تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: تکریم علمای دین
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به یاران قرآنی . در این ماه مبارک رمضان اول از همه دعا برای سلامتی و ظهور حضرت مهدی عج فراموش نشود . دعا برای رفع گرفتاران شفای بیماران و...

فقط خودمون رو دعا نکنیم . اگر برای دیگران دعا کنیم دعای ما هم مقبول درگاه احدیت قرار می گیرد ان شالله .

و اما هدف از ایجاد این موضوع، با پرسشی که از شما عزیزان می کنم امید آن دارم که بحث ما به سرانجام خوبی برسد و اگر سوال و شبهه ای در این زمینه برای دوستان بود بر طرف بشود ان شالله .

و اما سوال بنده :

ملاک احترام و تکریم علمای بزرگ اسلام در چیست ؟
بسم الله الرحمن الرحیم

متشکر دوستان بابت نظرات فوق ارزشمند تان

و حالا در خیل این نظرات مفید اگر اجازه بدهید من نیز چون شما دوستان گرانقدر پاسخ گوی این سوال باشم

چون پست طولانی میشود و ترس آن داریم که از حوصله ی اندیشمندان خارج شود اندک اندک مطالب را می چاپانیم امید که همه گی ما استفاده و بهره ی کافی رو از کل مطالب سایت برده باشیم

