تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: نامه اي به امام زمان (عليه السلام)
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
مولايم :

يکی از اثرات محبت شما در زندگی من , نه بهتر است بگويم در زندگی ما , غمی است که برپيکره روح و روانمان کشيده شده و در اعماق وجودمان نفوذ کرده است .

هر عيدی که فرامی رسد بنا است که ما بخنديم ؛ خوشحال باشيم و شادی کنيم و ما نيز می خواهيم در اعياد چنين باشيم ؛ اما چه کنيم که غيبت تو خنده را به ما حرام کرده است .

سرورم : ما درخوشحالی شما خوشحاليم اما در اعماق درونمان چنان غمی نهفته است که حتی الفاظ قادر نيستند بر پيکره اش لباس شوند .

يا مولای :

هر روز فرخنده ای که از ايام الله فرا می رسد ما شيعيان جشن می گيريم , اما درميان فريادهای شهدايمان و نالهای کشته هايمان و آتش ظلمهائی که از زمان شهادت مادرت فاطمه زهراء برما روا داشته اند .

خوشحاليهايمان را با اشک و خون ترسيم می کنيم و با بغض فرو کشيده لب فرومی بنديم و خواهيم گفت که سرچشمه زلال امامت آنگاه د ردل زمين فرو رفت که بانگ های فرياد : هل من ناصر ينصرنی , اباعبدالله عليه السلام بی جواب ماند.

آقای من :

اين غم همواره درون سينه های ماست تا زمانی که ظهور بفرمائی .

البته چنين است که حزن جز فرآورده محبت شما نيست.

- چطور خوشحال باشد عاشقی که اين چنين معشوقی دارد و به فراق او مبتلاست؟

- چطور بخندد تشنه ای که دريايی از آبی شيرين و زلال و خنک د رپيش دارد امابرای سيراب شدن از آن راهی نمی يابد ؟

- مولای من:

- مامی خنديم اما اين خنده فقط بر لبان ما نقش می بندد زيرا که در دلهای ما آتشفشانی از سنگهای گداخته حسرت نهفته است .

- حسرت يک نگاه ...

- حسرت سيراب شدن د ردرياي چشمهايت و حسرت شنيدن سخنان حکيمانه ات .

- اميدوارم هرگز نخواسته باشم به شمارش آورم اثرات محبتتان را در زندگيم , زيرا که محبت شما د رزندگی من نه تنها اثرنکرده است بلکه با روزگار من عجين شده است و گوشت و خون و پوستمان ازآن روييده است . اينکه بخواهيم از اثر چيزی در زندگيمان صحبت کنيم که بزرگترين رکن زندگی است شايد بی معنا باشد.

حبيبا:

چطور از اثر محبتت در زندگيم سخن بگويم و در حالي که دانه های عشقت هنگامی در قلبم کاشته شد که به من درس خداشناسی می دادی وقتی که ذرّه کوچکی بودم، در قبل از اين عالم .

و واضحتر بگويم .

سيدی!

کوچکترين تشعشع از اثرات محبتت در زندگيم متلاشی شدن همه وجودم و توجه همه قلبم و خير دنيا و آخرت برايم .

به اميد آن روزی بيايی و به سرمای غربت و تاريکی جهل و زشتی ظلم خاتمه دهی . زيرا که زيبايی و خوبی جز با وجودتو معنا نمی شود .
Heart

از فراقت به جواني همگي پير شديم

بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم


بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست


عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم


تا که وصفي ز کمان و خم ابروي تو رفت...


در پي ديدن رويت همگي تير شديم



از کمان خانه ي زلفت همه بالا رفتيم


در سراشيبي ابروت سرازير شديم



گو گدايان در اين خانه بيايند که ما


از گدايي به در تو همگي مير شديم



عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...


