تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: جایگاه و حقوق زن در قرآن
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سخنی از علامه سید محمّد حسین فضل‌اللّه پیرامون حقوق زن:

سؤال: در قرآن کریم آمده است: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضَهُم عَلی بَعضً وَبِما أَنفَقُوا مِن أَموالِهِم…؛ مردان سرپرست زنانند به دلیل آن که خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آن که از اموالشان خرج می‌کنند…» (سوره نساء، آیه34)

به نظر می‌رسد که سرپرستی (قوامت)، عالی‌ترین امتیاز حقوقی است که به مرد داده شده. آیا اختصاص چنین حقی به مرد، با اعتراف به برابری آن دو در انسانیت، سازگاری دارد؟‌



جواب: بر خلاف برخی از عالمان و مفسران، که دامنه سرپرستی (قوامت)‌مرد را آن چنان گسترده دانسته‌اند که شامل همه‌چیز می‌شود ، ما معتقدیم که سرپرستی مرد شامل همه ابعاد زندگی نمی‌شود، بلکه محدود به دایره زناشویی است.
یعنی مرد، تنها در امور زناشویی بر همسر خویش سرپرستی دارد.
اگر در آیه یاد شده دقّت کنیم، می‌بینیم که دلیلی که برای سرپرستی مرد ذکر شده این است که مرد نفقه (خرجی) زن را می‌پردازد.

البته مسئله سرپرستی که در آیه فوق مطرح شده است، نه فضیلتی برای جنس مرد به حساب می‌آید و نه خفت و پستی برای زن.
بلکه این تدبیری است که برای تنظیم و مدیریت زندگی زناشویی اندیشیده شده است. نقش مدیریت خانواده هم گنجایش بیش از یک نفر را ندارد.
از این رو به جهت برخورداری مرد از برخی ویژگی‌های بدنی، روانی و نیز دادن خرج زندگی که بر دوش او نهاده شده، سرپرستی خانواده به او سپرده شده است.

همچنین آیه «اَلرِّجالُ قوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضَهُم عَلی بَعضً» فقط نشان می‌دهد که برتری مرد تنها در حد وظیفه معینی است که بر عهده دارد و آن مدیریت زندگی زناشویی است.

امام فخر رازی در تفسیر این آیه می‌نویسد:
زنان درباره این‌که خداوند در مسئله ارث مردان را بر زنان برتری بخشیده است، حرف و حدیث داشتند. خداوند در پاسخ آنان در این آیه می‌گوید: «تنها از آن رو مردان را بر زنان در ارث برتری داده که مردان سرپرست زنان [در امور خانواده] هستند»

خداوند به مردان دستور داده تا مهر زنان را بپردازند و خرج زندگی آنها را تأمین کنند. یعنی:

زیادی دریافت «ارث» از طرف مردان با زیادی پرداخت «مهر و نفقه» از طرف دیگر همراه است.


بنابراین گویی که هیچ گونه برتری و فضلی وجود ندارد.
(تفسیر کبیر، چاپ اول، قاهره، بی‌تا، ج10 ص87) [مترجم] ttp://www .hawzah.net
-=قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. قرآن در عصر نزولش گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت اما هرگز به بهانه احیای حق زن به عنوان "انسان" و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن وی را به فراموشی نسپرد. =-
شرط اصلی سعادت زن
قرآن زن را همان گونه می‌بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره‌اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند " نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند " (سوره یس آیه 40) پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند. آزادی و برابری آنگاه سود می‌بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه‌ای ناراحتی آفریده است قیام برضد فرمان فطرت و طبیعت است.

دلیل پایمال شدن حقوق زن
عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می‌گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیتها، بهره‌ها، پاداشها، کیفرها، همه باید متشابه و همشکل باشد. در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه‌های زندگی خودش را بر عهده بگیرد. و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.

دیدگاه اسلام به زن
پس با توجه به مطالب گفته شده اسلام در مورد حقوق زن و مرد (بر اساس وضع طبیعی زن و مرد) فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می‌گذشته و با آنچه در جهان امروز می‌گذرد متفاوت است. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق، وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره‌ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.

علت تفاوتها
زن از این نظر که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی با مرد بهره‌مند است ولی از طرف دیگر زن انسانی است با ویژگیهای خاص خودش و مرد انسانی است با خاص خودش. چرا که زن و مرد با وجود اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسی. و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده و طبیعت از این دو گونگی‌ها هدف داشته است و هرگونه عملی برضد طبیعت و فطرت عوارض نامطلوب به بار می‌آورد پس به این نکته باید توجه نمود که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم‌اند نه کافی. تساوی حقوق زن و مرد از نظر ارزشها مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همشکلی چیز دیگر چرا که تساوی غیر از تشابه است، چون تساوی برابری است و تشابه یکنواختی.

