تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: گوشه ‏اى از اخلاق عظيم پيامبر حضرت محمد رسول الله(ص)
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
گوشه‏اى ازاخلاق عظيم پيامبر (ص)


روزهايى بس شيرين و به‏يادماندنى و تاريخ ساز پيامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصيف و تعريف كرد.

او هرگز در اين واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏كاملى كه تمام افلاك و موجودات را خدا به خاطر او آفريد واگر او نبود، هيچ چيز نبود. «لولاك لما خلقت الافلاك‏» و الاانسانى كه تا قاب قوسين او ادنى بالا رفت و به جايى رسيد كه‏جبرئيل آن ملك مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض كرد: اگر يك مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جايى رفت كه نه در خرد آيدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخيال! اوست كسى كه‏خدايش درباره‏اش فرمود: «و انك لعلى خلق عظيم‏» پس مابه جاى‏اينكه حرفى بزنيم كه نه آغازش و نه انجامش ما را به جايى‏مى‏رساند چرا كه جز آفريده‏اش و برادرش كسى او را نخواهد شناخت‏«يا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفك الا الله و انا» پس روا است كه لب فرو بنديم وسخن كمتر گوئيم.


بيائيم در اين سخن ربانى كه پيامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظيم معرفى مى‏كند بيانديشيم و از زبان روايت نمى از اين‏اقيانوس پرفيض برگيريم، شايد برخى عزيزان به كار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگيرند كه قرآن فرمود: «و لكم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» .

...


استاد محمد جواد مهرى


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg][/align]
آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود كه متن روايت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد يعنى به زمين نگاه مى‏كرد و سر را كمتربالا مى‏برد، اين چنين با وقار و متين... با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود كه بيشتر سرفرود مى‏آورد و كمترسر را بلند مى‏كرد چه پيوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏ديد و لحظه‏اى‏بلكه كمتر از لحظه‏اى هم از ياد و ذكر خدا غافل نبود.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg][/align]
سلام

مقدمتاً عرض کنم که قصد بنده آماده سازی و سیر صعودی از مشهدالرضا به مسجد النبی نبود...
گرچه آرزوی دیدن مسجد النبی و مکه ی معظمه برای ما داره تبدیل به یه عقده ی بزرگ میشه، اما

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند ***** جان به قربان تو که حج فقرایی

دل ما بد جوری به پنجره ولاد گره خورده...


راستی یه سوال؟
تا حالا به این موضوع فکر کردید که چرا عبادتی چون نماز رو باید هر روز انجام داد؟
یا باید هر سال یک ماه روزه گرفت؟
اما سفر حج با تمام بار معنوی و سیاسی و اجتماعی که داره فقط 1 بار در طول عمر بر شخص متمکن واجب میشه؟

چون یک بار سفر حج چنان آثار خودسازی در فرد ایجاد می کنه که برای تمام عمرش کافیه...
خوب بهتر نیست یک سفری که اینچنین در فرد تاثیر می زاره در دوران جوانی اتفاق بیفته؟
اگر قراره کسی با این سفر راه خودش رو پیدا کنه بهتر نیست در جوانی باشه تا یک عمر خوب زندگی کنه؟

در جوانی پاک زیستن شیوه ی پیغمبریست ***** ور نه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار

دیگه اینکه خداوند شرط وجوب این سفر رو تمکین مالی قرار دادند، نه پاکی و طهارت...
خیلی معذرت می خوام که ان مثال رو می زنم، بلا تشبیه عرض می کنم:

شما فرض کنید شخصی که از سفر اومده و گرد و غبار راه بر تنش نشسته از رفتن به حمام خودداری کند و توجیهش هم این باشه که"حمام جای خیلی تمیزی است،تمام سرامیک هایش سفید و پاک است، هر کسی که از آنجا میاید بیرون تمیز و پاک است،آنجا جای من نیست، ابتدا باید خوب تمیز شوم بعداً بروم..."
غافل از اینکه حمام اصلاً جای افراد آلوده است، حمام نروی چطور می توانی تمیز شوی؟؟
مطمئن باش هزار سال هم به امید تمیز شدن نروی حمام که روزی تمیز شدی بری این اتفاق نمی افته...

