۱ خرداد ۱۳۸۹, ۰۷:۰۹ عصر
سلام.
خیلی ریباست.
امام:
من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
آقا:
تو که خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
امام:
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خريدار سرِ دار شدم
آقا:
تو که فارغ شده بودي ز همه کون و مکان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي
خیلی ریباست.
امام:
من به خال لبت اى دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
آقا:
تو که خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
امام:
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خريدار سرِ دار شدم
آقا:
تو که فارغ شده بودي ز همه کون و مکان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي