تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: فاطمیه قصه گوی رنج هاست...
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سلام به همه دوستان ایام فاطمیه رو تسلیت میگم. این مطلبی که میذارم به نظرم جالب اومد. امیدوارم حصرت زهرا از همه شیعیان راضی باشند التماس دعا :Wink

(علم و دانش فاطمه)
عمار مي گويد:‌روزي علي بن ابي طالب (ع) وارد منزل شد، فاطمه (ع)فرمود:‌ياعلي!بيا نزديك تا از حوادث گذشته و آينده برايت سخن بگويم، امير المومنين (ع) كه از سخن فاطمه در شگفتي بود خدمت پيامبر شرفياب شد و سلام كرد و نزديك آن جناب نشست . پيغمبر اكرم (ص) يا علي ! آغاز به سخن مي كني يا من بگويم؟
حضرت علي عرض كرد:‌دوست دارم از سخنان شما استفاده كنم.
پيامبر فرمود: گويا فاطمه به شما اينچنين و آنچنان گفت و به همين جهت نزد من آمدي.
حضرت علي عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله مگر نور فاطمه هم از سنخ نور ما است؟ فرمود: مگر نمي دانستي ؟ امير المومنين از شنيدن اين سخن به سجده شكر افتاد وخداي را سپاس گفت . سپس به نزد فاطمه مراجعت كرد حضرت فاطمه گفت : يا علي ! گويا نزد پدرم رفتي و اين چنين و آن چنان به تو فرمود ؟
فرمود: آري اي دختر پيامبر!
فاطمه گفت : يا ابا الحسن ! خدا نور مرا آفريد و خداي را تسبيح مي گفت . آنگاه او را در يكي از درختان بهشتي به وديعه نها د. آنگاه كه پدرم داخل بهشت شد از جانب خدا ماموريت يافت كه از ميوه هاي آن درخت تناول كند ، پدرم از ميوه آن درخت تناول كند پدرم از ميوه آن درخت خورد و بدين وسيله نور من به صلب او منتقل گشت . و از صلب پدر به رحم مادر وارد شدم . يا علي ! من از آن نور هستم و حوادث گذشته و آينده را بوسيله آن نور مي يابم . يا ابا الحسن ! مومن بوسيله نور خدا مي بيند . امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: زني خدمت حضرت فاطمه عليها السلام شرفياب شد و گفت : مادر ناتواني دارم كه در امر نماز به مساله مشكلي برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاده كه سوال كنم و مساله را مطرح نمود . حضرت فاطمه جواب آن مساله را داد آن زن براي دومين بار مساله ديگري را پرسيد و حضرت فاطمه جوابش را داد . بعد از آن مساله سوم را پرسيد و همچنين تا ده مساله شد . حضرت زهرا همه را جواب داد . سپس آن زن از كثرت سوال خجالت كشيد و عرض كرد : اي دختر رسول خدا1 ديگر مزاحم نمي شوم خسته شديد فاطمه فرمود: خجالت نكش هر سوالي داري بفرما تا جواب بدهم من از سوالات تو خسته نمي شوم بلكه با كمال ميل جواب مي دهم اگر كسي اجير شود كه بار سنگيني را بر بام حمل كند و در وجه آن مبلغ صد هزار دينار اجرت بگيرد . آيا از حمل بار خسته مي شود ؟ زن پاسخ داد : نه ، خسته نمي شود زيرا در برابر آن مزد زيادي دريافت مي كند . حضرت فاطمه فرمود: خدا در برابر جواب هر مساله آن قدر به من ثواب مي دهد كه بيشتر است از اينكه بين زمين و آسمان پر از مروايد باشد . با اين وجود آيا از جواب دادن خسته مي شود ؟
از پدرم شنيدم كه مي فرمود: علماء شيعه من در قيامت محشور مي شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جديت و كوششان در راه ارشاد و هدايت مردم به آنان خلعت و ثواب علما مي كند . حتي به يكي از آنها تعداد يك ميليون حله از نور عطا مي كند . سپس منادي حق تعالي ندا مي كند ! اي كسانيكه ايتام آل محمد را تكفل نموديد در آن هنگام كه از امامانشان منقطع بودند . اينان شاگردان شما و ايتامي هستند كه تحت تكفل علوم شما به دينداري خويش ادامه دادند و ارشاد و هدايت شدند . به مقداري كه در دنيا از علوم شما استفاده كردند به آنان خلعت بدهيد . در اين هنگام علما امت من به پيروانشان خلعت مي دهند . حتي به بعضي آنها صد هزار خلعت خواهند داد. سپس آن ايتام نيزبه شاگردان خوش خلعت ها مي دهند بعد از اينكه خلعت ها در بين مردم تقسيم شد از جانب خدا دستور مي رسد كه خلعت ها ي علما را كه تقسيم كرده اند تكميل كنيد تا بمقدار سابق شود سپس دستور مي دهد كه دو چندانش كنيد و هم چنين به پيروانش . آنگاه حضرت فاطمه عليها السلام فرمود اي بنده خدا يك نخ از اين خلعت ها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خوشيد بر آن مي تابد زيرا اموردنيوي با كدورت و گرفتاري آلوده است اما نعمت هاي اخروي نقص و عيب ندارد .
امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: دو نفر زن كه يكي مومن و ديگري معاند بود در يك مطلب ديني با هم تنازع داشتند براي حل اختلاف خدمت حضرت فاطمه عليها السلام مشرف شدند و جريان را تعريف كردند چون حق با زن مومن بود حضرت فاطمه گفتارش را با دليل وبرهان تاييد كرد بدين وسيله بر زن معاند پيروز گشت و از اين پيروزي شادمان شد حضرت فاطمه به زن مومن گفت : فرشتگان خدا بيشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شيطان و پيروانش نيز بيشتر از غم و اندوه زن معاند مي باشد .
آنگاه امام حسن عليه السلام فرمود: و بدين جهت خدا به فرشتگانش فرمود: در عوض خدمتي كه فاطمه به اين زن مومن كرد بهشت و نعمت هاي بهشتي اش را زار هزار برابر آنچه قبلا مقرربود بداريد و همين روش و سنت را درباره هر دانشمند ي كه با علم و دانش خويش مومني را تقويت كند تا بر معاندي پيروز گردد معمول داريد و ثوابش را هزار هزار برابر مقرر داريد .
دردنامه ای از قلم در غم شهادت فاطمه(س)
به نام خالق قلم

