تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: . شناخت هدف زندگي و انتخاب صراط مستقيم
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
از جمله بازتاب‌هاي تربيتي اين است كه متربي با توجه به اينكه به شناخت خويش و تمايلش به زندگي جاويد و راهنمايي عقلش به هدايت‌پذيري از آشنايان به زندگي سعادتمندانه ابدي نائل آمده است، در ساية اين محرك‌هاي دروني و آموزه‌هاي رسولان الهي، با هدف زندگي و انتظاراتي كه بايد از خود داشته باشد، آشنا مي‌شود.(احقاف: 3)

همچنين از سعادت و خوشبختي خويش و مسير منتهي به آن، آگاه مي‌شود و راه صحيح مسير زندگي را كه مطابق با ساختمان وجودي‌اش باشد، حق تشخيص مي‌دهد.(بقره: 26) و آن را به عنوان صراط مستقيم نيل به سعادت كه همان مسير هدايت قرآن است، برمي‌گزيند. با اين شناخت از پيمودن در مسير‌هايي كه با ساختار وجود اصيل و فطريش هماهنگ نيست، خودداري مي‌كند. همان‌طور كه خداوند مي‌فرمايد: «اين راه (فطرت و قرآن) راه مستقيم من است؛ از آن پيروي كنيد و راه‌هاي ديگر را نرويد كه آنها شما را از راه خداوند بازمي‌دارد، اين توصيه خدا به شماست تا متقي شويد».(انعام: 153)

در اين بازتاب، فرد هدف تعليم و تربيت را هدفي كمالي و واقعي، و نه تنازلي، خيالي و اعتباري تلقي مي‌كند و بدان دل‌بسته مي‌شود. به همين دليل، در قرآن نمود سعادت و كمال را در بهره‌مندي از نعمت‌هاي مادي و معنوي پروردگار در بهشت تبيين، و توجه مردم را به آن جلب كرده است؛ از جمله:
«اهل سعادت تا آسمان و زمين باقي است در بهشت خالدند؛ مگر آنكه خدا نخواهد. آنها از عطاي ابدي و نامقطوع پروردگار استفاده مي‌كنند»(هود: 108)؛ «شما و همسرانتان شادمان وارد بهشت شويد (و جزء بهشتيان شويد؛ بهشتياني كه) جام‌هاي زرين و ظرف‌هاي بلورين، مملو از خوراكي‌ها و آشاميدني‌هاي لذيذ را براي آنها دور بگردانند. در آنجا آنچه دل به آن تمايل داشته باشد و مايه لذت چشم باشد وجود دارد و شما در آنجا هميشه خواهيد بود».(زخرف: 70)



براي نشان دادن واقعي بودن كمال و زنده كردن عشق به آن در متربي، قرآن به خيالي نبودن كمال و سعادت و خوشبختي واقعي اشاره مي‌كند و از آثار آن، ورود به بهشت، بهره‌مندي از عطا‌هاي غير‌منقطع الاهي و آماده بودن وسايل پذيرايي هر آنچه فرد بخواهد و برايش لذت‌آور باشد و ... را برمي‌شمارد و سپس به رابطة واقعي هدف و كمال با اعمال و كردار مي‌پردازد و سعادت فرد را نتيجه واقعي كردار خويش بيان مي‌كند: «جز آنچه عمل كرده‌ايد، مجازات نمي‌شويد».(صافات: 39)
متربي بايد به سعادت جاويد بينديشد و اهداف مقدماتي را در جهت آن هدف و سعادت هميشگي انتخاب؛ و بدان‌ها عمل كند. در قرآن در موارد زيادي به ابديت كمال و آثار آن كه به صورت جنّات جلوه مي‌نمايد، اشاره شده است؛ «پاداش آنها در نزد پروردگار، بهشت‌هاي عدن است كه نهر‌ها در آن جاري است و هميشه در آن خواهند بود».(بينه: 8)

