دميده شود همه آنها را گرد خواهيم آورد (۹۹)

قرآن در آیه 83 می فرماید: "از تو سوال در مورد ذوالقرنین می کنند" این موضوع نشان می دهد که ذوالقرنین نامی نیست که خداوند برای آن فرد انتخاب کرده باشد بلکه می فرماید:

"به او می گوید (ذوالقرنین) "

ابوکلام آزاد نیز در صفحه 169 کتاب کوروش ذوالقرنین عنوان می دارد که یهودیان با آنکه می دانستند ذوالقرنین لقب کوروش در کتب عهد عتیق است اما برای آزمایش پیامبر گرامی

اسلام از لقب استفاده کرده اند و قرآن نیز در جواب یهودیان آیات 83 تا 99 سوره کهف را نازل می کند که در آیه 84 آن می فرماید: "ما او را در زمین قدرت دادیم و سبب و روش هرکاری

را به او آموختیم."

که نشان می دهد روش ورود کوروش به بابل و تمام کارهای او به او الهام شده است و در آیه 85 می فرماید: "پس او سبب ها را دنبال کرد" به فرامین بدرستی عمل کرد.

اما کوروش بعد از ورود به بابل حتی به شاه ظالم نیز ظلم نمی کند و با بخشش او تمام بابل فرمانی را صادر می کند که می توان ادعا کرد مشابه همان فرمانی است که رسول خدا

هنگام فتح مکه صادر کرد او نیز حتی به خاندان ابوسفیان سخت نگرفت و همه را بخشید.

ادامه دارد ...
اما باید بدانیم که کلمه (ذوالقرنین) از کجا آمده و چرا یهودیان برای آزمایش رسول خدا از این نام استفاده می کنند.

دانیال نبی یک از اسرایی بوده که در شهر بابل زندگی می کرد او کتابی دارد که از مهمترین کتب عهد عتیق محسوب می شود که در فصل هشتم آن اینچنین آمده است:

که من دانیال در سال سوم حکومت (بلشصر) رویایی را برای دومین بار دیدیم. دیدم که قوچی دو شاخ در برابر نهر ایستاده بود (صاحب دو شاخ بود -قابل ذکر است صاحب دو شاخ در زبان

عبری ذوالقرنین است- که یکی از شاخها بلندتر و برجستگی در بالای آن بود.)

و در آیات 19 به بعد دانیال عنوان می کند:

و گفت که اینکه تو را به آنچه اتفاق خواهد افتاد آگاه می کنم (19)

قوچ صاحب دو شاخ (ذوالقرنین) که دیدی پادشاه ایران است (20)

در واقع ذوالقرنین در کتب عهد عتیق است که از اتحاد دو قوم ماد و پارس الهام گرفته شده است و بی شک منظور دانیال از دو شاخ قوم ماد و پارس هستند و شاخ بلندتر قوم پارس

و برجستگی بالای آن تاج فرمانروایی قوم پارس کوروش است.(21)

پس یهودیانی که از پیامبر اسلام در مورد ذوالقرنین می پرسیدند کاملا آگاه بودند که در مورد کوروش سوال می کنند اما برای آزمایش پیامبر اسلام از لقب کوروش در کتاب دانیال

استفاده می کنند.

اما دانیال در فصل پنجم کتاب خود به مطلب جالبی اشاره می کند او می گوید: پادشاه بابل جشن عظیمی برای بابلیان برپا کرده بود و در جام هایی که پدربزرگش بخت النصر از بابل

آورده بود شراب نوشید (به عبارتی به خدای اورشلیم توهین کرد) پس خدا پیامی را برای او فرستاد پیام به وسیله فردی بر روی دیوار نوشته می شود که [

color=#808000]شاه دست را می بیند ولی نویسنده را نمی تواند ببیند.[/color]

پس مشوش شده و از همه می خواهد مطلب را تشریح نمایند.هیچکس نمی تواند تا اینکه دانیال را می آورند و او می گوید پیام این است (منی منی ثقیل اوفسرین) یعنی:

ادامه دارد ...
ادامه ...
یعنی :

خداوند مملکت تو را است و آن را به انجام رسانیده است (26)

ثقیل در میزان سنجیده شد و کم یافت شده است (27)

پویش مملکتت تقسیم گردیده شد و به مدائن فارس داده شده است (28)

دانیال در این چند آیه عنوان می کند که برپایی شاهنشاهی هخامنشی از قبل توسط خداوند اعلام شده تا ایرانیان ماموریت بزرگی را برای خداوند در روی زمین انجام دهند

که آیات مربوط به ذوالقرنین در قرآن نیز که می فرماید: "ما به او در زمین قدرت دادیم و سبب هر کاری را به او آموختیم" گویای همین مطلب است.

ادامه دارد ...
لینک مرجع