تكریم علمای دین
مقدّمه:
در مكتب تابناك اسلام علما ودانشمندان از مقامی بس عظیم برخوردار و با اوصافی متعالی ستوده شده‎اند كه بعد از پیامبران و امامان (ع) كسی را یاری بر‎ابری درشأن ومرتبه با‌ آنان نیست، كه البته مراد دانشمندانی هستند كه وجودشان سرشار از عشق به پروردگار‎،‌ خدمت به بشریت و هدایت مردم است و عمل به علم را سرلوحه كار خود قرارداده‎اند.
آیات نورانی قرآن و روایات معصومین گویای صادق بر این مدعاست ‎. خداوند در قرآن می‎فرماید: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»[1] «خداوند كسانی از شما را كه ایمان آورده ‎اند و دانشمندان رادرجاتی برتری دهد.» «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ»[2] «آیا صاحبان علم و دانش با آنان كه نمی دانند یكسان هستند» « إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[3] «از بندگان خدا تنها علماء هستند كه از خدا می ترسند‎.» و امام صادق(ع) در مورد مقام عالمان دین فرمودند: «ملائكه بالهای خود را برای طالب علم می‎گسترانند و موجودات زمین و آسمان، حتیّ ماهیان دریا برای او استغفار می كنند، فضیلت عالم بر عابد همانند ماه شب چهارده بر بقیه ستارگان است و «انّما العلماء ورثه‌الانبیاء» « و به تحقیق دانشمندان وارثان انبیاء الهی هستند».[4]
حال با توجّه به عظمت مقام عالمان رباّنی، لزوم تكریم ایشان امری بدیهی و اجتناب ناپذیر است وتكریم ایشان تكریم حضرت حق(جل و علی)، انبیاء الهی و ائمه است، لذا امیرمومنان(ع) فرمودند:‌ «مَن وقَّرَ عالمِاً وَقَّرَ رَبَّه»[5] «كسی كه عالمی را گرامی بدارد و تعظیم نماید، پروردگارش را گرامی و بزرگ داشته است. از همین رو در روایات اهل بیت(ع) بر احترام بر عالمان دین و احتراز از تحقیر و توهین به ایشان تأكید فراوان شده است. «تواضَعُوا لِمَن طلبتم منه العلم»[6] «نسبت به كسی كه از او علم می آموزید فروتن باشید.» (امام صادق(ع)) «اذا رأیتَ عالماً فكُن لَهُ خادماً»[7] «زمانی كه به عالمی برخوردی خدمتگذار او باش» و در بیان دیگری امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «از تحقیر و كوچك كردن علماء بپرهیزید كه این عمل موجب خوار شدن انسان و كوچك شدن در چشم دیگران و گمان بد بردن نسبت به شخص خواهد شد.»[8] سیره عملی بزرگان نیز بر احترام و تكریم علماء و دانشمندان بوده كه برآن اصرار فراوان داشته و پیوسته به طلّاب نیز سفارش می نمودند چرا كه از اسباب مهمّ توفیق، تكریم بزرگان و به خصوص اساتید است.
تكریم علمای دین در كلام بزرگان :
آیه الله شیخ محمّد بهاری همدانی(ره): «از برای طالب علم شروطٌ لابدّ من مراعاتها... وأن یكونَ معظِّماً لِلعلمِ والعلماء (یكی از آن شروط اینكه؛ دانش ودانشمندان را بزرگ بدارد) خدا را حقیر نشمارد، اوّل عیبی كه سالك پیدا كند، آن است كه علماء ظاهر پیش او حقیر و كوچك گردند.»[9]
علامه میرزا ابوالحسن شعرانی(ره): ایشان در شرح كتاب تبصره المتعلمین می نویسد: «... و آخرین نصیحت آن كه علم بی تقوی و ورع را به چیزی نشمرند و سخن علمای دین راپست نگیرند و تعظیم آنان را چه مرده و چه زنده موجب مزید توفیق دانند.»[10]
آیهالله شهید دستغیب(ره): ایشان در كتاب گناهان كبیره اینگونه آورده است: «برای كفران نعمتِ وجودِ علماء ‌عقوبتهای شدیدی وعده داده شده است، از آن جمله پیغمبر اكرم (ص) می فرماید: زمانی بیاید كه مردم از علماء فرار می كنند مانند فرار كردن گوسفندان از گرگ، در نتیجه خداوند آنها را به سه بلا مبتلا می فرماید؛ بركت را از دارائیشان بر می دارد، سلطان ظالمی را برای آنها مسلّط می فرماید و بی ایمان از دنیا می روند. نا گفته نماند كه طلاب علوم دینی چون در طریق رسیدن به مقام شامخ نیابتند، وجودشان نیز نعمت و گرامی داشتنشان بر همه لازم و كفران وجود ایشان به هتك وبی احترامی حرام می باشد.»[11]
شهید ثانی (ره): ایشان در بحث آداب تعلیم و تعلّم و لزوم تكریم استاد اینگونه می نویسد: «شاگرد و دانشجو باید با دیده تكریم و احترام به استاد خویش بنگرد و از عیوب او چشم پوشی كند ... او باید فزونتر از آنچه كه مأمور به تواضع و فروتنی نسبت به علما و دانشمندان و دیگر اصناف مردم است، در برابر استاد خود، متواضع و فروتن باشد. او باید در برابر مقام علم و دانش نیز اظهار خاكساری كند تا در سایه این فروتنی كه خود نوعی عزّت و سرافرازی است، به علم و معرفت دست یابد...».[12]
سیره عملی بزرگان در تكریم علمای دین :
حضرت امام خمینی(ره): آیه الله مظاهری در مورد این خصلت امام می فرمایند: «خصلت احترام به علمای اسلام همیشه در امام جلوه‎ای خاص داشت، نه فقط به مثل شیخ طوسیها، صاحب جواهرها، شیخ انصاری‎ها... احترام خاص می نهادند وبا تجلیل از آنان یاد می كردند بلكه درباره مثل مؤسس حوزه علمیه قم شیخنا العلّام و درباره مثل آیه العظمی بروجردی بارها می فرمودند: «در سر حّد كرامت است یك پیرمرد به این خوبی حوزه علمیه را بلكه عالم تشیّع را اداره می كند.»[13]
حضرت امام (ره) نسبت به اهانت به علماء و غیبت بزرگان معاصرین خودشان شدیداً موضع می‎گرفتند: به طوری كه حرام كرده بودند كسی در بیت ایشان بیاید و پشت سر علماء چیزی بگوید. و وقتی شنیده بودند برخی حرف ملا صدرا را نفهمیده به ایشان جسارت كرده اند، شدیداً در سر درس موضع گرفته می فرمایند: «و ما ادراك ما ملا صدرا؟ مسائلی كه بوعلی از حلّ آنها عاجز مانده، ملاصدرا حل كرده، چرا ما مواظب زبانمان نیستیم ؟![14]
