۱۳ اسفند ۱۳۹۲, ۰۸:۲۲ صبح
از جمله بازتابهاي تربيتي اين است كه متربي با توجه به اينكه به شناخت خويش و تمايلش به زندگي جاويد و راهنمايي عقلش به هدايتپذيري از آشنايان به زندگي سعادتمندانه ابدي نائل آمده است، در ساية اين محركهاي دروني و آموزههاي رسولان الهي، با هدف زندگي و انتظاراتي كه بايد از خود داشته باشد، آشنا ميشود.(احقاف: 3)
همچنين از سعادت و خوشبختي خويش و مسير منتهي به آن، آگاه ميشود و راه صحيح مسير زندگي را كه مطابق با ساختمان وجودياش باشد، حق تشخيص ميدهد.(بقره: 26) و آن را به عنوان صراط مستقيم نيل به سعادت كه همان مسير هدايت قرآن است، برميگزيند. با اين شناخت از پيمودن در مسيرهايي كه با ساختار وجود اصيل و فطريش هماهنگ نيست، خودداري ميكند. همانطور كه خداوند ميفرمايد: «اين راه (فطرت و قرآن) راه مستقيم من است؛ از آن پيروي كنيد و راههاي ديگر را نرويد كه آنها شما را از راه خداوند بازميدارد، اين توصيه خدا به شماست تا متقي شويد».(انعام: 153)
در اين بازتاب، فرد هدف تعليم و تربيت را هدفي كمالي و واقعي، و نه تنازلي، خيالي و اعتباري تلقي ميكند و بدان دلبسته ميشود. به همين دليل، در قرآن نمود سعادت و كمال را در بهرهمندي از نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار در بهشت تبيين، و توجه مردم را به آن جلب كرده است؛ از جمله:
«اهل سعادت تا آسمان و زمين باقي است در بهشت خالدند؛ مگر آنكه خدا نخواهد. آنها از عطاي ابدي و نامقطوع پروردگار استفاده ميكنند»(هود: 108)؛ «شما و همسرانتان شادمان وارد بهشت شويد (و جزء بهشتيان شويد؛ بهشتياني كه) جامهاي زرين و ظرفهاي بلورين، مملو از خوراكيها و آشاميدنيهاي لذيذ را براي آنها دور بگردانند. در آنجا آنچه دل به آن تمايل داشته باشد و مايه لذت چشم باشد وجود دارد و شما در آنجا هميشه خواهيد بود».(زخرف: 70)
براي نشان دادن واقعي بودن كمال و زنده كردن عشق به آن در متربي، قرآن به خيالي نبودن كمال و سعادت و خوشبختي واقعي اشاره ميكند و از آثار آن، ورود به بهشت، بهرهمندي از عطاهاي غيرمنقطع الاهي و آماده بودن وسايل پذيرايي هر آنچه فرد بخواهد و برايش لذتآور باشد و ... را برميشمارد و سپس به رابطة واقعي هدف و كمال با اعمال و كردار ميپردازد و سعادت فرد را نتيجه واقعي كردار خويش بيان ميكند: «جز آنچه عمل كردهايد، مجازات نميشويد».(صافات: 39)
متربي بايد به سعادت جاويد بينديشد و اهداف مقدماتي را در جهت آن هدف و سعادت هميشگي انتخاب؛ و بدانها عمل كند. در قرآن در موارد زيادي به ابديت كمال و آثار آن كه به صورت جنّات جلوه مينمايد، اشاره شده است؛ «پاداش آنها در نزد پروردگار، بهشتهاي عدن است كه نهرها در آن جاري است و هميشه در آن خواهند بود».(بينه: 8)
در قرآن از پيامبران الاهي و انسانهاي كامل كه به خويشتنشناسي پرداختهاند و از اين طريق، با انتخاب هدف زندگي، در اين مسير استعدادهاي خود را رشد دادهاند، به منزلة اسوههاي تربيت9 ياد ميشود. داستان زندگي آنان در قرآن،10 فراهمسازي زمينة انديشهورزي11 و شناخت عمقي آنان به خود و هموارسازي راه شناخت خدا و انتخاب طريق هدايت و صراط مستقيم12 و پيمودن اين راه به سوي كمال و سعادت است. اينكه در قرآن به داستانهاي انبياء اشاره شده و گاه برخي از داستانها چندين بار تكرار شده است، ممكن است بدين دليل باشد كه به حق، نقش آموزشي و تربيتي بر روي مردم دارند.13 بنابراين، با خواندن داستانهاي انبياء و مطالعة زندگي آنان، خودشناسي افراد بهتر در خداشناسي و پيمودن مسير كمال نمود پيدا ميكند.