تساوی نه تشابه
آنچه مسلم است اسلام حقوق یک جور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام با رعایت اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد با تساوی حقوق بین آن دو مخالف نیست بلکه با تشابه حقوقی آنها مخالف است، بهتر است برای روشنتر شدن مطلب مثالی بیآوریم:
ممکن است پدری ثروت خود را به طور تساوی میان فرزندان خد تقسیم کند اما نه به طور متشابه. یعنی ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد: هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستقلات، ولی نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می‌خواهد ثروت خود را در طول زندگانی خود میان فرزندان تقسیم کند با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان می‌دهد از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می‌دهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.
پس کمیت غیر از کیفیت است و برابری غیر از یکنواختی است و اسلام نیز با رعایت نمودن اصل مساوات انسانها اعم از زن و مرد، با تشابه حقوقی زن و مرد مخالف است. اسلام همچنانکه برای زن و مرد در اکثر موارد حقوق مشابهی وضع نکرده، مجازات و تکالیف مشابهی نیز وضع ننموده است چرا که با وجود تساوی زن و مرد در اصل خلقت و ارزش انسانی، بر اساس تفاوت ظاهری هر کدام و همچنین تفاوتهای روانی بین زن و مرد مانند تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن سریع زن نسبت به مرد، عدم خشونت زن نسبت به دیگران، و به طور کلی تفاوت عمده که به صورت عواطف و احساسات شدید در زنها و غلبه تعقل بر احساسات در مردها نمایان می‌شود. که اینها نیز بر اساس وظایفی که هر کدام در آفرینش بر عهده گرفته‌اند متناسب می‌باشد که وجود این تفاوتها در میان زن و مرد را نمی توان عامل برتری یکی بر دیگری دانست چرا که هر کدام از آنها بر اساس و تناسب وظایفشان در عالم، آفرینش مخصوص به خود دارند.
سلام علیکم ،
از نظر قرآن فرقی بین زن و مرد وجودی ندارد یعنی همانگونه که مرد می تواند به کمال الهی دست یابد یا از صراط مستقیم گمراه شود زن نیز به همین گونه است . این که از مردان تعبیر به قوامون الرجال می شود و یا اینکه در طولانی ترین سوره بقره شهادت دو زن را در برابر شهادت یک مرد قرار داده است هیچ یک دلیل بر برتری مردان بر زنان نمی باشه . چون تمام این امور که به ظاهر امتیازی بر مردان می باشند مسولیت هایی را بر آنان
بار می نماید .
و زنان جامعه باید شاکر خداوند باشند که با لحاظ نمودن ساختار فیزیکی و جسمانی و تفاوتهایی که این دو جنس دارا می باشند بار مسولیت را از آنان بر داشته است .
انتظارات قرآن از یك زن مسلمان

قرآن كریم از همه افراد در جامعه یك انتظاراتی داره ؛ سوالی كه در اینجا مطرح می شود این است که انتظارات قرآن كریم از یك زن مسلمان چیست؟

قرآن كریم در آیات متعدد انتظارات خودش رو از یك زن مسلمان بیان كرده است از جمله آیه 34 سوره نساء كه در آن دو وظیفه زنان بیان شده است كه هر كدام را جداگانه توضیح می دهم:

(الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ :

مردان سرپرست زنانند به سبب آنكه خداوند برخى را بر برخى دیگر (مردان را بر زنان در نیروى فكرى و روانى و جسمى) برترى بخشیده (و از این رو ولایت امر جامعه را در رتبه نبوّت و امامت و ولایت انتصابى از جانب معصوم، از آن مردان قرار داده است) و نیز مردان سرپرست همسران خویش‏اند به خاطر آنكه از اموالشان (براى زنان) خرج مى‏كنند. پس زنان شایسته مطیع و فرمانبرند و به پاس آنكه خداوند (حقوق آنها را) نگه داشته آنها هم (در غیاب شوهر حقوق و اسرار و اموال او را) نگه دارنده‏اند.)( النساء: 34)

اولین انتظار قرآن از یك زن مسلمان در این عبارت بیان شده است كه(

فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ)

از آنجا كه هر گروه و هر نهادی از جمله خانواده نیازمند مدیری است كه بتواند به خوبی آن را اداره كند ، و از آنجا كه در ابتدای همین آیه 24 سوره نساء خداوند متعال مدیریت خانواده را بر عهده مرد گذاشته ، از آن طرف هم از زنان خواسته كه در نظام خانوده تابع مدیر زندگی باشند تا بتوانند به بهترین نحو ممكن زندگی خود را رشد دهند.