آیه الله وحید بهبهانی (ره) احیاگرعلم اصول: از ایشان پرسیدند چگونه به این مقام علمی و عزت و شرف و مقبولیت رسیده‎ای؟ در جواب نوشتند: من ابداً خود را چیزی نمی دانم و در ردیف علمای موجود به شمار نمی آورم و آنچه ممكن است مرا به این مقام رسانده باشد این است كه هیچ گاه از تعظیم و بزرگداشت علماء و نام آنان را به نیكی بردن خودداری ننمودم وهیچ وقت اشتغال به تحصیل را تا آنجا كه مقدورم بود ترك نكرده، آن را بر تمام كارها مقدم داشتم.»[15]
خواجه نصیرالدین طوسی (ره) و صلوات فرستادن به روح سید مرتضی (ره): هر گاه در مجلس درس ایشان نامی از مرحوم سید مرتضی (ره) به میان می آمد، خواجه می گفت « صلوات الله علیه » و رو به مدرسین و قضاتی كه در درسش حاضر بودند، می فرمود: «كیف لایُصَلّی علی المرتضی؟» چكونه بر سید مرتضی با آن مقام بلند علمی و تقوائی درود فرستاده نشود؟[16]
مرحوم حاجی كلباسی (ره) از علماء بزرگ اصفهان: آورده اند كه ایشان وقتی به قم آمد و به مزار آن شهر رفت، پا برهنه راه را می پیمود و می فرمود: این مزار پر است از علماء و راویان احادیث؛ از این رو برای ادب نمی خواهم با كفش روی قبورشان بروم . «وقتی حاكم اصفهان به ایشان جسارت و بی احترامی كرد، مرحوم كلباسی(ره) او را نفرین كرد. چیزی نگذشت كه آن حاكم بركنار و بدبخت و بیچاره شد. شیخ كلباسی نامه‎ای به حاكم بیچاره و مغرول نوشت ودر آن نامه این بیت را آورد:
دیدی كه خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد كه شب را سحر كند[17]
شیخ اعظم، شیخ مرتضی انصاری (ره): در كتاب لمعات درباره ایشان آمده است: «ایشان نسبت به علماء بسیار تعظیم و توقیر می نمود و بعد از ذكر اسامی آنها از آنها تجلیل می كرد. وقتی صاحب جواهر (ره) از دنیا رفت و پسرش شیخ عبدالحسین جواهری در درس شیخ انصاری حاضر می شد، ایشان به خاطر بزرگداشت صاحب جواهر به وی احترام می گذاشت و حتی اگر در بین درس می آمد، از بالای منبر از وی تجلیل نموده و بلند می شد.»[18]
آیه الله العظمی حائری یزدی(ره): فرزند ایشان، از پدرش نقل كرده كه فرمود: «توفیقاتی كه در زندگی نصیب من شد و در پرتو آنها توانستم حوزه را تشكیل بدهم، همه مرهون خدماتی است كه به استادم، مرحوم سید محمد فشاركی(ره) كرده‎ام. زمانی ایشان به شدّت بیمار شدند و كار بدان جا كشید كه من مدّت شش ماه، برای قضای حاجت ایشان ،‌‌ طشت مهیّا و بدین عمل افتخار می كردم.»[19]
آیه الله العظمی بهاء الدینی(ره): روش ومنش ایشان احترام به علماء و تعظیم بزرگان و به خصوص اساتیدشان بود. این فقیه فرزانه با وجود اینكه خودشان از لحاظ فقاهت در سطح بالائی بودند به طوری كه در سنّ 25 سالگی اجازه اجتهاد گرفتند و از ابتدای طلبگی همدرس و هم حجره امام خمینی(ره) بودند، ولی همیشه از ایشان با احترام و عظمت نام می بردند و دیگران را در امر تقلید به ایشان ارجاع می دادند از جمله اینكه در مورد ایشان می فرمود: «اعتقاد ما این است كه مثل امام خمینی در زمان فعلی نداریم. وی فهم معصوم را پیدا كرده، درك او فوق دركها و شجاعت او فوق شجاعتهاست. پای خود را جای پای معصوم گذارده است ... مثل ایشان در تاریخ شیعه در حد نایاب است.»[20]
آیه الله العظمی گلپایگانی(ره): ایشان به علماء بزرگ احترام خاصّی می نهادند، مقیّد بودند كه همیشه قبل از درس به روح استادشان آیهالله العظمی حائری یزدی (ره) فاتحه بفرستد و اگر در ابتدا فراموش می كردند، در وسط درس فاتحه می خواندند. و بعد از زیارت حضرت معصومه (س) همیشه بر سر قبر ایشان حاضر می شدند و تجلیل می كردند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجادله /11.
[2] . زمر/ 9.
[3] . فاطر /25.
[4] . الاصول من الكافی - ج1- ص36 (دو جلدی) حد‎یث 1 باب ثواب العالم . از كتاب فضل العلم ـ مرحوم كلینی ، باتصحیح و تعلیق علی اكبرغفاری ـ ناشر مكتبه الصدوق /تهران / چاپ دوّم/ 1381 هـ ق.
[5] . تصنیف غررالحكم ودررالكلم ـ ص47 ج218 ـ عبدالواحد آمدی ـ دفتر تبلیغات اسلا می چاپ اول ـ (بی تا).
[6] . اصول كافی ـ همان باب صفه العلماء ، ج1، ص36.
[7] . غررالحكم (همان ) ـ ص47 ، حدیث 217.
[8] . غررالحكم (همان ) 1 ص47 ج 216.
[9] . تذ كره المتقین، ص127 ، شیخ محمد بهاری همدانی (ره) ، انتشارات نهاوندی - 1376 / چاپ دوّم.
[10] . سیمای فرزانگان ـ ص263 ، رضا مختاری ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم -1374، چاپ هشتم.
[11] . گناهان كبیره، ج2، ص335 و 336 ، عبدالحسین دستغیب ، 2جلد، تهران ، كانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، 1361 هـ .‎ ق.
[12] . آداب تعلیم و تعلم در اسلام (ترجمه كتاب منیه المرید شهید ثانی ) ـ ص323 ـ 324 ـ سید محمد باقر حجتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، خرداد 1359
[13] . سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی (ره) ـ ج5 ، ص165 ، گرد آوری: رضا شعرباف ، انتشارات پیام آزادی ، هشتم / 1374.
[14] . سیمای فرزانگان / ص252.
[15] . همان / 253.
[16] . همان / 257.
[17] . سیمای فرزانگان ـ ص260.
[18] . همان ص261.
[19] . همان ص269و.
[20] . حاج آقا رضا بهاءالدینی، آیت بصیرت ـ ص140.
بسم الله الرحمن الرحیم

