تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: زندگی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
یک (روز) خانواده ی لاک پشتها تصمیم گرفتند که به پیک نیک بروند. از آنجا که لاک پشت ها به صورت طبیعی در همه ی موارد یواش عمل می کنند، هفت سال طول کشید تا برای سفرشون آماده بشن!

در نهایت خانواده ی لاک پشت، خانه را برای پیدا کردن یک جای مناسب ترک کردند. در سال دوم سفرشان (بالاخره) پیداش کردند. برای مدتی حدود شش ماه محوطه رو تمیز کردند، و سبد پیک نیک رو باز کردند، و مقدمات رو آماده کردند. بعد فهمیدند که نمک نیاوردند!

پیکنیک بدون نمک یک فاجعه خواهد بود، و همه آنها با این مورد موافق بودند. بعد از یک بحث طولانی، جوانترین لاک پشت برای آوردن نمک از خانه انتخاب شد.

لاک پشت کوچولو ناله کرد، جیغ کشید و توی لاکش کلی بالا و پایین پرید، گرچه او سریعترین لاک پشت بین لاک پشت های کند بود!

او قبول کرد که به یک شرط بره؛ اینکه هیچ کس تا وقتی اون برنگشته چیزی نخوره. خانواده قبول کردن و لاک پشت کوچولو به راه افتاد.

سه سال گذشت... و لاک پشت کوچولو برنگشت. پنج سال ... شش سال ... سپس در سال هفتم غیبت او، پیرترین لاک پشت دیگه نمی تونست به گرسنگی ادامه بده . او اعلام کرد که قصد داره غذا بخوره و شروع به باز کردن یک ساندویچ کرد.

در این هنگام لاک پشت کوچولو ناگهان فریاد کنان از پشت یک درخت بیرون پرید،« دیدید می دونستم که منتظر نمی مونید. منم حالا نمی رم نمک بیارم»!!!!!!!!!!!! !!!!!





نتیجه اخلاقی:

بعضی از ماها زندگیمون صرف انتظار کشیدن برای این می شه که دیگران به تعهداتی که ازشون انتظار داریم عمل کنن. آنقدر نگران کارهایی که دیگران انجام میدن هستیم که خودمون (عملا) هیچ کاری انجام نمی دیم
[align=CENTER CLASS=RUTITR]همه بخوانند[/align]
چگونه به راحتی "نه" بگوییم؟
[تصویر:  r_t_kh.gif] [تصویر:  l_t_kh.gif] [color=#595959 class=khbabar_border_side]واقعیت این است که "نه" گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم[/color] [تصویر:  r_b_kh.gif] [تصویر:  l_b_kh.gif]
همه ما باید بتوانیم در تعاملات اجتماعی مان به درخواست ها و تقاضاهای دیگران در صورت لزوم "نه" بگوییم و برای این کار نیازی به توضیح دادن نیست. همچنین نباید اجازه دهیم که دیگران درخواست های زیادی از ما داشته باشند. گفتگوی هفته نامه سلامت با دکتر سید سعید صدر، روان پزشک و عضو هیات علمی‌دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی را در زیر بخوانید.


ما ایرانی ها خیلی اهل رودربایستی هستیم و خوب نمی‌توانیم نه بگوییم؛ چرا؟
واقعیت این است که "نه" گفتن یک مهارت است و برای به دست آوردن این مهارت علاوه بر آموزش، نیازمند تمرین هم هستیم. همچنین فراموش نکنیم برای مهارت پذیری باید به ویژگی‌های فردی و استعدادهای فرد آموزش پذیر نیز توجه کنیم. البته توجه داشته باشید که نباید فکر کنیم که باید به هر تقاضایی نه بگوییم.


هفته نامه سلامت: چه موقع باید نه بگوییم؟
اگر موضوعی مطابق طبع، احساسات، ارزش ها و اعتقادات ما نیست و در واقع خارج از این حیطه هاست باید به راحتی "نه" بگوییم و از کنارش بگذریم.
هفته نامه سلامت: ولی خیلی وقت ها این نه گفتن راحت نیست.
بله. با نظر شما موافقم اما دقت کنید هر کاری که دشوارتر است نیازمند جهد و تلاش بیشتری است.