همچنين از سعادت و خوشبختي خويش و مسير منتهي به آن، آگاه ميشود و راه صحيح مسير زندگي را كه مطابق با ساختمان وجودياش باشد، حق تشخيص ميدهد.(بقره: 26) و آن را به عنوان صراط مستقيم نيل به سعادت كه همان مسير هدايت قرآن است، برميگزيند. با اين شناخت از پيمودن در مسيرهايي كه با ساختار وجود اصيل و فطريش هماهنگ نيست، خودداري ميكند. همانطور كه خداوند ميفرمايد: «اين راه (فطرت و قرآن) راه مستقيم من است؛ از آن پيروي كنيد و راههاي ديگر را نرويد كه آنها شما را از راه خداوند بازميدارد، اين توصيه خدا به شماست تا متقي شويد».(انعام: 153)
در اين بازتاب، فرد هدف تعليم و تربيت را هدفي كمالي و واقعي، و نه تنازلي، خيالي و اعتباري تلقي ميكند و بدان دلبسته ميشود. به همين دليل، در قرآن نمود سعادت و كمال را در بهرهمندي از نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار در بهشت تبيين، و توجه مردم را به آن جلب كرده است؛ از جمله:
«اهل سعادت تا آسمان و زمين باقي است در بهشت خالدند؛ مگر آنكه خدا نخواهد. آنها از عطاي ابدي و نامقطوع پروردگار استفاده ميكنند»(هود: 108)؛ «شما و همسرانتان شادمان وارد بهشت شويد (و جزء بهشتيان شويد؛ بهشتياني كه) جامهاي زرين و ظرفهاي بلورين، مملو از خوراكيها و آشاميدنيهاي لذيذ را براي آنها دور بگردانند. در آنجا آنچه دل به آن تمايل داشته باشد و مايه لذت چشم باشد وجود دارد و شما در آنجا هميشه خواهيد بود».(زخرف: 70)
براي نشان دادن واقعي بودن كمال و زنده كردن عشق به آن در متربي، قرآن به خيالي نبودن كمال و سعادت و خوشبختي واقعي اشاره ميكند و از آثار آن، ورود به بهشت، بهرهمندي از عطاهاي غيرمنقطع الاهي و آماده بودن وسايل پذيرايي هر آنچه فرد بخواهد و برايش لذتآور باشد و ... را برميشمارد و سپس به رابطة واقعي هدف و كمال با اعمال و كردار ميپردازد و سعادت فرد را نتيجه واقعي كردار خويش بيان ميكند: «جز آنچه عمل كردهايد، مجازات نميشويد».(صافات: 39)
متربي بايد به سعادت جاويد بينديشد و اهداف مقدماتي را در جهت آن هدف و سعادت هميشگي انتخاب؛ و بدانها عمل كند. در قرآن در موارد زيادي به ابديت كمال و آثار آن كه به صورت جنّات جلوه مينمايد، اشاره شده است؛ «پاداش آنها در نزد پروردگار، بهشتهاي عدن است كه نهرها در آن جاري است و هميشه در آن خواهند بود».(بينه: 8)
در قرآن از پيامبران الاهي و انسانهاي كامل كه به خويشتنشناسي پرداختهاند و از اين طريق، با انتخاب هدف زندگي، در اين مسير استعدادهاي خود را رشد دادهاند، به منزلة اسوههاي تربيت9 ياد ميشود. داستان زندگي آنان در قرآن،10 فراهمسازي زمينة انديشهورزي11 و شناخت عمقي آنان به خود و هموارسازي راه شناخت خدا و انتخاب طريق هدايت و صراط مستقيم12 و پيمودن اين راه به سوي كمال و سعادت است. اينكه در قرآن به داستانهاي انبياء اشاره شده و گاه برخي از داستانها چندين بار تكرار شده است، ممكن است بدين دليل باشد كه به حق، نقش آموزشي و تربيتي بر روي مردم دارند.13 بنابراين، با خواندن داستانهاي انبياء و مطالعة زندگي آنان، خودشناسي افراد بهتر در خداشناسي و پيمودن مسير كمال نمود پيدا ميكند.