۲۶ شهريور ۱۳۹۲, ۰۷:۳۲ عصر
۲۸ شهريور ۱۳۹۲, ۱۲:۲۱ صبح
سلام به خواهر خوبم فاطمه گل . خیر مقدم به شما عزیز و اما لفظ قران مجید در قرآن2 بار اومده، سوره بروج :
آیه 21 و سوره ق : آیه 1 .در مورد سوال دوم شما : قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله:
1. با شکوه: «وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»[ق/1]
2. کریم به معنای ارجمند: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»[واقعه/77]
3. حکیم به معنای حکمتآموز: «وَ الْقُرْءَانِ الحْكِیمِ»[یس/2]
4. عظیم به معنای بزرگ: «وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ»[حجر87]
5. عزیز به معنای قوی و محکم: «وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِیزٌ»[فصلت/41]
6. مبارک به معنای خجسته: «وَ هَاذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ»[انبیاء/50]
7. مبین به معنای روشنگر: «وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ»[حجر/1]
8و9. متشابه به معنای همانند "کتابی که آیاتش در لطف، زیبایی، عمق و محتوا همانند یک دیگر است" و مثانی به معنای مکرر: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىِ»َ[سورة زمر/23]
10. عربی به معنای زبان روشن، گویا و فصیح. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا»[یوسف/2]
11. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِى عِوَجٍ»[زمر/28]
12. ذی الذکر به معنای پراندرز. «الْقُرْءَانِ ذِى الذِّكْرِ»[ص/1]
13و14 . بشیر به معنای بشارتگر و نذیر به معنای هشدار دهنده. «بَشِیرًا وَ نَذِیرًا»[فصلت/4]
15. قیم به معنای راست و درست. «قَیِّمًا»[کهف/2]
اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند.
کریم از ماده كرم (بر وزن فرس) است و كرامت بمعنى سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس كریم بمعنى سخى است همچنین بمعنى نفیس و عزیز است و هر چیزیكه در نوع خود شریف است با كرم توصیف میشود. و قرآن كریم: یعنى قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[1]
صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفتهاند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق میرساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفتهاند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار میگیرد و قرآن به خاطر پدیدههای مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد میگیرد و به وسیله آن استدلال میکند؛ نیز حکیم از آن کمک میگیرد و با آن احتجاج میکند و برهان اقامه مینماید؛ چنان که ادیب از آن بهره میگیرد و به وسیله آن تقویت میشود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن میگیرد. جهات دیگری نیز در علت این نامگذاری گفتهاند که در تفاسیر ذکر شده است.[2]
و " مجید" از ماده" مجد" به معنى گستردگى شرافت و جلالت است، و این معنى درباره قرآن كاملا صادق مىباشد، چرا كه محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احكام و سنن.[3]
صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان میبخشد که هیچ کتابی دیگری نمیبخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[4]
[1]. قاموس قرآن، ج6، ص: 103.
[2]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج 4، ص 242.
[3]. تفسیر نمونه، ج26، ص: 353.
[4]. تفسیر ثعلبی، ج9، ص 219.
ارسال شده توسط
شهر سوال
آیه 21 و سوره ق : آیه 1 .در مورد سوال دوم شما : قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله:
1. با شکوه: «وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»[ق/1]
2. کریم به معنای ارجمند: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ»[واقعه/77]
3. حکیم به معنای حکمتآموز: «وَ الْقُرْءَانِ الحْكِیمِ»[یس/2]
4. عظیم به معنای بزرگ: «وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ»[حجر87]
5. عزیز به معنای قوی و محکم: «وَ إِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِیزٌ»[فصلت/41]
6. مبارک به معنای خجسته: «وَ هَاذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ»[انبیاء/50]
7. مبین به معنای روشنگر: «وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ»[حجر/1]
8و9. متشابه به معنای همانند "کتابی که آیاتش در لطف، زیبایی، عمق و محتوا همانند یک دیگر است" و مثانی به معنای مکرر: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىِ»َ[سورة زمر/23]
10. عربی به معنای زبان روشن، گویا و فصیح. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا»[یوسف/2]
11. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِى عِوَجٍ»[زمر/28]
12. ذی الذکر به معنای پراندرز. «الْقُرْءَانِ ذِى الذِّكْرِ»[ص/1]
13و14 . بشیر به معنای بشارتگر و نذیر به معنای هشدار دهنده. «بَشِیرًا وَ نَذِیرًا»[فصلت/4]
15. قیم به معنای راست و درست. «قَیِّمًا»[کهف/2]
اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند.
کریم از ماده كرم (بر وزن فرس) است و كرامت بمعنى سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس كریم بمعنى سخى است همچنین بمعنى نفیس و عزیز است و هر چیزیكه در نوع خود شریف است با كرم توصیف میشود. و قرآن كریم: یعنى قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[1]
صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفتهاند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق میرساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفتهاند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار میگیرد و قرآن به خاطر پدیدههای مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد میگیرد و به وسیله آن استدلال میکند؛ نیز حکیم از آن کمک میگیرد و با آن احتجاج میکند و برهان اقامه مینماید؛ چنان که ادیب از آن بهره میگیرد و به وسیله آن تقویت میشود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن میگیرد. جهات دیگری نیز در علت این نامگذاری گفتهاند که در تفاسیر ذکر شده است.[2]
و " مجید" از ماده" مجد" به معنى گستردگى شرافت و جلالت است، و این معنى درباره قرآن كاملا صادق مىباشد، چرا كه محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احكام و سنن.[3]
صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان میبخشد که هیچ کتابی دیگری نمیبخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[4]
[1]. قاموس قرآن، ج6، ص: 103.
[2]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج 4، ص 242.
[3]. تفسیر نمونه، ج26، ص: 353.
[4]. تفسیر ثعلبی، ج9، ص 219.
ارسال شده توسط
شهر سوال