بعضی ها هم هستند که در موقعیت های متعدد می‌توانند نه بگویند و در موقعیتی نمی‌توانند؛ چرا؟
برخی افراد به راحتی به زیر دستان خودشان نه می‌گویند. به طور مثال مدیر یک قسمت به راحتی به کارمندش نه می‌گوید اما اگر همین شخص با رفیق یا همسان خود دچار تعارف و رودربایستی شود نمی‌تواند به در خواست او نه بگوید. زیرا احساس می‌کند موجب ناراحتی فرد مقابل خواهد شد.


افراد وسواسی نیز به ندرت نه می‌گویند!
انسان هایی که ویژگی شخصیت وسواسی را دارند ضمن اینکه برای خودشان حدود و صغور خیلی مشخص دارند اما گاهی نمی‌توانند به خوبی "نه" بگویند چون بعدا دچار عذاب وجدان می‌شوند و از نظر احساسی بهم می‌ریزند. یک گروه دیگر نیز که در نه گفتن مشکل دارند افراد عاطفی هستند که به دلیل رابطه بسیار دوستانه شان امکان گفتن نه را کمتر می‌یابند. اما این سکه هم دو رو دارد؛ مثلا گروهی از آنها که سخت و لجوج هستند دایما "نه" می‌گویند. اینها هم گروهی هستند که باید هنر "بله" گفتن را یاد بگیرند. یعی فراموش نکنید مهارت این است که اگر کاری از دست مان بر می‌آید واقعا برای انجام آن باید استقبال کنیم و در کار خلق گره نیندازیم. برخی از افراد بدون مطالعه به هر درخواستی "نه " می‌گویند و این نشان دهنده سرسختی چنین افرادی است و از رنجاندن مردم ناراحت نمی‌شوند.


شاید خود این افراد نیز دچار مشکل شده اند؟
بله. اینها افراد منفعل مهاجم نامیده می‌شوند. چنین اشخاصی به این دلیل نه می‌گویند که قبلا از بالا دستانشان نه شنیده اند و در نتیجه این افراد تصمیم می‌گیرند به ارباب رجوع شان نه بگویند تا تلافی کنند.


برخی افراد هم با بله گفتن های بی موردشان انسان را عذاب می‌دهند.
اگر "بله" بگوییم و نتوانیم آن کار را انجام دهیم افراد را بیشتر می‌رنجانیم زیرا اگر شما به فردی نه بگویید آن شخص در می‌یابد که از طریق شما به جایی نمی‌رسد و سعی می‌کند راه حل دیگری پیداکند. حالا تصور کنید فردی مراجعه می‌کند و از فرد دیگری جواب مثبت می‌شنود. با این کار علاوه بر تلف شدن وقت فردی که جواب مثبت کاذب شنیده است، ممکن است موقعیتهای کلیدی را نیز از دست بدهد. به طور مثال اگر "نه" می‌گفت در نهایت به رنجش یک روزه فرد منجر می‌شد اما به دلیل اینکه نخواسته موجبات رنجش دیگری را فراهم کند مدت های زیادی فرد دیگر را دچارمشکل می‌کند.
[تصویر:  16627_554.jpg]





به نظر شما اگر در برابر درخواست اشخاص "نه" بگوییم خودخواهی تلقی نمی‌شود؟
"نه" گفتن با خودخواهی خیلی فاصله دارد. اگر به فرض شما فردی هستید که کاری از دستتان برنمی‌آید، جایی آشنا ندارید و قرار هم نیست سفارش کسی را بکنید این که دیگر خودخواهی تلقی نمی‌شود. اتفاقا هنگامی‌که شما در برابر درخواست های دیگران "نه" بگویید از طرف مقابل خواسته اید که به فکر چاره دیگری باشد و بی خود وقت خود را تلف نکند.


چه زمانی برای آموزش "نه گفتن" مناسب است؟
بهترین دوران این آموزش ها از اوایل کودکی است.


