۲۵ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۰۱ عصر
تفسیر مجمع البيان
ترجمه آیات 83 -92 سوره کهف
83- و از تو [اى پيامبر] درباره «ذوالقرنين» مىپرسند؛ [در پاسخ آنان ]بگو: به زودى خبرى از او براى شما خواهم خواند [و شما را در مورد او آگاه خواهم ساخت].
84 - ما در زمين به او توانايى [و امكانات] ارزانى داشتيم، و از همه چيزى وسيلهاى به او بخشيديم.
85 - و [او در پرتو آن قدرت و امكانات] وسيلهاى را پى گرفت [و راهى را دنبال كرد].
86 - تا آنگاه كه به جايگاه فرو شدن خورشيد رسيد، آن را به گونهاى يافت كه [گويى ]در چشمهاى گلآلود و تيره غروب مىكند، و گروهى را نزديك آن يافت [كه كفرگرايى پيشه ساختهاند، به او] گفتيم: اى «ذوالقرنين»! [تو آزاد هستى، از اين رو] يا آنان را كيفر خواهى كرد [و] يا در ميانشان [شيوه شايسته و] نيكويى [در ]پيش خواهى گرفت.
87 - [ذوالقرنين] گفت: امّا هر كس ستم كند او را عذاب خواهم كرد، آنگاه به سوى پروردگارش بازگردانيده مىشود و [خدا] او را به عذابى ناشناخته عذاب خواهد نمود.
88 - و امّا هر كس ايمان بياورد و كارى شايسته انجام دهد، نيكوترين [و پرشكوهترين پاداش] را به عنوان سزا خواهد داشت، و ما در فرمان خود [بر او سخت نمىگيريم و سخن] آسانى به او خواهيم گفت.
89 - آنگاه وسيلهاى [ديگر] را پىگرفت [و راهى جديد را دنبال نمود].
90 - تا آنگاه كه به جايگاه برآمدنِ خورشيد رسيد، آن را [به گونهاى ]يافت كه بر گروهى طلوع مىكند كه پوششى جز آن برايشان قرار نداده بوديم.
91 - [آرى داستان ذوالقرنين] اين گونه [پيش مى] رفت، و براستى ما به آگاهى از آنچه نزد او بود، دانشى فراگير داشتيم.
92 - پس وسيلهاى [ديگر] را پىگرفت [و راهى جديد را دنبال كرد...]
تفسير سرگذشت شگفتانگيز «ذوالقرنين» در اين آيات، قرآن شريف به داستان درسآموز و شگفتانگيز ديگرى پرداخته و در نخستين آيه مورد بحث مىفرمايد: وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِى الْقَرْنَيْنِ و از تو اى پيامبر، در باره «ذوالقرنين» مىپرسند.
در مورد «ذوالقرنين» ديدگاهها متفاوت است. 1 - به باور گروهى، از جمله «مجاهد» و «عبدالله بن عمر»، نامبرده پيامبرى از پيامبران خدا بود كه جهان به دست او فتح شد و او همه كشورها را زير پا نهاد. 2
- امّا به باور برخى او پادشاهى دادگر و شايسته كردار بود.
3 - از امير مؤمنان عليه السلام آوردهاند كه در مورد «ذوالقرنين» فرمود: او بنده شايستهكردارى بود كه محبوب خدا و دوستدار خدا بود و مردم را به پرواپيشگى و درستكارى راه مىنمود. مردم بدانديش شمشيرى بر بخشى از سر او فرود آوردند و او براى مدتى از ميان مردم ناپديد گرديد. پس از مدّتى بازگشت دگرباره دعوت خويش را به سوى توحيد و تقوا آغاز كرد. تبهكاران شمشير ديگرى به قسمت ديگر سرش زدند؛ و به همين جهت «ذوالقرنين» ناميده شد. و آنگاه افزود: در ميان شما نيز همانند او هست.
در ادامه آيه شريفه مىفرمايد: قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً.
هان اى پيامبر! بگو: به زودى فشردهاى از داستان او را براى شما بازخواهم گفت. آنگاه به ترسيم سرگذشت او پرداخته و مىفرمايد: اِنّا مَكَّنّا لَهُ فىِالْاَرْضِ ما در روى زمين به او قدرت و امكانات و حكومت و توانمندى بخشيديم، و او نيز با بهرهورى شايسته از نعمت خدا، به سازندگى و آبادانى زمين و زمان و به سامان درآوردن نا به سامانىها پرداخت.
از امير مؤمنان عليه السلام آوردهاند كه در اين مورد فرمود: آفريدگار هستى «ابر» را براى او رام ساخت و او بر آن سوار گرديد؛ و افزون بر آن، همه وسايل و اسباب قدرت را به او ارزانى داشت؛ و همهجا را براى او روشن ساخت، به گونهاى كه شب و روز براى او يكسان گرديد. و اين مفهوم اقتدار و امكاناتى بود كه خدا در روى زمين به او ارزانى داشت. وَ اتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ سَبَباً. و به او دانشى ارزانى داشتيم كه در پرتو آن بتواند هر چيزى را از راه سبب آن بخواهد، و اسباب هر چيزى را در اختيارش نهاديم تا به هدف خود دست يابد.
ادامه دارد ...
منبع : قرآن / سایت http://www.tebyan.net / ...
