۲۲ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۴۶ صبح
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان برخی این شبهه براشون هست که حال که قرآن تحریف نشده و
احادیث وجود دارد چه نیازی به مرجع تقلید
خب پس قدم به دم پیش میرویم
تعریف فقه و فقیه در لغت و اصطلاح:
فقه در لغت به معنای فهمیدن و درك كردن میباشد و در اصطلاح بنابر اینكه فقه یك علم میباشد، به علم و استنباط احكام شرع از روی رأی و اجتهاد اصطلاحاً فقه اطلاق میشود و فقیه در لغت به معنای دانشمند و فرد دانا گفته میشود و در اصطلاح به كسانی كه احكام شرعیه را توسط رأی و اجتهاد خویش به واسطه قرآن كریم، سنّت، عقل و اجماع بدست میآورند فقیه گفته میشود.[1]
تاریخچه فقه و فقاهت: تقریباً میتوان گفت از عصر نبی اكرم و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ به گونهای فقه و فقاهت آغاز شده و عماء و دانشمندان اسلامی در این زمینه گام برداشتهاند.
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نمایندگانی را در عصر خویش كه آگاهتر به مسائل دینی و قرآنی بودند برای بیان احكام و آشنا كردن مردم با اسلام و قرآن كریم به میان طوائف و اقوام دیگر میفرستادند، همانند مأموریت جعفر بن ابیطالب به حبشه و اعزام مصعب بن عمیر به مدینه.
به پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آیهای نازل شد كه «و ما كان المؤمنون لیَنْفروُا كافه فلولا نفر من كل فرقهٍ منهم طائفهٌ، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»[2] نباید مؤمنان همگی به جنگ و جهاد بپردازند بلكه گروهی طائفهای كوچ كنند تا در دین تفقه كنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند.
پس بنابر تصریح قرآن كریم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غیبت كبری، این رسالت علماء و فقها سنگینتر شده است. زیرا در عصر قبل از غیبت كه عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتیالمقدور مشكلات خود را با ائمه اطهار در میان میگذاشتند اما پس از غیبت كبری تمامی مسئولیت دینی به عهده علماء و فقهاء شیعه افتاد.[3] و امام زمان(عج) فرمودند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم»[4] البته فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد یعنی از این زمان كسانی پیدا شدند كه استنباط احكام دینی را از طریق ادّله شریعت بدست میآوردند.[5] اما موقعیت خاص و ویژهای كه برای مراجع و فقهاء شیعه پیش آمد از سال 329 هجری بوده است زیرا از این زمان فقهاء شیعه عهدهدار تشریع و تبیین احكام اسلام و پاسخگوی پرسشهای شیعیان بودهاند و از اینجا بود كه مرجعیّت شیعه تكوین یافت و پیوند مستحكمی میان شیعیان و مرجعیّت برقرار گردید.[6]
1] . لغتنامه دهخدا ذیل حرف «ف»، ج 37، نشر افست تهران، چاپ دوم، 1341، ص294.
[2] . سوره توبه، آیه 122.
[3] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، چاپ انتشارات اسلامی قم 1362، ص 427.
[4] . ع ـ باقی، كاوشی در روحانیت چاپ اول، 1364، تهران ص17، به نقل از وسائل الشیعه كتاب القضاء، ج 18.
[5] . حسن ممدوحی، حكمت حكومت فقیه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1378، ص 46.
[6] . سلیم الحسنی، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار ترجمه محمد باهر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص8.
سلام دوستان برخی این شبهه براشون هست که حال که قرآن تحریف نشده و
احادیث وجود دارد چه نیازی به مرجع تقلید
خب پس قدم به دم پیش میرویم
تعریف فقه و فقیه در لغت و اصطلاح:
فقه در لغت به معنای فهمیدن و درك كردن میباشد و در اصطلاح بنابر اینكه فقه یك علم میباشد، به علم و استنباط احكام شرع از روی رأی و اجتهاد اصطلاحاً فقه اطلاق میشود و فقیه در لغت به معنای دانشمند و فرد دانا گفته میشود و در اصطلاح به كسانی كه احكام شرعیه را توسط رأی و اجتهاد خویش به واسطه قرآن كریم، سنّت، عقل و اجماع بدست میآورند فقیه گفته میشود.[1]
تاریخچه فقه و فقاهت: تقریباً میتوان گفت از عصر نبی اكرم و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ به گونهای فقه و فقاهت آغاز شده و عماء و دانشمندان اسلامی در این زمینه گام برداشتهاند.
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نمایندگانی را در عصر خویش كه آگاهتر به مسائل دینی و قرآنی بودند برای بیان احكام و آشنا كردن مردم با اسلام و قرآن كریم به میان طوائف و اقوام دیگر میفرستادند، همانند مأموریت جعفر بن ابیطالب به حبشه و اعزام مصعب بن عمیر به مدینه.
به پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ آیهای نازل شد كه «و ما كان المؤمنون لیَنْفروُا كافه فلولا نفر من كل فرقهٍ منهم طائفهٌ، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون»[2] نباید مؤمنان همگی به جنگ و جهاد بپردازند بلكه گروهی طائفهای كوچ كنند تا در دین تفقه كنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند.
پس بنابر تصریح قرآن كریم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غیبت كبری، این رسالت علماء و فقها سنگینتر شده است. زیرا در عصر قبل از غیبت كه عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتیالمقدور مشكلات خود را با ائمه اطهار در میان میگذاشتند اما پس از غیبت كبری تمامی مسئولیت دینی به عهده علماء و فقهاء شیعه افتاد.[3] و امام زمان(عج) فرمودند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم»[4] البته فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد یعنی از این زمان كسانی پیدا شدند كه استنباط احكام دینی را از طریق ادّله شریعت بدست میآوردند.[5] اما موقعیت خاص و ویژهای كه برای مراجع و فقهاء شیعه پیش آمد از سال 329 هجری بوده است زیرا از این زمان فقهاء شیعه عهدهدار تشریع و تبیین احكام اسلام و پاسخگوی پرسشهای شیعیان بودهاند و از اینجا بود كه مرجعیّت شیعه تكوین یافت و پیوند مستحكمی میان شیعیان و مرجعیّت برقرار گردید.[6]
1] . لغتنامه دهخدا ذیل حرف «ف»، ج 37، نشر افست تهران، چاپ دوم، 1341، ص294.
[2] . سوره توبه، آیه 122.
[3] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، چاپ انتشارات اسلامی قم 1362، ص 427.
[4] . ع ـ باقی، كاوشی در روحانیت چاپ اول، 1364، تهران ص17، به نقل از وسائل الشیعه كتاب القضاء، ج 18.
[5] . حسن ممدوحی، حكمت حكومت فقیه، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول، 1378، ص 46.
[6] . سلیم الحسنی، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار ترجمه محمد باهر، چاپ اول، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، ص8.