بنابراین امثال ما که دوران کودکی را گذرانده ایم چه کار کنیم؟
شما می‌توانید جایی که به صلاح کودک تان نیست و یا اینکه از امکانات کافی تهیه وسیله ای برای آنها برخوردار نیستید "نه" بگویید. به طور مثال ممکن است فرزند 9 ساله شما درخواست تلفن همراه داشته باشد و حتی خانواده نیز توانایی تهیه آن را داشته باشند اما به هیچ وجه نباید این کار را انجام دهند و حتما باید "نه" بگویند. در این صورت فرزند شما یاد می‌گیرد که برخی جاها نیز امکان شنیدن "نه" وجود خواهد داشت. همچنین مدارس برای آموزش "نه" گفتن در کودکان بسیار تاثیر گذارند و می‌توانند در قالب تئاتر، نمایش و یا بازی های جمعی این مهارت را به دانش آموزان بیاموزند.


ممکن است مهارت نداشتن در نه گفتن موجب تغییر سرنوشت انسان شود؟
بله. گاهی تلویزیون، فیلم ها و سریال هایی نشان می‌دهد که موضوع آن از این قرار است که عده ای به سراغ دوستی می‌روند و از آن شخص می‌خواهند در سرقت یک بانک به آنها کمک کند و این فرد به دلیل اینکه مهارت نه گفتن را نیاموخته ناچار به همراهی با آن گروه می‌شود و تمام سرنوشت زندگی آن فرد عوض می‌شود.


چه طور می‌توانیم مهارت نه گفتن را در زندگی مردم کشورمان نهادینه کنیم زیرا همان طور که می‌دانیم مردم ایران بسیار تعارفی هستند و از گفتن کلمه "نه" چندان دل خوشی ندارند؟
به نظر من دیدگاه ها باید تغییر کند و علمی‌تر شود. در حال حاضر از نظر کارشناسان استفاده می‌شود اما اغلب آنها در حد تئوری می‌ماند و کمتر کاربردی می‌شود. بنابراین اگر کارشناسان نظر می‌دهند حتما باید عملیاتی شود.


نقش رسانه های گروهی به ویژه صدا و سیما در نهادینه کردن این فرهنگ چیست؟
ببینید؛ صدا و سیما همیشه سریال هایی را می‌سازد که فردی با بله گفتن دچار چه مشکلاتی می‌شود. حالا اگر جای این موضوع را عوض کنیم و نشان دهیم که فردی در برابر یک درخواست مخالفت کرد و "نه" گفت وآن وقت چه اتفاقات مثبتی را در زندگی مشاهده کرد می‌توانیم جنبه های مثبت را در افراد تقویت کنیم


منبع : مجله سلامت

چگونـه شـادتر زنـدگی کنیـم؟

[تصویر:  a91c5464e73d.jpg]

در این مقاله به نقش "فعالیت‌های اجتماعی" در حفظ سلامت، از جمله سلامت مغز می‌پردازیم. چراکه انسان از لحاظ جسمی به گونه ای آفریده شده که نیازمند و ناگزیر به در گیر بودن و مشغول بودن است. در واقع انسان زمانی یک زندگی سالم و طولانی خواهد داشت که در حال فعالیت باشد. هر عضوی که به کار گرفته نشود، از بین خواهد رفت. این در حالی است که انسان امروز ارزشی بیش از اندازه برای "راحتی و آسایش" قائل شده که بخش زیادی از مشکلات و بیماری‌ها ناشی از همین راحت طلبی است. راحتی بیش از اندازه و بی‌تحرکی نه تنها کسالت بار است، بلکه به بی‌تحرکی مغز هم می‌انجامد. بد نیست بدانید که جرج برنارد شاو در سن ۷۰ سالگی جایزه نوبل را برد. بنجامین فرانکلین تعدادی از بهترین آثار خود را در ۸۴ سالگی نوشت و پیکاسو در دهه ۸۰ زندگی قلم بر بوم گذاشت. پس برای آنکه بتوانید در اوج توانایی و در بهترین شرایط جسمی و روانی بسر برید، باید در میدان کار و عمل باشید.