ترجمه آیات 83 -92 سوره کهف
83- و از تو [اى پيامبر] درباره «ذوالقرنين» مىپرسند؛ [در پاسخ آنان ]بگو: به زودى خبرى از او براى شما خواهم خواند [و شما را در مورد او آگاه خواهم ساخت].
84 - ما در زمين به او توانايى [و امكانات] ارزانى داشتيم، و از همه چيزى وسيلهاى به او بخشيديم.
85 - و [او در پرتو آن قدرت و امكانات] وسيلهاى را پى گرفت [و راهى را دنبال كرد].
86 - تا آنگاه كه به جايگاه فرو شدن خورشيد رسيد، آن را به گونهاى يافت كه [گويى ]در چشمهاى گلآلود و تيره غروب مىكند، و گروهى را نزديك آن يافت [كه كفرگرايى پيشه ساختهاند، به او] گفتيم: اى «ذوالقرنين»! [تو آزاد هستى، از اين رو] يا آنان را كيفر خواهى كرد [و] يا در ميانشان [شيوه شايسته و] نيكويى [در ]پيش خواهى گرفت.
87 - [ذوالقرنين] گفت: امّا هر كس ستم كند او را عذاب خواهم كرد، آنگاه به سوى پروردگارش بازگردانيده مىشود و [خدا] او را به عذابى ناشناخته عذاب خواهد نمود.
88 - و امّا هر كس ايمان بياورد و كارى شايسته انجام دهد، نيكوترين [و پرشكوهترين پاداش] را به عنوان سزا خواهد داشت، و ما در فرمان خود [بر او سخت نمىگيريم و سخن] آسانى به او خواهيم گفت.
89 - آنگاه وسيلهاى [ديگر] را پىگرفت [و راهى جديد را دنبال نمود].
90 - تا آنگاه كه به جايگاه برآمدنِ خورشيد رسيد، آن را [به گونهاى ]يافت كه بر گروهى طلوع مىكند كه پوششى جز آن برايشان قرار نداده بوديم.
91 - [آرى داستان ذوالقرنين] اين گونه [پيش مى] رفت، و براستى ما به آگاهى از آنچه نزد او بود، دانشى فراگير داشتيم.
92 - پس وسيلهاى [ديگر] را پىگرفت [و راهى جديد را دنبال كرد...]
تفسير سرگذشت شگفتانگيز «ذوالقرنين» در اين آيات، قرآن شريف به داستان درسآموز و شگفتانگيز ديگرى پرداخته و در نخستين آيه مورد بحث مىفرمايد: وَ يَسْئَلُونَكَ عَنْ ذِى الْقَرْنَيْنِ و از تو اى پيامبر، در باره «ذوالقرنين» مىپرسند.
در مورد «ذوالقرنين» ديدگاهها متفاوت است. 1 - به باور گروهى، از جمله «مجاهد» و «عبدالله بن عمر»، نامبرده پيامبرى از پيامبران خدا بود كه جهان به دست او فتح شد و او همه كشورها را زير پا نهاد. 2
- امّا به باور برخى او پادشاهى دادگر و شايسته كردار بود.
3 - از امير مؤمنان عليه السلام آوردهاند كه در مورد «ذوالقرنين» فرمود: او بنده شايستهكردارى بود كه محبوب خدا و دوستدار خدا بود و مردم را به پرواپيشگى و درستكارى راه مىنمود. مردم بدانديش شمشيرى بر بخشى از سر او فرود آوردند و او براى مدتى از ميان مردم ناپديد گرديد. پس از مدّتى بازگشت دگرباره دعوت خويش را به سوى توحيد و تقوا آغاز كرد. تبهكاران شمشير ديگرى به قسمت ديگر سرش زدند؛ و به همين جهت «ذوالقرنين» ناميده شد. و آنگاه افزود: در ميان شما نيز همانند او هست.
در ادامه آيه شريفه مىفرمايد: قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْراً.
هان اى پيامبر! بگو: به زودى فشردهاى از داستان او را براى شما بازخواهم گفت. آنگاه به ترسيم سرگذشت او پرداخته و مىفرمايد: اِنّا مَكَّنّا لَهُ فىِالْاَرْضِ ما در روى زمين به او قدرت و امكانات و حكومت و توانمندى بخشيديم، و او نيز با بهرهورى شايسته از نعمت خدا، به سازندگى و آبادانى زمين و زمان و به سامان درآوردن نا به سامانىها پرداخت.
از امير مؤمنان عليه السلام آوردهاند كه در اين مورد فرمود: آفريدگار هستى «ابر» را براى او رام ساخت و او بر آن سوار گرديد؛ و افزون بر آن، همه وسايل و اسباب قدرت را به او ارزانى داشت؛ و همهجا را براى او روشن ساخت، به گونهاى كه شب و روز براى او يكسان گرديد. و اين مفهوم اقتدار و امكاناتى بود كه خدا در روى زمين به او ارزانى داشت. وَ اتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ سَبَباً. و به او دانشى ارزانى داشتيم كه در پرتو آن بتواند هر چيزى را از راه سبب آن بخواهد، و اسباب هر چيزى را در اختيارش نهاديم تا به هدف خود دست يابد.
ادامه دارد ...
منبع : قرآن / سایت http://www.tebyan.net / ...