خدایا توفیقم ده حق قلم را اداء نمایم

بله! همان که خدایم سوگند به آن را در قرآن به انسان می فهماند

قلم بسان ابزار مهندسی است که راه میسازد و بسان دانشگاهیست که دانشجویانش را به اهداف مشخصه میرساند

قلم 3 حرف و 2 نقطه بیشتر که ندارد اما یک کلمه نیست یک جمله هم نیست فراتر از آن خودش دنیا و آخرتی است خودش روز محشری است

و خودش بهشت و جهنمی است!!!!

قلم است که ما را با قرآن پسوند میدهد و سپس محمد(ص) و آلش را بما میشناساند

قلم است که نهج البلاغه شناسمان میکند و دردنامه پیامبر رحمت را به ما نشانی میدهد

او میگوید که خدا و پیامبر علی را دوست داشته و دارند

و میگوید خدا و پیامبر و علی،فاطمه را دوست داشته و دارند

او میگوید پیامبر به احترام فاطمه در کودکی اش تمام قد قیام میکند

او میگوید خدا و پیامبر و علی و فاطمه حسن وحسین را دوست دارند

و ...

اما آیا چشمهایی کور بودند که اینها را ببینند و عکس این گفته ها را تایید کنند

آیا چشمهایی کور بودند که ببینند در غدیر چه شد و چه کسی بعدا" با چاه صحبت کرد

آبا چشمها و گوشها از کار افتاد که صدای سیلی کوچه را ببینند و بشنوند

آیا نخواندند که آن نانجیب درب خانه ای که جبرییل با اجازه واردش میشد را لگد زد و به آتش کشید

خدایا این قلمی که آفریدی شیء زیباییست و رسالتسش را اداء نموده او به ما قاتل محسن فاطمه را هم معرفی کرد