تكریم علمای دین

این عالم ربانی در زمان حضرت امام (ره) با اینكه خود از مراجع بودند و مقلّدین بسیاری داشتند، دائماً به مردم، مسئولین و اطرافیان خود سفارش حضرت امام(ره)‌را می كردند و می فرمودند: ایشان را تقویت كنید. و وقتی حضرت امام(ره) از دنیا رفتند، پیام عجیبی در تجلیل از ایشان صادر كردند: «شخصیتی دعوت حق را لبیك گفت كه با مجاهدت بزرگ و فداكار‎یها و رهبری‎های قاطع و محكم خود اسلام را در عالم معاصر زنده‎ كرد... فقیهی بزرگ و مرجعی مسلّم به جهان باقی شتافت كه در زهد و عبادت و شب زنده داری وخوف از خدا و حق گوئی و حقیقت طلبی و صفات ممتازه دیگر از آیات الهی بود».[1]
نهایت احترام به بزرگان و اساتید :
حضرت امام خمینی(ره) وقتی در آثارشان نامی از استاد خود مرحوم آیه الله شاه آبادی می آورد، می نویسد:
شیخ عارف كامل «روحی فداه ». و شهید مطهری (ره) نیز وقتی از علامه طباطبائی(ره) نام می برد اینگونه می نگارد: «حضرت استاد علّامه طباطبائی روحی فداه» و برخی از بزرگان دیگر نیز با عباراتی مشابه از مقام اساتید و بزرگان خویش تجلیل می نمودند.[2]
حال، وقتی استوانه ‎های علم و معرفت و تقوی، اینگونه نسبت به عالمان دین و اساتید خویش اظهار كوچكی نموده و از آنها با احترام یاد می كنند و تمام پیشرفت خود را مدیون آنها می دانند، تكلیف طالبان معرفت و پویندگان راه كمال واضح و روشن خواهد بود.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . كتاب: آیه الله گلپایگانی ، فروغ فقاهت ـ صفحات ، 57 و 88 ـ 94 ـ ناصر الدین انصاری قمی ـ سازمان تبلیغات اسلامی ـ بهار 373 / چاپ اوّل.
[2] . سیمای فرزانگان /ص268.