در قرآن از پيامبران الاهي و انسان‌هاي كامل كه به خويشتن‌شناسي پرداخته‌اند و از اين طريق، با انتخاب هدف زندگي، در اين مسير استعداد‌هاي خود را رشد داده‌اند، به منزلة اسوه‌هاي تربيت9 ياد مي‌شود. داستان زندگي آنان در قرآن،10 فراهم‌سازي زمينة انديشه‌ورزي11 و شناخت عمقي آنان به خود و هموارسازي راه شناخت خدا و انتخاب طريق هدايت و صراط مستقيم12 و پيمودن اين راه به سوي كمال و سعادت است. اينكه در قرآن به داستان‌هاي انبياء اشاره شده و گاه برخي از داستان‌ها چندين بار تكرار شده است، ممكن است بدين دليل باشد كه به حق، نقش آموزشي و تربيتي بر روي مردم دارند.13 بنابراين، با خواندن داستان‌هاي انبياء و مطالعة زندگي آنان، خودشناسي افراد بهتر در خداشناسي و پيمودن مسير كمال نمود پيدا مي‌كند.
از آنجا كه متربي با خودشناسي به درجاتي بودن و نامحدود بودن مراتب كمال و سعادت توجه مي‌كند و پي مي‌برد كه حدي براي رشد و تعالي او وجود ندارد، انگيزة فعاليت گسترده‌اش در صعود به مراتب كمالي افزايش مي‌يابد و با انگيزه و تلاش مستمر براي دستيابي به مراتب بالاتر، دچار بي‌حوصلگي و نااميدي نمي‌شود؛ زيرا با اين شناخت مطمئن مي‌شود كه به هر درجه‌اي برسد، درجه‌‌ٔ بالاتري وجود دارد.
چنين اطميناني، به فعاليت‌هاي تربيتي متربي استمرار مي‌بخشد و انگيزه‌اي در او ايجاد مي‌كند كه او هرگز از عمل باز نايستد. در اين وضعيت، انگيزة فرد براي پرورش تمامي‌اميال فطريش افزايش مي‌يابد و تقويت مي‌شود و در صدد بر‌مي‌آيد همة آنها را عملياتي سازد و پاسخ واقع‌بينانه به همة نياز‌ها و سائقه‌هاي وجودي و خداداديش ‌دهد.(نحل: 36) و در اين زمينه از هيچ كوشش و تلاشي دريغ نورزد.(حج: 78) قرآن به منظور افزايش انگيزه براي كوشش همه‌جانبه به رابطه واقعي اعمال و نتايج آن اشاره، و بيان مي‌كند كه هر چه عمل در كيفيت و كميت بهتر و بيشتر باشد، درجات و مراتب اهداف كمالي بالاتر و بيشتر خواهد بود: «هر فردي به ميزان عملي كه انجام داده است، داراي درجات بهشتي مي‌شود»(احقاف: 19)؛ «آنان در پيش خدا درجاتي دارند و خدا به آنچه آنها عمل مي‌كنند، آگاه است».(آل‌عمران: 163)
اين درجات با تعابير گوناگون در مورد هدف نهايي مانند «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»، (فرقان: 10) «جَنَّاتِ عَدْنٍ؛(طه: 76) فردوس(كهف: 107) «جَنَّاتِ النَّعِيمِ؛(صافات: 43) «رِضْوانَ اللَّهِ؛ (آل‌عمران: 15) و عالي‌ترين مقام قرب يعني مقام عنديت(قمر: 55) بيان شده است.
خودشناسي و توجه به واقعيت كمال‌خواهي خويش كه با ميل رسيدن به آن همراه است، برنامه‌ريزي و كوشش تربيتي را براي تحول دروني و تغيير واقعي از نقص به كمال در پي دارد؛ زيرا مي‌خواهد از طبيعت خود نقص، نداري و نيازش كاسته شود و قدم‌به‌قدم دارائيش بيشتر شود و به كمال برسد.
روشن است كه دارا شدن و كمال يافتن (‌به معني واقعي و فلسفي‌اش) بدون تحول وجودي امكان‌پذير نيست. اين تحول، تحول خودِ اصيل و متداوم است؛ تحول نفس است كه هويت و اصالت شخص به آن است. آنكه مي‌شناسد، باور مي‌كند فاعل حقيقي اعمال است (و حتي در برخي از فعاليت‌هايش بدن را هم به استخدام در‌مي‌آورد) و آينده‌اش رهين كردار اوست.
«هركس در گرو آن است كه خود كسب مي‌كند. آن كه فنا نمي‌پذيرد و هدايت و سعادت جاويد يا ضلالت و شقاوت ابدي دارد»(مدثر: 38)؛ «شما مؤمنان مراقب خود باشيد مادامي‌كه شما بر هدايتيد، گمراهي ديگران شما را زيان نمي‌رساند». (مائده: 105)
متربي با خودشناسي در يافته است كه در رشد و كمال، تحول نفس اصل است. بايد او به فكر تكامل دروني باشد و به اصلاح و رشد باطن همت گمارد؛ روح را صفا دهد و آن را از آلودگي‌ها پاك سازد كه با صفا و پاكي روح است كه مي‌تواند خوبي‌ها و بدي‌ها را به خوبي بشناسد و به درجات بالاي قرب راه يابد. متربي مي‌تواند در سير تكاملي به نفس مطمئنه تحول يابد و در كمال قرب ربوبي بار يابد و به مقام رضا برسد و به صف بندگان خالص حضرتش بپيوندد و از جنت محبت او برخوردار شود: «اي نفس مطمئنه! به سوي پروردگارت بازگرد در حالي كه از او راضي هستي و او هم از تو راضي است. پس در زمره بندگان خاصّم درآي و وارد بهشت ويژه‌ام بشو».(فجر: 30ـ28)
لینک مرجع