:: فعالیت اجتماعی

انسان از لحاظ روانی یک مخلوق اجتماعی است و برایش مهم است که در اجتماع و زندگی نقشی داشته باشد تا احساس موفقیت و سودمندی بیشتری کند، عزت و اعتماد به نفسش تقویت شود، رشد روحی عاطفی و اجتماعی یابد، احساس تنهایی و ناتوانی نکرده و بتواند به بهترین نحو ممکن با مسائل برخورد و آنها را حل کند. نتیجه اینکه در هر سنی فعالیت اجتماعی برای حفظ سلامت بدن لازم است. حتی افزایش سن و پیری نیز نباید منجر به دوری از اجتماع گردد. این در حالی است که برخی افراد با رسیدن به سن بازنشستگی یا سالمندی از کار و اجتماع دور شده و نشستن روی صندلی و ماندن در خانه را ترجیح می‌دهند و برخی دیگر فعالیتی را جایگزین کار قبلی نموده و همچنان در نقش‌های متعدد اجتماعی درگیر شده و این چنین احساس رضایت می‌کنند. وقتی برای انجام کاری از ظرفیت‌های جسمی و روانی خود استفاده کنید، مغز کارایی خود را حفظ خواهد کرد؛ وگرنه با گذشت زمان ناتوان‌تر خواهید شد.

داشتن هدف: در هیچ مرحله از زندگی بی‌هدف نباشید. هدف چیزی است که فرد را همیشه به حرکت وا می‌دارد. مهمترین اهداف زندگی‌تان را مشخص و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. وقتی هدف‌دار باشید، انرژی بیشتری برای انجام کار پیدا می‌کنید، احساس اعتماد به نفس و خلاقیت بیشتری خواهید داشت، انگیزه بیشتری برای شروع کار داشته و به ادامه کار بیشتر مصمم خواهید شد.

ایجاد انگیزه: در خود ایجاد انگیزه کنید. اجازه ندهید مشکلات غیر قابل اجتناب و موانع زندگی روزمره احساسات و روحیه شما را تحت تاثیر قرار دهند و تضعیف کند. میزان انگیزه و پشتکار شما روی میزان عزت نفس شما تاثیر دارد. باور کنید که از توانایی و کارایی بالایی برخوردارید؛ فقط باید بخواهید.

انجام کارهای سودمند: وظــایـف و مسئولیت‌های روزمره خود را مرور کنید. هر محدودیتی هم که داشته باشید، باز می‌توانید مسئولیتی به عهده بگیرید. اگر کارهایی هست که باعث هدر رفتن وقت شما می‌شوند، آنها را حذف کرده و به کارهایی بپردازید که سودمند است. مثلا تماشای زیاد تلویزیون را حذف کرده و وقت آن را صرف ورزش، مطالعه و هر کاری که به پیشرفت زندگی شما کمک می‌کند، نمایید.

توانایی خــود را ارزیــابی کنید: توانایی‌های منحصر به‌فرد خود را ارزیابی نموده و به کار گیرید. ببینید چه کاری را بهتر از دیگران انجام می‌دهید؟ در چه کاری مهارت دارید؟ انجام چه کاری برای شما آسان اما برای دیگران سخت است؟ وقتی شما کاری را به بهترین نحو انجام می‌دهید، مطمئنا بیشترین لذت را خواهید برد.

به گذشته فکر کنید: همواره به گذشته خود بیندیشید که چه چیزی بیشترین سهم را در موفقیت شما تا به امروز داشته است؟ حتما کارهای بخصوصی هست که می‌توانید انجام دهید تا هم برای خودتان و هم برای دیگران ارزش فوق العاده پیدا کنید.

تاثیرگذار باشید: اثر گذار و اثر پذیر باشید. شما در طول عمر پر فراز و نشیب خود تجاربی کسب کرده اید که با شرکت در فعالیت‌های اجتماعی می‌توانید توان علمی، تخصصی و آموزشی خود را برای خدمت به دیگران به کار گیرید و دیگران را از تجارب خود بهره مند سازید. از طرفی برقراری ارتباط با دیگران برای شما نیز فرصتی فراهم می‌آورد تا چیزهای جدیدی یاد بگیرید. این تعاملات اجتماعی موجب تقویت حس‌همدلی، همفکری و اثرات مثبت در جسم و روان خواهد شد.

به دیگران کمک کنید: به یاری دیگران بشتابید. عمیق ترین احساس تنهایی زمانی به انسان دست می‌دهد که هدف اصلی او در زندگی فقط خودش باشد و بالعکس شادترین لحظات زندگی برای فرد زمان یاری رساندن به همنوعان است.

انجام کارهای مـورد علاقه‌تان: کارهای مورد علاقه خود را بیابید و انجام دهید. فکر کنید چه کاری را واقعا دوست دارید و در همان زمینه فعالیت کنید. انجام کار مورد علاقه به معنی شور و شوق و خلاقیت در آن رابطه است که اثرات مثبتی نیز به همراه دارد.