اون قبلی زیاد شد این یکی رو سعی کردیم کمتر کنیم . امید که حق مطلب را توانسته باشیم ....بیان کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم

حال به بیان احترام به اساتید می پردازیم که در ابتدا باید ارزش کسب علم و دانش را بدانیم :

ارزش علم و دانش در قرآن:
یكی از ارزش‌های اسلامی در قرآن، «علم و دانش» است.
«... هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ...»1[1] «آیا دانایان و نادانان با هم برابرند؟».
آیا كسانی كه در تحصیل فضایل و آگاهی‌های مفید و مؤثر در كمال خویش گام بر می‌دارند، با گروهی كه از حیات جز خواب و خوراك و... چیزی نمی‌دانند برابرند؟
شكی نیست كه برتری و ارجحیت، همانا از آن كسانی است كه در راه تحصیل علم گام بر می‌دارند، و ساعت‌هایی را به تعلیم و تعلم سپری می‌سازند و از دیار جهالت و لو چند قدم در شبانه روز به سوی عالم علم و نور،‌ هجرت می‌كنند:
آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلّم است
هر جا قدم نهد قدش خیر مقدم است
در پیشگاه علم مقامی عظیم نیست
از هر مقام و مرتبه‌ای علم، اعظم است
جاهل اگر چه یافت تقدّم مؤخر است
عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است
جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند
عالم چراغ جامعه و چشم عالم است
در دین مقدس اسلام و سیره عملی پیامبر و اهل بیت همواره بر تكریم علما و دانشمندان دین تأكید شده است. چنانكه امام موسی كاظم ـ علیه السّلام ـ فرمود: «عَظِّمِ الْعالِم لِعِلمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ[2]؛ عالم را به جهت علمش تعظیم و احترام كن و با او منازعه منما.»
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ[3]؛ كسی كه به عالمی احترام نماید، به خدا احترام نموده است.»
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اَكْرِمُوا الْعُلَماءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَهُ الْأَنْبِیاءِ فَمَنْ أَكْرَمَهُمْ فَقَدْ اَكْرَمَ اللهَ وَرَسُولَهُ[4]؛ دانشمندان را گرامی دارید كه آنها وارثان پیامبرانند و هر كه آنان را احترام نماید، خدا و رسولش را احترام نموده است.»
1ـ . زمر/9.
[2] . بحارالانوار، ج78، ص309.
[3] . غرر الحكم، ج5، ص351.
[4] . نهج الفصاحه، حدیث 450
بسم الله الرحمن الرحیم