او به ما لگد به درو میخ و سینه سوراخ رو معرفی کرد

او فزت و رب الکعبه رو به ما یاد داد

او به ما یاد داد که فعلا" با چاه هم کلام شویم

و صلح حسن را به خاطر نبود یاور باور کنیم

و سرآخر قیام حسینی را بفهمیم

و به ما همهء دردها را گزارش داد تا همهء این دردها را در روز انتقام التیام دهیم

ای قلم حالا اینها را تو بگو

ما برای درمان دردهایمان فقط منتظر هل من ناصر ینصرنی هستیم

ما منتقم 18 ذی الحجه ایم ما هنوز منتقم محسن زهراییم منتقم سیلی خورده ایم

ما شاکی لگد و آتش در و سینه سوراخیم

ای قلم نگو خواهش میکنم داد بزن بگو مسجد کوفه و سم خورانده رو!!

ای قلم نگو خواهش میکنم این بار داد هم نزن منفجر شو و بگو:

ما منتقم خون حسین زهراییم ای یزیدیها همهء اینها را ما در سینه داریم

یالثارت الحسین

قلم هم کم آورد بعضی جاها رو نتونست بگه آخه یه عده ازونا اسرارمونند که باید از لابلاشون بتونی بخونی مثل این:

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العنهم جمیعا"

و مثل این یکی:

اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا" ثم الثانی و الثالث و الرابع

اللهم العن یزید خامسا" و العن عبیدالله بن زیاد وابن مرجانه و عمربن سعد و شمرا" و ال ابی سفیان و ال زیاد و ال مروان الی یوم القیامه

دیدی قلم نتونست بگه 4 ستمگر اصلی رو

آخه چاه جربان رو به آب گفت نه به قلم

آب میگه از من بپرس اون 4 ستمگر رو

جریانش بین سینه و چشم و اشک بر این مصایبه

با قلم نمیشه فقط جریانش و رازش پیشه دل صافه و خلاص

قلم گفت یزید با اون کارنامه شرارتش پنجمین ستمگره!!!

وای اون 4 ملعون کی یاییند که لعنت خدا و پیامبر و ملایک بر اونا!!!!!!!!!!!!!

خدایا بر عذاب قاتلین محسن و فاطمه و علی و حسنین و متابعینشون بیافزا.

و شرمنده مستمعین آخه قلم دست یه کم سواد بود والا بهتر مینوشت

خدایا فقط به عشق فاطمه بود ازم قبول کن-التماس دعا
آيا امير مؤمنان عليه السلام با اختيار ، با ابوبكر بيعت كردند؟ پاسخ :
اولاً بايد ديد که بيعت به چه معنا است .

بيعت ، پيماني است ميان شهروند و حاکم که امروزه با رفراندوم و انتخابات در ميان مردم رايج است . در آن زمان بيعت ، به اين صورت بوده است که مردم با اختيار خودشان مي رفتند و دست خود را در دست حاکم قرار مي دادند .

اين نوع بيعت از امام علي عليه السلام با هيچ يک از خلفاي سه گانه صورت نگرفته است .

از ديدگاه اهل سنت ، آن طور که در صحيح ترين کتاب هاي اهل سنت آمده است ، امير المومنين عليه السلام در شش

ماه اول حکومت ابوبکر با او بيعت نکردند و تنها زماني که حضرت صديقه طاهره به شهادت رسيدند ، اين بيعت آن هم از روي اجبار و اکراه صورت گرفته است .


بخاري ، در صحيح ترين کتاب اهل سنت ، مي نويسد :

وعاشت بعد النبي صلى الله عليه وسلم، ستة أشهر فلما توفيت دفنها زوجها على ليلا ولم يوءذن بها أبا بكر وصلى عليها وكان لعلى من الناس وجه حياة فاطمة فلما توفيت استنكر على وجوه الناس فالتمس مصالحة أبى بكر ومبايعته ولم يكن يبايع تلك الأشهر .[/font]

حضرت زهرا سلام الله عليها بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شش ماه زنده بود . بعد از آن كه از دنيا رفت ، شوهرش علي او را شبانه دفن كرد و به ابوبكر كه حاكم اسلامي بود و معمولاً نماز بر ميت را حاكم اسلامي مي‌خواند ، به او اعلام نكردند . در اين شش ماه با آقاي ابوبكر بيعت نكردند .