بیکار نباشید: در هیچ مرحله ای از زندگی بیکار نباشید. همیشه بکوشید و کاری انجام دهید. تمام تلاش خود را بکنید تا عقب نمانید. حتی در جا هم نزنید، بلکه همواره در حال پیشرفت باشید. در پی حرکت، فرصت‌ها و موقعیت‌های تازه نمایان می‌شود.

آینده‌نگر باشید: از گذشته بیاموزید، در حال زندگی کنید و به آینده بیندیشید. اسیر و برده افزایش سن و حسرت گذشته نباشید. اکنون را دریابید و از بهره‌برداری زمان حال غافل نشوید. آینده‌نگری کنید و با تلاش بیشتر امروز، سازنده فردای متفاوت خود باشید. هر چند برای پیری حد و مرزی تعیین شده، اما سن هر فرد به روحیه و تصویری که از خود در ذهن دارد و به کاری که انجام می‌دهد، بستگی دارد. در واقع این شما هستید که خود را سزاوار جوانی می‌دانید یا با پذیرش ایده‌های غلط پیری را به خود راه می‌دهید. فراموش نکنید فقط یک بار زندگی می‌کنید، پس عمر و زندگی خود را هدر ندهید.

[b]
افزایش
فعالیت بدنی
:
[/b]پژوهش‌ها نشان داده فعالیت اجتماعی باعث افزایش فعالیت‌های بدنی و ذهنی، کاهش استرس و نگرانی، بهبود وضعیت خلقی و روانی، تغییر واکنش‌های شیمیایی درونی و تنظیم هورمون‌های داخلی بدن، افزایش خونرسانی به مغز و حتی تشکیل راه‌های ارتباطی عصبی جدید در آن می‌شود که همه این عوامل ضمن تاثیربر سلامت کلی و عمومی فرد، در سلامت مغز و عملکرد شناختی آن نیز موثر بوده و در پیشگیری از بیماری آلزایمر نقش دارند. اگر کاری را مثل همیشه انجام می‌دهید، همان چیزی را به دست خواهید آورد که همیشه به دست آورده‌اید. بدین ترتیب می‌توانید با طرز فکر و عمل خود سلامت‌تان را تضمین و با تغییر سبک زندگی آینده‌ای خوب بسازید. هر چه قدر فرد ساعات بیشتری در روز حواس پنجگانه‌اش در تماس با دنیای بیرون قرار گیرد، مشکلات کمتری در جسم و ذهن خود خواهد داشت. همچون قانون طبیعت که هیچ چیزی ثابت باقی نمی‌ماند و دائما تغییر می‌کند، زندگی نیز پویاست؛ پس لازم است ما هم در این بین به حرکت در آییم. حداقل فایده‌اش این است که وقتی در حال فعالیت هستیم، فرصتی برای نگران شدن نداریم و حداکثر اینکه در پی فعالیت‌های اجتماعی انسانی قوی‌تر، تواناتر، با اعتماد به نفس بالاتر، خوشبخت‌تر و سالم‌تر خواهیم داشت.

ده فعالیت اجتماعی مهم برای احساس مفید بودن :

1. فعالیت داشتن به عنوان نیروی کار(انتخاب کار ساده و سبک بعد از بازنشستگی)
2. فعالیت داشتن به عنوان نیروی داوطلب در مراکز مختلف
3. عضویت در کانون‌های محلی
4. شرکت در گروه‌های آموزشی، ورزشی و فرهنگی
5. تماس‌های تلفنی، رفت و آمد با افراد خانواده، دوستان و همسالان
6. در صورت امکان انجام سفرهای تفریحی و زیارتی
7. رفتن به مکان‌های عمومی مثل پارک، سینما و موزه
8. شرکت در مراسم مختلف مثل جشن‌ها و برنامه‌های مناسبتی
9. قدم زدن و پیاده روی در هوای آزاد
10. خارج شدن از خانه در طی روز به بهانه خرید یا حتی فقط دیدن مغازه‌ها


یک راز حقیقی ...



ارزش خوندن این متن به دقایق وقتی هست که شما صرف می کنید
پس سعی کنید این دقایق رو از دست ندید دوستان من

...
..
.