حال که ارزش کسب علم را دریافتیم پس لوزم احترام به معلم و علما نیز مشخص می شود

انگیزه‌ تكریم علما
این همه تكریم و احترام نسبت به عالمان در فرهنگ دین، بدین جهت است كه آنان انسان‌های متعهد، راهنمای مردم، مخالف بدعت‌ها، پاسدار اندیشه‌های ناب، طرفدار حقوق محرومان، روشن كننده‌ی چراغ امید در دل آنان و... هستند و گرنه، این همه تكریم برای كسانی كه از تعهد و مسئولیت بهره‌ای نبرده‌اند معنا ندارد. كسی كه اندك آشنایی با تاریخ حوزه‌ها داشته باشد، می‌داند كه تنها عالمان الهی بوده‌اند كه از میان مردم برخاسته‌اند و همراه آنان زندگی كرده‌اند و در غم و شادی شریك آنان بوده‌اند و هر جا خطر و دشواری بوده است، ‌خود را سپر بلا نموده و از شرافت و عزت مردم دفاع كرده‌اند. اینها و صدها ویژگی دیگر، زمینه‌ی تجلیل و تكریم از علمای صالح و راستین را فراهم نموده است.
چگونه به علما احترام كنیم؟
1ـ با تكذیب نكردن آنان:
گفته‌ی علما را به مجرد اینكه با فكر و عقیده‌ی شما جور در نمی‌آید، تكذیب نكنید.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: در برابر عالم زیاد نگویید كه «قال فُلان و قال فُلان خلافاً لقوله[5]؛ فلان عالم چه فرموده و فلان عالم دیگر چه مطلبی بر خلاف گفته‌ی شما فرموده است.»
2ـ با خدمت كردن به آنان؛
علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «إذا رَأَیْتَ عالِماً فَكُنْ لَه خادِماً[6]؛‌اگر عالمی را دیدی به او خدمت كن.
3ـ با دیدار و زیارت آنان:
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «مَنْ زارَ الْعُلَماء فَقَدْ زارَنِی وَ مَن جالَس الْعُلَماء فَقَد جالَسَنِی وَ مَنْ جالَسَنِی فَكَأَنَّما جالس رَبِّی[7]؛ كسی كه به دیدن علما برود، گویا به دیدن من آمده و كسی كه همنشین علما شود، گویا همنشین من شده و كسی كه همنشین من باشد، گویا همنشین خداوند و مأنوس با اوست».
و در روایت دیگر، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «زیارت كردن علما نزد خدا محبوب‌تر است از هفتاد حج و عمره‌ مقبول و خداوند هفتاد درجه، مقام زائر علما را بالا می‌برد و رحمتش را بر او نازل می‌كند.»8



زمر/9.
[2] . بحارالانوار، ج78، ص309.
[3] . غرر الحكم، ج5، ص351.
[4] . نهج الفصاحه، حدیث 450.
[5] . اصول كافی، ج1، ص37.
[6] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[7] . میزان الحكمه، ج6، ص489.
[8] . عده الداعی، ص66
بسم الله الرحمن الرحیم


4ـ بیشتر شنیدن:

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَكُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْكَ عَلی أن تَقُول[9]؛ هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی كن بیشتر از آنكه سخن بگویی، گوش كنی.»


حكایت‌هایی از احترام به علمای اسلام

1ـ از آیت الله وحید بهبهانی؛ آن عالم جلیل القدر و مرجع عصر، پرسیدند كه چگونه به این مقام رسیده‌ای؟

فرمود: اگر به جایی رسیده‌ام، مرهون احترامی است كه برای فقها و علمای اسلام گذاشته‌ام.[10]

2ـ مرحوم آیت الله بروجردی؛ در مسجد بالاسر كنار مرقد مطهر حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ تدریس می‌كردند؛ در یكی از روزها هنگام درس، آقا متوجه شدند كه یكی از شاگردان او به قبر حاج شیخ عبدالكریم حائری تكیه داده است، با تندی به او فرمود: آقا به قبر تكیه نكنید، این بزرگان برای اسلام زحمت كشیده‌اند، به آنان احترام بگذارید.

آیت الله بروجردی برای كتب علمی و دینی، احترام بسیاری قایل بودند و می‌فرمودند: «در تمام عمرم در اتاقی كه كتب حدیث، حتی دارای یك حدیث باشد نخوابیده‌ام.»[11]