صحيح البخاري، ج 5، ص 82 .

[font=tahoma]امام علي عليه السلام در نهج البلاغه نامه 28 مي فرمايد :


إنّي كنت أقاد كما يقاد الجمل المخشوش حتى أبايع .

مرا از خانه‌ام كشان كشان به مسجد بردند ؛ همان‌گونه‌اي كه شتر را مهار مي‌زنند و هر گونه فرار و اختيار از او مي‌گيرند .

و جالب اين است كه مي‌گويد وقتي آقا امير المؤمنين عليه السلام وارد مسجد شد ، گفتند با ابوبكر بيعت كن . حضرت فرمود : اگر من بيعت نكنم ، چه مي‌شود ؟ گفتند : قسم به خداي كه شريك ندارد ، گردنت را مي‌زنيم . حضرت فرمود : در اين هنگام بندۀ خدا و برادر پيامبر را كشته‌ايد . ابوبكر ساكت شد و چيزي نگفت .

فقالوا له : بايع . فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ ! قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك ! قال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسوله . وأبو بكر ساكت لا يتكلم .

الإمامة والسياسة بتحقيق الشيري: 31، باب كيف كانت بيعة علي بن أبي طالب .

و از آن جالب تر اين که در اثبات الوصيۀ مسعودي آمده است كه امير المؤمنين عليه السلام را كشان كشان بردند به طرف آقاي ابوبكر و گفتند كه بايد بيعت كني . دست علي عليه السلام مشت بود و باز نبود . تمام اين‌ها جمع شدند تا مشت آن حضرت را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند ، نتوانستند . جناب ابوبكر تشريف آورند جلو و دست خود را بر روي دست بستۀ امير المؤمنين عليه السلام به عنوان بيعت كشيدند .

فروي عن عدي بن حاتم أنه قال : والله ، ما رحمت أحدا قط رحمتي علي بن أبي طالب عليه السلام حين اتى به ملببا بثوبه يقودونه إلى أبي بكر وقالوا : بايع ، قال : فإن لم أفعل ؟ قالوا : نضرب الذي فيه عيناك ، قال : فرفع رأسه إلى السماء ، وقال : اللهم إني اشهدك أنهم أتوا أن يقتلوني فإنى عبد الله وأخو رسول الله ، فقالوا له : مد يدك فبايع فأبى عليهم فمدوا يده كرها ، فقبض على أنامله فراموا بأجمعهم فتحها فلم يقدروا ، فمسح عليها أبو بكر وهي مضمومة ... .

إثبات الوصية للمسعودي: 146، الشافي : 3 / 244 ، علم اليقين : 2 / 386 - 388 . بيت الأحزان للمحدث القمي: 118، الأسرار الفاطميّة للشيخ محمد فاضل المسعودي: 122، علم اليقين للكاشاني: 686، المقصد الثالث ، الهجوم على بيت فاطمة (ع) لعبد الزهراء مهدي: 136، 343 .

از ديدگاه شيعه هم ، هيچ بيعتي حتي يک لحظه هم صورت نگرفته است .

شيخ مفيد در كتاب الفصول المختاره ، ص56 مي‌فرمايد :

قد اجمعت الأمّة على أن أمير الموءمنين عليه‏السلام تأخّر عن بيعة أبي بكر ... والمحققّون من أهل الإمامة يقولون: لم يبايع ساعة قطّ .

اجماع امت است كه امير المؤمنين عليه السلام در آن شش ماه بيعت نكرده است . و بعد از هم اهل سنت مي‌گويند كه بيعت كرده است . محققين از شيعه بر اين عقيده هستند كه علي عليه السلام حتي يك ساعت هم با خلفا بيعت نكرده است .

بنابراين ، اولاً هيچ بيعتي صورت نگرفته است و اگر صورت گرفته باشد ، از روي اختيار نبوده ؛ بلکه از روي اجبار و اکراه بوده است .
لینک مرجع