۱۳ اسفند ۱۳۹۲, ۰۸:۳۰ صبح
فطرت انسان، حقجو و حقمدار است.
يكي از ابعاد خويشتنشناسي آدمي، آگاهي از اين حقجويي و تمايل به حقيقت و دوري از باطل است. توجه به اين موضوع موجب ميشود فرد اطلاعات خود را ارزيابي كند و به بازشناسي حق از باطل اقدام كند و آنچه را با فطرت خود هماهنگ مييابد، تشخيص ميدهد و آنچه را در مسير سعادت ميشناسد برگزيند و از انحراف باز ايستد.
به عبارت ديگر، احساس نياز براي رسيدن به كمال واقعي، جستوجوگري براي شناسايي مسير رسيدن به آن را در فرد زنده ميسازد و او را به مكتبشناسي رسولان الاهي هدايت ميكند و باور به رشدآفريني و كمالبخشي آموزههاي پيامبران آسماني را در فرد ميپروراند و مسير حق آنان را از مسيرهاي ديگر باز ميشناسد. و نسبت به آنچه رشد و رشدآفرين است، سر تسليم فرود ميآورد. قرآن ميفرمايد: «جنيان گفتند ما قرآن شگفتانگيز را كه به راه رشد هدايت ميكند شنيديم و به آن ايمان آورديم»(جن: 2)؛ «(موسي به خضر گفت) : آيا به دنبال تو بيايم تا به من راه رشدي را بياموزي كه خود فراگرفتهاي؟» (كهف: 66)
يكي از ابعاد خويشتنشناسي آدمي، آگاهي از اين حقجويي و تمايل به حقيقت و دوري از باطل است. توجه به اين موضوع موجب ميشود فرد اطلاعات خود را ارزيابي كند و به بازشناسي حق از باطل اقدام كند و آنچه را با فطرت خود هماهنگ مييابد، تشخيص ميدهد و آنچه را در مسير سعادت ميشناسد برگزيند و از انحراف باز ايستد.
به عبارت ديگر، احساس نياز براي رسيدن به كمال واقعي، جستوجوگري براي شناسايي مسير رسيدن به آن را در فرد زنده ميسازد و او را به مكتبشناسي رسولان الاهي هدايت ميكند و باور به رشدآفريني و كمالبخشي آموزههاي پيامبران آسماني را در فرد ميپروراند و مسير حق آنان را از مسيرهاي ديگر باز ميشناسد. و نسبت به آنچه رشد و رشدآفرين است، سر تسليم فرود ميآورد. قرآن ميفرمايد: «جنيان گفتند ما قرآن شگفتانگيز را كه به راه رشد هدايت ميكند شنيديم و به آن ايمان آورديم»(جن: 2)؛ «(موسي به خضر گفت) : آيا به دنبال تو بيايم تا به من راه رشدي را بياموزي كه خود فراگرفتهاي؟» (كهف: 66)