یك نكته در مورد این وظیفه و این انتظار هم باید تاكید شود و آن اینکه ؛ این تبعیت فقط در مورد مسائل خانوده و تا جایی است كه با دستورات خداوند مخالفت نشود وگرنه این تبعیت به این صورت نیست كه شوهر هر كاری را بگوید ، ولو اینكه كار حرامی باشد ، زن موظف به تبعیت از او است!

نكته دیگر اینكه این انتظار فقط برای رشد و تكامل زندگی بیان شده چرا که اگر در زندگی هر كسی بخواهد حرف خودش را بزند، این زندگی بعد از مدتی حتماً با شكست مواجه می شود.

آشكار كردن زینت های زنان

یكی دیگر از انتظاراتی كه قرآن مجید از یك زن مسلمان دارد ، جلوه گری و خودنمایی زن است چرا كه این ویژگی در درون ذات او قرار دارد و نمی توان از بروز و ظهور آن كاملاً جلوگیری كرد:

قرآن مجید با توجه به احاطه كامل بر تمام ابعاد وجودی زنان به این غریزه نیز توجه كامل داشته و از زنان خواسته است تا بر این ویژگی مدیریت كامل داشته باشند و آن را در مواقع خاص بروز و ظهور دهند تا هم بتوانند این حس خود را عملی كنند و هم موجبات فساد و گناه دیگران رو به وجود نیاورند ، به همین خاطر از همه اونها خواسته است تا:

َّ وَقُل لِّلْمُۆْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُۆْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ :

و زنان مۆمن را بگو كه دیدگان خویش را فرو دارند و شرمگاه‏هاى خود را- از دید دیگران- نگاه دارند و [جاهاى‏] آرایش و زیور خویش را آشكار نكنند مگر آنچه پیداست- مانند چهره و دست و روى پا-، و مقنعه‏هاشان را بر گریبانهاشان بیندازند و زیور و آرایش خود را آشكار نكنند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان- زنان همكیش خود- یا آنچه مالك شده‏اند- كنیزان- یا مردان تابع خانواده- طفیلى و كم خرد كه با آنان زندگى مى‏كنند- كه به زنان رغبت و نیازى ندارند یا كودكانى كه از شرمگاه زنان آگاه نگشته‏اند.- به سن تمیز و بلوغ نرسیده‏اند- و پاهاى خود را چنان بر زمین نزنند تا آنچه از زیور خویش پنهان مى‏دارند دانسته شود- آواز پیرایه خود یعنى خلخال را به گوش مردم نرسانند-. و اى مۆمنان، همگى به خدا باز گردید تا شاید رستگار شوید.( النور : 31)

چنانچه در این آیه آمده است ، از زنان خواسته نشده كه این ویژگی خود را سركوب كنند بلكه در مقابل ، راه مدیریت صحیح را به آنها یاد داده است كه زینت های خود را می توانید در مقابل همسر و فرزندان و یا برادران و ....... خود آشكار كنید.

به ناز سخن مگویید

بر خلاف برخی از تفكرات افراطی كه مانع هرگونه ارتباط زنان با جامعه ای كه در آن زندگی می كنند می شود ، قرآن كریم با حضور زنان در جامعه مخالف نبوده ، اما برای حضور آنان شرائطی را بیان كرده است كه می توان با احراز این شرائط از بسیاری از مفاسد و ناهنجاری ها جلوگیری كرد.

قرآن كریم این توصیه را به زنان پیامبر اكرم بیان كرده است اما مسلم است كه این توصیه اختصاص به زنان پیامبر نداشته و شامل همه زنان می شود:

یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا: اى همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه كنید مانند دیگر زنان (عادى) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا كسى كه در دل او مرض ( فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتارى نیكو (و دور از تحریك و ریبه) بگویید.( الأحزاب : 32)

توضیح آیه اینكه در بعضی از محاورات شاهد ناز و عشوه زنان در گفتگوها هستیم كه قرآن مجید برای جلویگری از مفاسد احتمالی به زنان توصیه می كند كه در گفتگوها و محاوره های روزمره خود ، با وقار و سنگینی حرف زده تا افراد بیمار برای آنها مشكلی ایجاد نكنند.



بخش قرآن تبیان
منبع: وبلاگ رهپویان قرآن
پدیده شومی که امروزه گریبانگیر جوانان بی تعهد ایرانی شده
لینک مرجع