همه ما خودمان را چنین متقاعد می كنیم كه زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت كنیم
با افراد تازه ای آشنا شویم
ازدواج كنیم



فكر میكنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه دار شویم

و خسته می شویم وقتی:
می بینیم رئیسمان ما را درک نمی کند
زبان مشترك نداریم
همدیگر را نمی فهمیم
می‌بینیم كودكانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر كنیم ...

[تصویر:  02.jpg]

با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد كه :
رئیسمان تغییر كند
شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر كنیم
به دنبال دوستان تازه ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض كند
یك ماشین شیك تر داشته باشیم
بچه هایمان ازدواج كنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم ...

[تصویر:  03.jpg]

حقیقت این است كه برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس كی؟

زندگی همواره پر از چالش است.
و مشکلات تمامی نخواهند داشت!

بهتر این است كه این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم كه با وجود همه این مسائل،
شاد و خوشبخت زندگی كنیم.



بعضی وقت ها ...

به خیالمان می رسد كه زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود كه موانعی كه سر راهمان هستند، كنار بروند:
مشكلی كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم می كنیم
كاری كه باید تمام كنیم
زمانی كه باید برای كاری صرف كنیم
بدهی‌هایی كه باید پرداخت كنیم
و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آنكه همه ی این ها را تجربه كردیم، تازه می فهمیم كه زندگی، همین چیزهایی است كه ما آن ها را موانع می‌شناختیم!

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم كه جاده‌ای اختصاصی بسوی خوشبختی وجود ندارد.
خوشبختی، خود همین جاده ایست که ما را به زندگی و آینده هدایت می کند.
تو رو خدا بیائید از هر لحظه زندگی لذت ببریم.

[تصویر:  05.jpg]

برای آغاز یك زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست كه در انتظار بنشینیم:
فارغ التحصیل شویم
به دوران دانشگاه برگردیم
به دوران کودکی برگردیم
وزنمان را كاهش دهیم
وزنمان را افزایش دهیم
شروع به كار کنیم
مهاجرت کنیم
دوستان تازه ای پیدا کنیم
ازدواج کنیم
فرزند به دنیا بیاوریم
یک خانه شیک بسازیم
شروع تعطیلات فرا برسد
صبح جمعه بیاید
در انتظار دریافت وام جدید باشیم
یك ماشین نو بخریم
بازپرداخت قسط ها به اتمام برسد
برنده یک مسابقه میلیونی شویم
مشهور و سرشناس شویم
بهار بیاید
تابستان از راه برسد
پاییز را تجربه کنبم
زمستان را به امید بهار دلخوش کنیم
اول برج ...
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
سفرهای خارجی
مردن
تولد مجدد !
و...



امــــــــــا ...

خوشبختی یك سفر است، نه یك مقصد ...

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی كنید و از حال لذت ببرید.

اكنون فكر كنید و سعی كنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید ؟
2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید ؟
3. آخرین ده نفری كه جایزه نوبل را بردند چه كسانی هستند ؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسكار را نام ببرید ؟

نمیتوانید پاسخ دهید؟
نسبتاً مشكل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ كس این اسامی را به خاطر نمی آورد.
پس شما چیزی را از دست نداده اید.

چـــــــــون :

روزهای تشویق به پایان می رسد!
نشان های افتخار خاك می گیرند!
برندگان به زودی فراموش میشوند!
و حتی بهترین ها هم آخر می میرند!

اكنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را كه در تربیت شما مؤثر بوده‌اند، بگویید ؟
2. سه نفر از دوستان خود را كه در مواقع نیاز به شما كمك كرده اند، نام ببرید ؟
3. افرادی كه با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید ؟
4. پنج نفر را كه از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید ؟

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی كه به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌های دنیا" ندارند،
ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ...



ولــــــــــی ...

آنها كسانی هستند كه به فكر شما هستند، مراقب شما هستند،
همان هایی كه در همه ی شرایط، كنار شما می مانند ...


كمی بیاندیشید. زندگی خیلی كوتاه است
حتی کوتاه تر از اینکه مفهوم واژه های این ایمیل را بخاطر سپردید

شما در كدام لیست قرار دارید؟
نمی دانید؟
اجازه دهید كمكتان كنم.
شما در زمره ی ترین‌های دنیا نیستید ...

امــــــــــا ...

