بد تر از رفتن...
گندیست که انسانها به باور یکدیگر می زنند !!!
با آنچه که دوست داريم شکل و فرم ميگيريم ببين چه روي ميدهد اگر عاشق خدا شويم
--------------------------------------------------------------------------------
خوشبختي هر لحظه با ماست فقط كافيست عينك خود را تعويض نمائيم تا آن را حس كنيم. خويشتن خود را درياب تا خوشبختي را دريابي.
وقتي طرز فكر ما به پنير بدبو آغشته شود، تمام دنيا بوي بد مي دهد.
((جان ماكسول))
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستینها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است
خداوندادقیق یادم نیست آخرین بار
کی خود را پیدا کردم
اما خوب یادم هست
هر گاه که گم شدم
دستم در دست تو نبود
معبودا
مرا به بزرگی چیز هایی که داده ای آگاه و راضی کن
تا کوچکی چیز هایی که ندارم ، آرامشم را بر هم نزند . . .
گاهی وقتها از نردبان بالا میرویم تا دستهای خدا را بگیریم غافل از اینکه خدا پایین ایستاده ونرده ها رو محکم گرفته که ما نیفتیم.
(*اعتماد به خدا در تمام مراحل زندگی*)
منبر اول مظلوم علی علیه السلام در وصف متقین
آنان که پای منبر امام علی علیه السلام مینشستند سخت تحت تاثیر قرار میگرفتند ، مواعظ وی دلها را میلرزانید و اشکها را جاری میساخت ، همّام یکى از اصحاب پرهیزکار امیر المؤمنین- از ایشان درخواست کرد که متّقین را براى او توصیف نمایند. حضرتش از این امر طفره رفت. لکن همّام اصرار بسیار نمود، تا آنکه حضرت لب به سخن گشود. وقتی که علی علیهالسلام این خطابه را القا کرد بدنها لرزید ، اشکها جاری شد ، دلها به طپش افتاد ! ، اما همام راضی نمیشود بلکه آتش شوقش تیزتر میگردد ، بیشتر اصرار میکند و او را سوگند میدهد .
علی شروع به سخن کرد ، بیش از یکصد ویژگی صفت در این ترسیم گنجانیده و هنوز ادامه داشت اما هر چه سخن علی ادامه مییافت و اوج میگرفت ضربان قلب همام بیشتر میشد و روح متلاطمش متلاطمتر میگشت و مانند مرغ محبوسی میخواست قفس تن را بشکند ، ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد ، فریاد کننده کسی جز همام نبود ، وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین تسلیم کرده بود . علی فرمود : " من از همین میترسیدم .
من باور دارم که :
دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
برای کشتی های بی حرکت موج ها تصمیم میگیرند...... .!