تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: دكتر علی شريعتی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
دكتر علی شریعتی مزینانی در دوم آذرماه 1312 در«كاهك»، ‌دهی بر حاشیه‌ی كویر و در نزدیكی سبزوار متولد شد و در «مزینان» -آبادی دیگری درهمان نزدیكی- كودكی را گذراند. پدر او استاد محمدتقی‌شریعتی، نوه‌ی ملاقربانعلی معروف به آخوند حكیم و پسر ملامحمود، روحانی و پیشوای مردم منطقه بود. مادرش زهرا امینی زنی روستایی، مؤمن و متواضع بود. دكتر علی شریعتی تحصیلات خود را با آموختن قرآن در مكتب ده آغازكرد. در سال 1319 به دبستان ابن یمین رفت. در سیزده سالگی به دبیرستان رفت و در این ایام به شدت به عرفان و تصوف گرایش پیدا كرد. او در 16 سالگی سیكل اول را به پایان رساند و به اصرار پدر و با توجه به وضع اقتصادی خانواده به دانشسرای مقدماتی (‌تربیت معلم) رفت.
در آن سالها حزب توده و موج اعتقاد به ماركسیسم میان جوان‌ها نفوذ بی‌سابقه‌ای پیدا كرده بود. استاد محمدتقی‌شریعتی به منظور مقابله با هجوم افكار الحادی و توجه دادن نسل جوان به قابلیت‌های اسلام اصیل به عنوان یك مكتب امروزی و پویا، با همكاری چند تن از دوستان خود «كانون نشر حقایق اسلامی» را بنیان گذاشت. در جلسات كانون ابتدا تفسیر قرآن گفته می‌شد و بعد سخنرانی با موضوع شناخت جنبه‌های گوناگون دین ایراد می شد. دكتر علی شریعتی نیز از سال 1327 به عضویت این كانون درآمد.
در سال دوم دانشسرا و همزمان با اوج‌گیری نهضت ملی او به سوی فعالیت‌های سیاسی كشیده شد. درسال 1331 او در راهپیمایی وسیعی كه علیه قوام السلطنه (و به جانبداری از مصدق) در مشهد برگزار شد شركت كرد و برای اولین بار دستگیر شد. او در سال 1332 به عضویت «نهضت مقاومت ملی» درآمد كه مهندس مهدی بازرگان و آیت‌الله طالقانی مؤسسانش بودند و گرایش مذهبی و اسلامی داشت.
در سال 1334، در دانشگاه مشهد در رشته ادبیات فارسی پذيرفته شد. درسال 1336 او به همراه 16 نفر دیگر از اعضاء و پیروان «نهضت مقاومت» ازجمله پدرش استادمحمدتقی‌شریعتی برای بار دوم دستگیر شدند و به تهران منتقل گشت. به ظاهر اتهام آنها جانبداری از سیاست‌های مصدق بود.
در سال 1337 او با رتبه اول از دانشگاه مشهد فارغ التحصیل شد. چند ماه بعد و در سال 1338 او با بورسیه دولتی شاگردان اول برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد. در سال 1342 او موفق به اخذ مدرك دكتری در رشته‌ی تاریخ شد. وی پس از برگشت به ایران به محض رسیدن به مرز بازرگان دستگیر و به زندان قزل‌قلعه‌ی تهران فرستاده شد. پس از چند ماه بازجویی و آزار، در شهریور 1343از زندان آزاد شد.
در سال 1347 دكتر شریعتی از سوی حسینیه ارشاد برای سخنرانی در ایام مذهبی دعوت شد. سخنرانی‌های ارشاد از سوی جوانان، روشنفكران و دانشجویان با استقبال بی‌نظیری مواجه شد و موجی از اسلام‌گرایی نوین را از اين طریق در جامعه پدید آورد. از آنجا كه ساواك این گونه جلسات روشنگرانه و انقلابی را تاب نمی‌آورد، سرانجام حسینه‌ی ارشاد در 22 آبان ماه 51 تعطیل گشت. به تدریج كتابهای او از كتابفروشی‌ها جمع شد و داشتن آنها جرم محسوب گشت، اما دانشجویانش نوار سخنرانی‌های او را پیاده كرده به صورت جزوه‌های پلی‌كپی یا حتی دست‌نویس و با اسامی مستعار علی سربداری، علی معلم، علی سبزوارزاده و... منتشر می‌ساختند.
دكتر در منزل دوستان و اقوام به زندگی مخفی خویش در تهران ادامه می داد و ساواك پی‌جوی او بود، سرانجام برای تحت فشار قرار دادن او استادمحمدتقی‌شریعتی را با همه‌ی ضعف و كهولت سن و چند تن از اقوام نزدیكش را دستگیر كردند و خانواده‌اش را آشكارا تحت نظر گرفتند. سرانجام او دوم مرداد ماه 1352 با ساك كوچكی از لباس، خود را به ساواك معرفی كرد. دوره‌ی هجده ماهه‌ی زندان او در سلول انفرادی، بدون اجازه‌ی داشتن كتاب و قلم و كاغذ آغاز شد. بازجویی‌های مكرر، شكنجه‌های روانی، تهیدها و وعده‌ها، هیچ كدام برای وادار كردن او به قبول همكاری، مصاحبه‌ی تلویزیونی و... موثر نبود. او با پاسخ‌های زیركانه و گاه طنز‌آمیز بازجویان كم‌اطلاع ساواك را دست می‌انداخت و سردرگم می‌كرد.
پس از آزادی دایره‌ی محدودیت‌ها و فشارهای ساواك هر روز بیشتر می‌شد و امكان هر فعالیتی را از او سلب می‌كرد به همین علت او تصمیم به هجرت گرفت. او با استفاده از نام شناسنامه‌ای خود «علی مزینانی» كه كمتر شناخته شده بود توانست از كشور خارج شود. سرانجام در 28 خردادماه سال 1354 دكتر علی شریعتی در خانه كوچكی كه در یكی از شهرهای انگلستان اجاره كرده بود به طرز مرموزی درگذشت. اگرچه روزنامه‌های كیهان و اطلاعات آن زمان نوشتند: «مرحوم دكتر علی شریعتی كه برای درمان ناراحتی چشم و كسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود در آنجا بر اثر سكته‌ی قلبی درگذشت.» اما مردم و گروه‌های مبارز، رژیم را مسئول مرگ ناگهانی او دانستند و سرانجام او را در مقبره‌ی كوچكی در كنار حرم حضرت زینب(س) به خاك سپردند.
موضوع انشا:شجاعت یعنی چه؟
دانش آموزی هم نوشت:شجاعت یعنی این.
و صفحه را سفید گذاشته بود.
معلم به او 20 داد و بقیه معلم ها تایید کردند.
و آن دانش آموز علی شریعتی بود.
لینک مرجع