[font=arial,helvetica,sans-serif]
عوامل دین گریزی نسل جوان[/font]
[/font][/color]الف. غفلت، جهل و عدم تفکر جوانان درباره دین[/size][/color] ]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
جوان از نظر شناختی، دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی به حداکثر کارآیی هوش می رسد. در این دوره، گرایش جوانان به «فلسفه زندگی»، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق می دهد. جوانان تلاش می کنند هویت مذهبی خود را شکل دهند، اما به دلایل گوناگون ممکن است در فرایند هویت یابی مذهبی با بحران مذهبی مواجه شوند و نتوانند این هویت را خوب تشخیص دهند; در نتیجه، دچار سردرگمی و در نهایت، حالت بی رغبتی و گریز از دین شوند. یکی از علل این بحران، ناهمخوانی سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه می شود.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
جوان به دلیل توانمندی های ذهنی خود، دین صرفاً تقلیدی را برنمی تابد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار می زند و می خواهد دینی را بپذیرد که با سطح تفکر او متناسب باشد. اما بسیاری از اوقات آنچه به عنوان دین به او عرضه می شود برایش قانع کننده نیست.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
از سوی دیگر، جوان می خواهد همه آموزه های دینی را با عقل خود بسنجد. او فکر می کند اگر آموزه های دینی در قالب های فکری او بگنجد صحیح است، وگرنه درست نیست و باید کنار گذاشته شود. این عوامل موجب می شود هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزه ها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند![/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی انسان ها می داند. حضرت نوح(علیه السلام)به قوم خود می فرمایدوَلَـکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ)(هود: 29); شما را مردمانی ناآگاه می بینم.[/font]
[/font]«لو ان العباد حین جهلوا وقفوا، لم یکفروا و لم یضلوا»;6 اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمّل می کردند، هرگز به کفر و گم راهی نمی گراییدند.[/size][/color]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
بنابراین، یکی از علل روان شناختی دین گریزی در همه انسان ها، به ویژه جوانان، ضعف معرفتی و عدم تفکر درباره دین است.[/font]
........................................................................................
»
جوانی از دیدگاه مقام معظم رهبری
[font=arial,helvetica,sans-serif]
مقام معظّم رهبری، به زیبایی تمام دوران جوانی را به تصویر می کشند:[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. جوان در دوره جوانی، بخصوص در آغاز جوانی، تمایلات و انگیزه هایی دارد:[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
اولا، چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود; که غالباً این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمی شناسند.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
ثانیاً، جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالباً دور و بری ها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
ثالثاً، جوان در دوره جوانی، چه اوایل بلوغ و چه بعدها، با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سؤال انگیز است; در ذهن او شبهه ها و استفهام هایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها و سؤال ها و استفهام ها پاسخ داده بشود.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
رابعاً، جوان احساس می کند در وجود او انرژی های متراکمی وجود دارد; توانایی هایی را در خود احساس می کند; هم از لحاظ جسمانی، هم از لحاظ فکری و ذهنی.[/font]
[font=arial,helvetica,sans-serif]
خامساً، جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی در دوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد[/font]