شما از جمله دوستانی هستید كه برای در میان گذاشتن این راز در خاطر من بودید
و برای تقسیم تمام شادیها نیز در خاطرم خواهید ماند
فقط همین

[تصویر:  08.jpg]

موفق باشید و شاد و باانگیزه
اندکی فکر کن ...

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.

به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.

به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.

به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !

"دیروز"
گذشته است؛

و

"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.

لحظه
"حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.


اندکی فکر کن ...
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وين عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاين دم که فرو برم برآرم یا نه


فردا علم نفاق طی خواهم کرد
با موی سپید قصد می خواهم کرد
پيمانه عمر من به هفتاد رسید
اين دم نکنم نشاط کی خواهم کرد


امروز ترا دسترس فردا نيست
و انديشه فردات به جز سودا نيست
ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است
کاین باقی عمر را بقا پيدا نيست
مثبـت اندیـش بـاشیـد !

[align=-WEBKIT-CENTER]
شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که ارادهٔ شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره؟ افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. به جای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.

● آینده را تصاویر ذهنی انسان می سازد

وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟ آیا می دانید این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ فکر شما امواجی تولید می کند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما می شود و او با شما تماس می گیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق می کند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر می گیرید و به آن فکر می کنید امکان وقوع آن را به طرز چشمگیری قطعی می کنید.

● تصاویر ذهنی شما، به سوی شما باز می گردند.

زندگی مانند آینه ای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس می کند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین می بینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینه جو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.

● همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید

امیدوار باشید (امید، همان ایمان است) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامی که از رویدادی ناامید می شوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند می بندید، در حالی که وقتی به آینده امیدوارید و دعا می کنید، رحمت خداوند را به سوی خود می کشید.

اگر می خواهید در این آینه کروی، آنچه به سویتان می آید زیبا و شادی بخش باشد، همان طور بیندیشید.

اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.
[/align]

ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است.


و
امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.
[align=-WEBKIT-CENTER]
دربارهٔ آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالب های فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید. شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کرده اید که معروف به منفی بافی هستند؟ آیا هرگز دقت کرده اید که همین افراد تا چه میزان (نسبت به دیگران) بیشتر دچار بدشانسی و بد بیاری می شوند؟ فکر می کنید علت چیست؟
[/align]
[align=-WEBKIT-CENTER]مسلماً علت این امر، منفی بافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند می گفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز می گردد که شما با کلام خود می توانید روند حوادث را به میل خودتان تغییر دهید.[/align]

مردم اغلب بی انصاف، بی منطق و خود محورند، ولی آن ها را ببخش.
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند، ولی مهربان باش.
اگر موفق باشی دوستان دروغین و دشمنان حقیقی خواهی یافت، ولی موفق باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند، ولی شریف و درستکار باش.
آنچه را در طول سالیان بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند، ولی سازنده باش.
اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند، ولی شادمان باش.
نیکی های درونت را فراموش می کنند، ولی نیکوکار باش.
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

و در نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان « تو و خداوند» است نه میان تو و مردم.


آرزوهـای خـوب و دست یافـتنی ...
[url=http://www.persian-star.org/][/url]

خیلی از آدمها آرزوهای عجیب و غریب دارند
،
بعضی از آنها به برخی از آرزوها می رسند و برخی دیگر حسرت آنرا تا آخر عمر در دل دارند
،
در دل آرزو می کنند شاید بالاخره برسد روزی که ثروتمند بشوم

... یا ای کاش می شد فلان خونه یا ماشین را می خریدم
اما هیچ کدام از آنها نمی خواهند بپذیرند که دوست داشتن واقعی هر آنچه آنها می خواهند، می تواند همان دست یافتن به آن آرزو و امید باشد.

و چقدر خوب می شد همه با تمام وجود می گفتند ...


دوست دارم با آدمهای خوب دوست باشم
دوست دارم روی هر چیزی که خوبه اسم خوب بگذارم
دوست دارم از راه های خوب به جاهای خوب برسم
دوست دارم مسیرهای خوب را برای شروع انتخاب کنم
دوست دارم با انتخاب خوب به آرامش برسم
دوست دارم با تصمیمات خوب موفقیت های خوب بدست آورم
دوست دارم به آدمهای خوب کمک کنم
دوست دارم اگر روزی نیاز به کمک داشتم فقط از آدمهای خوب درخواست کمک کنم
دوست دارم همیشه در هر کجا که هستم خوب زندگی کنم
دوست دارم به مکان های خوب و دیدنی سفر کنم
دوست دارم به طرف هر چه که خوبه مجذوب بشوم
دوست دارم اشیاء خوب را خریداری کنم
دوست دارم همه خوبیها برای آدمهای خوب باشه
دوست دارم خوب احساس کنم و احساس خوبی داشته باشم
دوست دارم خوابهای خوب و رؤیاهای حقیقی ببینم
دوست دارم خوب و با احساس برقصم
دوست دارم چشمهام فقط خوبی ها را ببیند
دوست دارم خوبی ها بر زشتی ها غلبه کنند
دوست دارم همه آدم های بدبین، خوشبین بشوند
دوست دارم زمین پر بشه از خوبی ها
دوست دارم آدمها همدیگر را خوب و مهربان صدا کنند
دوست دارم همه آدمها نامهای خوب داشته باشند
دوست دارم عطرهای خوب را استشمام کنم
دوست دارم موسیقی های خوب گوش کنم
دوست دارم آهنگ های زیبا بنوازم
دوست دارم توی دنیا فقط خبرهای خوب باشه
دوست دارم حرفهای خوب بزنم
دوست دارم برای همه اتفاقهای خوب بیفته
دوست دارم فردی خوب برای همسری خوب باشم
دوست دارم فرزندی خوب برای مادرم باشم
دوست دارم همه به هم حرفهای خوب و قشنگ بزنند
دوست دارم صبح ها خوب و سرحال از خواب بیدار بشم
دوست دارم روح و جسم خوبی داشته باشم
دوست دارم همه دوستهای خوبی برای هم باشند
دوست دارم همه با هم خوب و با احترام برخورد کنند
دوست دارم آدمها در لحظات سخت و تنهایی به یاد هم باشند
دوست دارم همه کارهایم را با یاد خدا آغاز کنم
دوست دارم تجربه های خوب را بیاموزم
دوست دارم برای همه دعاهای خوب کنم
دوست دارم همه آدمها به آرزوهای خوبشون برسند
دوست دارم تقویم زندگی همه ما سرشار از جشن و شادی بشه
دوست دارم هر شب ستاره ها را تماشا کنم
دوست دارم درخشش نور خورشید را هر روز نظاره کنم
دوست دارم وقتی برف میاد آدم برفی بسازم
دوست دارم زیر بارون خیس بشم و آواز بخونم
دوست دارم همیشه خوب و پاک زندگی کنم
دوست دارم با صدای بلند از خدا تشکر کنم
دوست دارم از شمای دوست بخاطر اینکه اینهمه خوبی تشکر کنم
راستی؛ تا حالا فکر کردید که چه چیزهایی را واقعاً دوست دارید ؟....
[تصویر:  0.164546001338910698_parsnaz_ir.jpg]


خدا در بیابان های خالی از انسان نیست

خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست

به دنبالش نگرد



خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست


خدا در قلبی است که برای تو می تپد


خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد



خدا آنجاست


در جمع عزیزترینهایت


خدا در دستی است که به یاری می گیری


در قلبی است که شاد می کنی


در لبخندی است که به لب می نشانی


خدا در بتکده و مسجد نیست


گشتنت زمان را هدر می دهد


خدا در عطر خوش نان است


خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی


خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن


خدا آنجا نیست



او جایی است که همه شادند


و جایی است که قلب شکسته ای نمانده


در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش


در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش


باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست



زندگی چالشی بزرگ است


مخاطره ای عظیم


فرصت یکه و یکتای زندگی را


نباید صرف چیزهای کم بها کرد


چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد


زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد


زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم


و سپیده دمان از آن بیرون می رویم


فقط یک چیزهایی اهمیت دارند


چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند


همچون معرفت بر الله و به خود آیی



دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم


و با بی پروایی از آن درگذریم


دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم


سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند است


و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند


کسانی که از دنیا روی برمی گردانند


نگاهی تیره و یأس آلود دارند


آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند



خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم


سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:



آیا "زندگی" را "زندگی کرده ای"؟!
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع