تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: دیدار یار ..... دهه فجر
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
آب زنید راه را حین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد







چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد

رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد

تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشسته ایم پس شه ز شکار میرسد






باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد

خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد

چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد
این دهه فجر است گویی نوبهار
وین همه مهراست از او یادگار

غصه ها رفتند و افسانه شدند
ناله ها فریاد مستانه شدند

دردهه فجرامتش پیروزشد
ماه بهمن ماه جان افروزشد

فجرگویی نوبهارزندگی
چون چراغی در ره سازندگی

ماهمه دلداده ی رهبرشدیم
تا ابد او یار و ما یاورشدیم

گفته بودم قصه دارم با شما
قصه ای از ماه بهمن بچه ها

آنچه بشنیدید برآیندگان
بازگویید تا بماند همچنان

از نهضت قاطعانه ی روح الله
شد دست ستمگران ز ایران کوتاه

با دست تهی و این همه پیروزی
لا حول و لا قوت الا بالله

… دهه فجر مبارک باد.
از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما
جاودانه شد از فروغ سحر پگاه ما



صبح آرزو دمیده از کرانه ها

شاخه های زندگی زده جوانه ها



این پیروزی خجسته باد این پیروزی
خجسته باد این مبارک بهار



به باغبان خجسته باد
خجسته باد این گل افشان دیار



به بلبلان خجسته باد
همیشه بادا وطن بر فراز


این پیروزی خجسته باد این پیروزی

نوبهار ما از کران زمین



پر شکوفه شد شاخه امید
خون هر شهید می دهد نوید



نوبت ظفر این زمان رسید
به کوری دیده دشمنان



شکسته شد سر اهریمنان
صبح پیروزی مبارک باد



این ستم سوزی مبارک باد
حافظ وطن تا خدای ماست



لطف ایزدی رهگشای ماست
در خط سیاه میوه امام در شب خطر رهنمای ماست



به رغم آن دشمن خیره سر
وطن رها شد ز بیم و خطر



صبح پیروزی مبارک باد
این ستم سوزی مبارک باد
از اوج بروج حق سردار قیام آمد

بر شوق سماع جان، انوار امام آمد

طاغوت نگونسر شد با خاک برابر شد

شمشیر اناالحق چون بیرون ز نیام آمد

آن پیر پیام آور بت بر کن ولا گستر

بر گستره ای لبریز از خون و قیام آمد

گفتا که من آن بحرم کارام نمی گیرد

در مسلک بیداران آرام، خرام آمد

عنبر چکد از نامش، سر مقدم اقدامش

بر لحظه سرمستان اکسیر دوام آمد

پیک خبر بهمن سرداد به هر برزن

کای منتظران خیزید، خیزید امام آمد

«غلامرضا رحمدل»
لینک مرجع