جمله در حلقه ي تو در غل و زنجير شديم

( خوشا آنانکه در کلاس انتظار

حتی یک جمعه هم غیبت ندارند )


اللهم عجل لولیک الفرج



یا صا حب الزمان ادرکنی



یا صا حب الزمان اغثنی
تنها مي نشينم ، تنهاتر از تنهايي ، چنان که پندارند در برهه اي از زمان و مکان ، نيست شده ام . به تو مي انديشم ، به تو اي سرسبزترين بهار ممکن ، به اينکه اين وجود پائيزي ناچيز ، چه مي تواند بکند تا تو بيايي ؟
" سمپاشي مي کنم علف هرزه هاي دلم را ، خدا جوانه مي زند " سبز مي شود شکوفه هاي ياد تو در دل ، از اعماق وجودم ، معصومانه مي گريم . به ياد مي آورم لحظه اي را که دوشادوش بندگان خوب خدا ، دستهايمان را ، همچو پيچکها در هم گره مي زنيم ، دعاي عهد خوانده و حضور سبز تو را التماس مي کنيم . در ميان کوچه باغ هاي انتظار ، خوشه هاي صبر را يکي يکي دست چين مي کنم ، از خدا مي خواهم درخت صبر مرا پربار کند ، چرا که شيعه تو بدون صبر مي ميرد .
از عزيز زهرا !
آنقدر بر مهربانيت عاشقم ، که در مقابل ياد تو ، ذکر تو و هر چه که نشاني از تو در آن باشد عاشقانه زانو زده و در برابر نام بزرگت استوار برمي خيزم . مولا جان :
از دعاهايم ، از اشک هايم ، از تمام تلاش هايي که براي زنده نگه داشتن ياد تو و تمام کارهايي که براي نزديک شدن به آر مان و اهداف تو انجام مي دهم ، پلي خواهم ساخت بين خودم و خودت ، باشد که تو براي هميشه در صحراي دلم خيمه بزني و من براي هميشه سرباز جان برکف تو بمانم !
مولاي من
تو اگر به من نظري بکني
به سراي من گذري بکني
به تو لحظه به لحظه دعا بکنم
لحظه به لحظه
دعا بکنم
دعا بکنم . . .
"والسلام "
درد دلHeart امام زمان Heartبا شيعيان



صاحب مال منال و جانتان
حرفها دارم بگويم با شما
تا شود محکم دل و ايمانتان
عرضه ميگردد به من حال شما
پس نظاره ميکنم در کارتان
چون ببينم نامه اعمالتان
بس تاسف ميخورم بر حالتان
ميشوم شرمنده ازکار شما
از خدا خواهم فرج در کارتان
هان عزيزانم کدامين سو رويد ؟
اين منم چون کعبه آمالتان
قولتان با فعلتان همراه نيست
بر کدامين پايه است رفتارتان
عهد مي بنديد و بر هم ميزنيد
پس چرا سست است اين پيمانتان؟
آيه هاي واضح قرآن منم
پس چرا دوريد از قرآنتان
يوسف زهرا منم کو عاشقي ؟
تا بجويد از دل بازارتان
دوست دارم گفتگو با من کنيد
ميپسندم ناله هاي زارتان


شيعيانم من غريب و مضطرم


ياد من رفته چرا از يادتان
دم به دم گوئيد آقا جان بيا
پس چرا اينگونه است کردارتان
درد دل گفتم ولي با اين وجود
شاد ميگردم من از ديدارتان
منتظر باشيد با اعمال نيک
تا خداوند هم کند اکرامتان
يکزبان باشيد و فريادم کنيد
لطف و تاييد خدا همراهتان
از خدا خواهيد تعجيل فرج
تا که باز آيم شوم من يارتان



اللهم عجل لوليک الفرج
باسلام به همه ی کاربران تالار قرآنیRoseRoseRose

[تصویر:  680kgum7k7qujyp2dv87.jpg]

[font=Courier][/font]سلام آقا جانم جانم فدایتان شود که همیشه به یاد ما هستید مولی ما همیشه به یاد شما نیستیم............................!

ای کاش می شد که هنگام سختی ها اولین چیزی که به یادمان می آمد کمک گرفتن و درخواست کردن از شما و خداوند برای نجات از گرفتاریمان بود ولی متأسفانه اکثر ما از افرادی غیر از شما و ائمه اطهار کمک می خواهیم.........
آنوقت می گوییم که: چرا خداوند حرف مارا گوش نمی دهد یا می گوییم: اگر خداوند را صدا بزنیم باوجود این که ما کلی برایش ثواب کرده ایم حرف ما را گوش نمی دهد و............... که باعث گمراهی ما می شود پس از تو (ای امام زمان) می خواهم که همیشه به یاد شما و خداوند باشیم تا گمراه و گرفتار نشویم...

منتظر المهدی...
لینک مرجع