تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: اشعار فکاهی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
((من نمی دانم که چرا می گویند امتحان باید داد

وتقلب نکنید

و چرا هیچ کسی واحد خود پاس نکند.

تقلب زیباست و رساندن عیب نیست

((چشمها را باید شست جور دگر باید دید.))

برگه من چه تفاوت با برگه پاسخ دارد

بیچاره برگه مرا پس بدهید

برگه من سرنوشت فردای من است

اهل تقلب هستم

قبله من کاغذ در جیب من است

من تقلب با تپش قلبم می کنم

وقتی که مراقب به ته سالن است

فرقی بین نمره من با بیست نیست

((چشمها را باید شست جور دگر باید دید))

پشت من دوستم هست

پشت میز دوستم چه خبرهاست

خدا می داند.

در سالن امتحان چه بوی تقلبی می اید

((در دلم چیزی هست))

مثل چرخیدن سر بر کاغذ

مثل یک دید سریع بر پاسخ

انقدر بد خط است

که چشمهایم کور شد.

من عجب جرعت خوبی دارم

که نترسیدم از چشم غره او

وقت دیگر تمام شد

چاره ای جز رفتن نیست

فرقی بین نمره من با بیست نیست

((چشمها را باید شست جور دگر باید دید))

افضل السارقین (صاحب المصباح المختلسین)
تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری
تو سر فریب ، آری! تو سر فریب داری
لب بی وفای او کی به تو شهد می چشاند
چه توقعی است آخر ، که تو از طبیب داری
شب دل بریدن ماست ، چه اتفاق خوبی
چمدان ببند بی من ، سفری قریب داری
پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا
که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری
الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!
شست وشاهد هردودعوی بزرگی میکنند/پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است.
دود اگر بالا نشیندکسر شان شعل نیست/جای چشم را ابرو نگیردگرچه اوبالاتر است.
آهن وفولاداز یک کوره می آیندبیرون/آن یکی شمشیر تیزواین یکی نعل خر است.
لینک مرجع