۱۹ بهمن ۱۳۸۸, ۰۱:۲۳ صبح
لبیک
دلسوخته اى هر شب خدا را مى خواند و ذکر الله از دهان او نمى افتاد. در همه حال لفظ الله بر زبان داشت و يک دم از اين ذکر، نمى آسود.شبى شيطان به سراغش آمد و گفت : اين همه الله را لبيک کو ؟ چگونه او را اين همه مى خوانى و هيچ پاسخ نمى شنوى ؟ اگر در اين ذکر، سودى بود، بايد ندايى مى شنيدى و لبيکى مى آمد.مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت . در خواب حضرت خضر را ديد که به او مى گويد: چه شد که از ذکر بازماندى ؟گفت : همه عمر او را خواندم ، هيچ پاسخ نشنيدم . اگر بر در کسى چند بار بکوبند ، پاسخى شنوند . من سال ها است که الله مى گويم و لبيک نمى شنوم . ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبيک نباشم . خضر گفت : هرگاه که او را خواندى ، او تو را پاسخ گفته است .گفت : چگونه ؟ گفت : همين که او را مى خوانى ، او تو را حال و توفيق داده است که باز بيايى و الله بگويى . آن الله گفتن هاى تو، لبيک هاى خدا است . اگر رد باب بودى ، آن توفيق نمى يافتى که باز آيى و باز او را بخوانى . بدان که اگر در دل تو سوز و دردى است ، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ مى گويند و به درگاه او مى کشانند.
گفت آن الله تو لبيک ماست
آن نياز و درد و سوزت ، پيک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زير هر يا رب تو ، لبيک هاست
دلسوخته اى هر شب خدا را مى خواند و ذکر الله از دهان او نمى افتاد. در همه حال لفظ الله بر زبان داشت و يک دم از اين ذکر، نمى آسود.شبى شيطان به سراغش آمد و گفت : اين همه الله را لبيک کو ؟ چگونه او را اين همه مى خوانى و هيچ پاسخ نمى شنوى ؟ اگر در اين ذکر، سودى بود، بايد ندايى مى شنيدى و لبيکى مى آمد.مرد، شکسته دل شد و به خواب رفت . در خواب حضرت خضر را ديد که به او مى گويد: چه شد که از ذکر بازماندى ؟گفت : همه عمر او را خواندم ، هيچ پاسخ نشنيدم . اگر بر در کسى چند بار بکوبند ، پاسخى شنوند . من سال ها است که الله مى گويم و لبيک نمى شنوم . ترسم که مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبيک نباشم . خضر گفت : هرگاه که او را خواندى ، او تو را پاسخ گفته است .گفت : چگونه ؟ گفت : همين که او را مى خوانى ، او تو را حال و توفيق داده است که باز بيايى و الله بگويى . آن الله گفتن هاى تو، لبيک هاى خدا است . اگر رد باب بودى ، آن توفيق نمى يافتى که باز آيى و باز او را بخوانى . بدان که اگر در دل تو سوز و دردى است ، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند که از جانب خدا تو را پاسخ مى گويند و به درگاه او مى کشانند.
گفت آن الله تو لبيک ماست
آن نياز و درد و سوزت ، پيک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زير هر يا رب تو ، لبيک هاست