تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: جمله هاي آموزنده اخلاقي با ذكر منبع
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46
سلام.
ذكر وياد خدا
از دانشمندی پرسیدند: کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند، آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ چگونه قرآن اثر نکند، بلکه بسیار اثر می کند!؟ پس چگونه خواهد بود، اگر بداند که چه می خواند.
از حکیمی پرسیدند: روز خویش را چگونه آغاز کردی؟ گفت: در حالی آغاز کردم که دنیا، مایه اندوهم بود و آخرت، موجب کوششم
عبـدی طهرت منظر الخلایق، هل طهـرت منظری ساعته
ای بنده ی من سال ها نظرگاه خلایق را که ظاهر توست، پاک ساختی! آیا شده ساعتی نیز نظرگاه مرا که قلب توست،پاک کنی؟

بحر المعارف جلد دو
سلام.
رحمت حكيمانه
از بزرگی پرسیدند: اگر خدای تعالی رحیم است، پس چگونه بندگان را عقوبت فرماید؟ گفت: رحمت او بر حکمتش چیره نشود
خدايا ! بگذار تا روح من تورا به خاطر همه ي اين چيزها ستايش كند. تورا كه خالق آن هايي.

اما مگذار دلبستگي من به چيزهايي كه با حواس جسماني احساسشان مي كنيم ،

روح مرا در بند و اسارت آن چيزها كشد.

آن ها در مسير مقرر خويش به سوي نقطه ي پايان در حركتند ، واگر روح به آن ها دل

ببازد و بخواهد كه در اين طريق همراهشان شود و آسايش خود را در آن ها بجويد،

اميال مهلك پاره پاره اش خواهند كرد، آنها نمي توانند مقر آرامش ما باشند چرا كه

فنا پذيرند.

(قسمتي از اعترافات قديس آگوستين)[/size]
خداوند بی نهایت است، اما به قدر نیاز تو فرود می آید، به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا...
خداوندا از قلب اين بنده كه نزد تو به اعتراف نشسته است دور باد، از من دور باد كه

با هر خوشي، خود را واقعاَ سعادت مند احساس كنم.

سُروري هست كه هرگز به غير عشاق تو تعلق نمي گيرد، بلكه تنها آن كساني كه

تو را محض خاطر خودت دوست مي دارند، از اين سُرور بهره مند مي شوند.

سُرور ايشان همانا خود تويي. سعادت آن است كه براي تو، به خاطر تو ، و در تو به

وجد آييم. سعادت حقيقي تنها همين است و بس.

آنان كه گمان مي برند سعادت ديگري نيز هست، در ماسواي تو آن را جست و جو

مي كنند و همواره از سُرور حقيقي محرومند.

[/size]آنان به سيماچه اي از سعادت دل بسته اند.
سلام.
ممنون محدثه جان خيلي زيبا و با معنا بود.
خواهش مي كنم عزيزم
بگذار تا به تو معرفت حاصل كنم . زيرا تو خدايي هستي كه به من علم داري.

بگذار به همان روشني كه مرا مي بيني ، من تورا نيز رؤيت كنم. تو به روح من قدرت

مي بخشي ، پس به اندرونش بيا تا او را شايسته ي حضورت گرداني؛ باشد كه اورا

بي هيچ لكه و چين و چروكي در آغوش گيري. آرزوي من همين

است.

مقصود من از اين سخنان نيز همين است و اين همان

اميدي است كه مرا به وجد مي آورد .

زيرا شادي من در گرو چيزي است كه رستگارم ميكند و اما هرقدر بيش تر از براي

امور دنيوي زاري كنيم ، كم تر لياقت اشك و آه مارا دارند و هرچه كم تر برايشان

اشك بريزيم، بيشتر بايد برايشان زاري كنيم.

و مي دانم كه تو راستي را دوست مي داري و آن كس كه درست كار است، به

سوي نور رهنمون مي شود.

آرزو دارم كه درست كار باشم

آمين
سلام.
انس با خدا
می گویند آن گاه که یوسف در زندان بود، مردی به او گفت: تو را دوست دارم. یوسف گفت: ای جوان مرد! دوستی تو به چه کار من آید؟ از این دوستی مرا به بلا افکنی و خود نیز بلا بینی! پدرم یعقوب، مرا دوست داشت و بر سر این دوستی، او بینایی اش را از دست داد و من به چاه افتادم. زلیخا ادعای دوستی من کرد و به سرزنش مصریان دچار شد و من مدت ها زندانی شدم. اینک! تو تنها خدا را دوست داشته باش، تا نه بلا بینی و نه دردسر بیافرینی
اعتراف به ناداني
گویند: از عالمی مسئله ای پرسیدند، گفت: نمی دانم. سؤال کننده گفت: شرم نمی کنی که به جهل و نادانی خود اعتراف می کنی. گفت: چرا شرم کنم از گفتن کلمه ای که فرشتگان به آن سخن گفتند و هنگامی که خداوند درباره «اسماء» از آنها پرسید، گفتند: سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا الاّ ما عَلَّمْتَنا؛ خدایا ما چیزی نمی دانیم، جز آنچه تو به ما آموختی
بار خدايا ! نيايش مرا بشنو . آنچه را كه به آن مشتاقم به من عطا كن؛

چه ، تنها براي خود نيست كه چنين پر شور طلبش مي كنم ؛ نيز آرزو دارم كه آن در

خدمت محبتم به ديگران قرار گيرد.

تو در قلب من رؤيت مي كني كه اين حقيقت است. بگذار تا خدمت افكارم و زبانم را

همچون قرباني تقديمت كنم.

اما ابتدا آن چه را كه بايد تقديم تو كنم به من عطا فرما

زيرا من تهي دست و محتاجم ، ولي تو كه مارا حمايت مي كني و از قيد حمايت

خويش رهايي ، آن قدر دارايي تا آنان را كه تو را ميخوانند چيزي عطا كني.

لب هاي ذهن مرا و دهانم را مختون ساز.

گفتار عجولانه و كذب را از آن ها بزداي . بگذار تا كتاب مقدس تو سُرور پاك من باشد

بگذار تا نه در آن خود را بفريبم و نه راجع به آن ديگران را.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46
لینک مرجع