3ـ در یكی از روزها مجلس مباحثه‌ای با حضور مأمون (خلیفه‌ی عباسی) و علمای عصر تشكیل شده بود مردی پریشان حال با لباسی كهنه وارد شد و در آخرین صف حضّار نشست. مسأله‌ای در مجلس مطرح گردید، آن مرد، جوابی بسیار عالی داد، به طوری كه توجه عموم به وی جلب شد و تمام علمای مجلس، تحسینش كردند. خلیفه دستور داد او را بالای مجلس در صف علمای بزرگ نشاندند. مسأله‌ی دیگری طرح شد و همان مرد دوباره بهترین پاسخ را گفت. این بار به فرمان مأمون او را بالاتر از همه‌ی حضار، نزدیك جایگاه خلیفه جای دادند. پس از ساعتی مجلس پایان یافت و علما تدریجاً بازگشتند. مرد ژنده پوش نیز از جای برخاست تا برود، خلیفه امر كرد بماند. طولی نكشید كه بزم شراب گسترده شد و ساقیان آماده‌ی كار شدند. مرد عالم از مشاهده‌ی آن وضع، سخت نگران گردید، از جا برخاست و با كسب اجازه آغاز سخن كرد و گفت: «من امروز با پریشانی حال و زشتی صورت و كهنگی لباس در مجمع علما شركت كردم، عقل ناچیزم مرا از آخر مجلس به صف بزرگان رسانید و سپس مرا به كنار خلیفه‌ی مسلمانان رسانید، سزاوار نیست شراب بنوشم و عقلی كه باعث ترفیع مقامم گردید از خویشتن جدا سازم، به علاوه من خائفم از اینكه مستی،‌عنان نفسم را از كفم برباید و مرتكب عمل نامناسبی شوم و در نظر خلیفه‌ی مسلمانان خوار گردم. مأمون سخنان مرد عالم را شنید و او را از شركت در مجلس شراب معاف داشت و دستور داد صد درهم به وی دادند.»[12]


4ـ در دو گوشه‌ی مسجد، دو گروه دور هم حلقه زده و نشسته بودند، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وارد شد و به هر كدام نظری افكند و پرسید: آقایان چه می‌كنند؟ به عرض رسید كه یكی از این دو دسته به ذكر خدا و دعا مشغولند و گروه دیگر مشغول مذاكره‌ی علمی هستند.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «هر دو دسته در راه خیر و سعادتند، ولی من به گروهی ملحق می‌شوم كه مذاكرات علمی دارند؛ زیرا من مبعوث شده‌ام كه مردم را به علم و كمال سوق دهم و سپس به جمع آنها پیوست.»[13].



5ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مجلسی كه بزرگان و سالخوردگان اصحابش حضور داشتند، از هشام بن حكم كه جوانتر از همه بود، احترام فراوان به عمل آورد و او را بالاتر از همه نشانید، به خاطر اینكه جوانی عالم و گوینده‌ای توانا بود. [14]


احترام امام هادی ـ علیه السّلام ـ به عالم


6ـ یكی از فقهای شیعه بر امام هادی ـ علیه السّلام ـ وارد گردید، در حالی كه جمعی از علویین و بنی هاشم در محضر امام ـ علیه السّلام ـ بودند. حضرت به آن عالم احترام نمود و جای خود را به او داد. این كار بر علویین و بنی هاشم گران آمد. یكی از آنها نتوانست تحمل كند، به خدمت امام ـ علیه السّلام ـ رفت و عرض كرد: «یابن رسول الله! آیا شما یك عالم را بر بنی هاشم مقدّم می‌داری؟» حضرت فرمود: مگر خداوند در قرآن نفرموده: «... اِذا قیلَ لَكُمْ تَفَسَّحوُا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللهُ لَكُمْ...[15]؛ ای مؤمنان! هرگاه به شما گفته شد كه جایی را در مجلس بگشایید، چنین كنید تا خداوند نیز نسبت به شما در كارهایتان گشایش به وجود آورد.»

و بعد فرمود: «... یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ...[16]؛

خداوند، مؤمنان و عالمان را بر دیگران به درجاتی برتری داده است.» پس چرا ناراحتید از اینكه من یك عالم را به خاطر اینكه خداوند او را بالا برده و عظمت داده برتری داده‌ام؟ این عالم فلان ناصبی را با اقامه‌ی دلیل و برهان محكوم كرده است و این فضیلت بزرگی است.»[17]


ادامه دارد...



[9] . بحارالانوار، ج2، ص43، ح11.
[10] . سرگذشت‌های ویژه‌ای از زندگی امام خمینی، ج5، ص165.
[11] . داستان دوستان، ج5، ص258.
[12] . جوامع الحكایات، ص373.
[13] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
[14] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
[15] . مجادله/11.
[16] . مجادله/11.
[17] . احتجاج طبرسی، ج2، ص455.
لینک مرجع