من فکر می کنم مکه و مدینه بیشتر از اینکه جای افراد پاک باشه؛ جای پاک شدن افراده...
وگرنه بنده های مخلص و پاک خدا که برن مکه یا نرن قلبشون جایگاه عرش خداست....


به کعبه گفتم تو از خاکی من از خاکم چرا باید به دورت من بگردم
ندا آمد تو با پا آمدی باید بگردی برو با دل بیا تا من بگردم



[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
يكى ديگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نيكويش اين بود كه‏به هر كه مى‏رسيد، پيشقدم در سلام كردن بر او بود، سلام كه خودتحيت اسلامى است و پيامبر آن را به ما ياد داده، خود نيز بيش ازهمه و پيش از همه به آن عمل مى‏كرد و قبل از آنكه ديگرى بر اوسلام كند، او خود سلام مى‏كرد. هرگز پيامبر ملاحظه نمى‏كرد كه آن‏فرد بزرگ است‏يا كوچك، دانشمند است‏يا بى‏سواد، ثروتمند است‏يافقير. آرى حضرت آنقدر عظمت داشت كه بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى‏ايسمى، شغلى، خطى، مسئوليتى، مالى و... سلام مى‏كرد و او بااينكه بزرگترين از هر نظر بود بر كوچكترين انسانها از هرنظر سلام مى‏كرد و بيشتربراى اينكه ما را به اين سنت‏حسنه‏تشويق كند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش يك حسنه.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
پيامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بيشترجنبه موعظه و پند داشت، يا مطلبى را مى‏آموخت و يا به معروف وخيرى امر مى‏كرد و يا از شر و منكرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و يك كلمه، نه بلكه يك حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زيرا خوب مى‏دانست كه: «و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد»وانگهى پيامبر اسوه است و الگو و اوست انسان كامل. پيامبر كسى‏است كه نخستين آفريده پروردگار، نور مباركش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از اين نور كامل چيزى تراوش نمى‏كند جز نور، وهرچه مى‏گويد گفته خدا است «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى‏يوحى‏» .


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
پيامبر هرگز از ذكر خدا غافل نمى‏شد. در روايت است: «ولايجلس و لايقوم الا على ذكر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذكرو ياد خدا. پيامبر در هر آن قرين و همنشين ذكر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گويد. او خود ذكر خدا را كفاره مجلس‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت كه اگر در مجلسى ياد خدا نباشد يا ذكرى‏از اهل بيت كه آن نيز ياد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت مى‏خنديد از تبسم تجاوزنمى‏كرد «جل ضحكه التبسم‏» زيرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان كامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
يكى ديگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت اين بود كه هر وقت‏وارد مجلس مى‏شد، هر جا كه جاى خالى بود مى‏نشست، مانند ماخودخواهان يا نادانان نبود كه دنبال صدر مجلس هستيم، و خيال‏مى‏كنيم كه بايد بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا كه انسان والامى‏نشيند والا است نه آنكه انسان والا بايد در جاى والا نشيند.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
پيامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هيچ گاه فرياد نمى‏زد وصدا را بلند نمى‏كرد. و مجلس آن حضرت نيز از چنان آرامشى‏برخوردار بود كه عين ادب و تواضع است و كسى در مجلس پيامبربلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتك‏» و دستور هم همين بود كه‏كسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نكند «لاترفعوا اصواتكم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذامجلسش بسيار آرام و باوقار بود كه حتى صداى به هم زدن بال‏پرنده به گوش مى‏رسيد.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
«لايقطع على احد كلامه‏» هرگز سخن كسى را قطع نمى‏كرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت. و چنان اصحابش را تربيت كرده‏بود كه هرگاه لب مباركش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساكت‏مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند «كان على رووسهم الطير» و هرگاه‏سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنكه سخنانشان با هم تزاحم كند، با هريك به نوبت‏حرف مى‏زد.


[تصویر:  Madina_Haram_at_evening_.jpg]
هم تصاویر زیبا بود هم مطالب...................
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع