تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: زن، کرامت انسانی، بیداری اسلامی
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
[تصویر:  7.gif]


کرامت انسان به عنوان حق طبیعی از مهم­ترین مسائل حوزه انسان شناسی عصر حاضر است. این اصل مبنای وضع حقوق و قوانین جوامع بشری از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. در این دو متن حقوقی به استناد اصل کرامت انسان، برابری حقوق زن و مرد مورد تأکید قرار گرفته است. «عقلامیت» و «آزادی» زیر ساخت­های اصلی کرامت انسان­اند که مطابق آنها انسانیت انسان به میزان پویایی فکر و آزادگی است نه جنسیت؛ زیرا جنسیت امری عارضی است و در ارزش­گذاری­ها و انسانیت نقشی ندارد.

در عرفان اسلامی، بویژه عرفان ابن ­عربی و پیروانش، زن آئینه «جمال» حق است و از این جهت اثر «معنوی» و «تربیتی» خاصی بر مرد و جامعه دارد؛ بطوری که تعبیر «لتسکنوا الیها» یکی از جلوه­ های قرآنی آن است. نگاه «عرفانی» امام خمینی به زن از نگاه «فقهی» ایشان متمایز است. در نگاه عرفانی ایشان، زن به عنوان «مربی»است؛ یعنی در نقش تربیتی و انسان­سازی نظیر و همتا ندارد. در این نگاه جایی برای استفاده «ابزاری» از زن باقی نمی ­ماند.

احیاء عزت نفس ملی، اسلامی، جز با نگاه عرفانی به نقش حقیقی و انسان­ سازی زن ممکن نیست. از این رو بیداری، مقاومت و سعادت جوامع بشری را مرهون نقش زنان دانسته­ اند.


[تصویر:  500.gif]


مقدمه

بر مبنای باور به کرامت ذاتی انسان و زیرساخت­های آن به همراه نگاه عرفان اسلامی به نقش حقیقی زن که در اندیشه و سیره­ ی عملی امام خمینی تجلی کرده است، می­ توان نقش حقیقی زن مسلمان را احیاء نمود که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.


کرامت ذاتی انسان و مبانی آن

مسأله «شأن» و «کرامت» انسان (Human Dingily) به عنوان حق «طبیعی» و «ذاتی» از مهم­ترین مسائل حوزه انسان­ شناسی در شرق و غرب است. هر چند نگرش­ ها به این مسأله با یکدیگر تفاوت دارد ولی در اصل مسأله، اتفاق نظر وجود دارد.

مطابق این اصل « انسان بما هو انسان» یک ارزش ذاتی دارد که از آن با واژه «کرامت» و معادل­های آن یاد می­ شود و از آنجا که اصل کرامت را ذاتی تمام انسانها، به حیث انسان بودن، می­ دانند از آن به «کرامت ذاتی» تعبیر می­ کنند.

کرامت انسان درون مایه اصلی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» و مبنای تنظیم «قانون اساسی» جمهوری اسلامی ایران است و مطابق آن در تنظیم حقوق و قوانین، شأن انسانی انسان مورد توجه قرار گرفته و در این مسأله بین زن و مرد تفاوتی نیست. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به­عنوان عالی­ترین سند حقوقی کشور در برابری حقوق انسانی آمده است: « همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند (اصل بیستم).

با وجود این که معنا و منشأ کرامت در نظر صاحبان اندیشه با یکدیگر تفاوت اساسی دارد بطوری که در برخی اندیشه­ ها معنایی صرفاً «انسانی» و «اخلاقی» دارد و در برخی دیدگاه ­ها معنایی «الهی» و « دینی» دارد؛ ولی در زیرساخت­ها و مبانی اصلی این نظریه اتفاق نظر وجود دارد. از جمله این زیرساخت­ها یکی «عقلانیت» و دیگری «آزادی» است که به اختصار به معانی آنها اشاره خواهیم کرد
«عقلانیت» و «دانایی» به عنوان مبنایی­ ترین زیرساخت و مبنای کرامت ذاتی انسان به شمار می آید. مطابق این معیار، جامعه صاحب کرامت و عزت جامعه ­ای است که ویژگی اصلی آن پویایی اندیشه و فکر باشد. جامعه ­ای که «تولید فکر» کند خواه این پویایی به حوزه عقل نظری تعلق داشته باشد و در ارتباط با عقل قدسی معنا پیدا کند. یا در ارتباط با عقل عملی و اخلاق و در ارتباط با «وجدان اخلاقی» تعریف شودو در این میان بین زن و مرد تقاوتی نیست.

ما این ویژگی را به صراحت در تعالیم دینی اسلام و آیات قرآن مشاهده می­ کنیم. بیش از 900 بار قرآن ما را به تفکر، تعلم، تعقل، تذکر، تدبر و ... دعوت نموده و از سفاهت و تقلید کورکورانه باز می­ دارد. در کلام وحی هیچ ثروتی همانند علم و دانایی نیست. هدف قرآن تربیت انسان فرزانه و خردمند است. شهروند قرآنی صاحب کرامت و عزت (اعم از زن و مرد) کسی است که فکر پویا داشته، احسن را گزینش کند(زمر:17-18) و اهل نوآوری، زایش اندیشه و تولید فکر باشد. در چنین جامعه­ ای هر چه پویایی اندیشه بیشتر باشد شهروند آن فرزانه ­تر و در نتیجه شریف­تر و مستحق احترام بیشتر است.

البته باید توجه داشت عقلانیت چهره «مستور» و «معقول» قرآن است. قرآن همچون انسان ظاهر و باطنی دارد (ملاصدرا، 1382: 435). ادنی مرتبه و درجه نازله یعنی چهره مشهور و محسوس آن نزد عموم است (همان) و مرتبه عالیه آن «ام­الکتاب» است که « لدی­الله» می­باشد (زخرف: 4). هرچه درجه فهم و درک یعنی عقلانیت و دانایی بالاتر باشد راه­یابی به حقایق باطنی کلام وحی میسرتر است و بستر مناسبی برای حاکمیت «منطق» به جای «احساس» در جامعه فراهم خواهد آورد.

حریت و آزادی دومین عنصر و معیار ارج و کرامت ذاتی انسان است. مطابق این اصل، «اراده» و «اختیار» در تعالیم فلسفی- دینی، نقش مهمی در ساختن شخصیت و هویت انسان دارد به­طوری که این عنصر به همراه عقلانیت و دانایی، امتیاز خاص انسان و معیار ارزش­گذاری رفتار و اعمال وی محسوب می­گردد. به تعبیر حکیم ملاصدرا، همه فضایل به حکمت و حریّت است (ملاصدرا، 1368، ج9: 88). «حکمت» همان عقلانیت و دانایی و «حریت»، آزادی یعنی آزادگی است. در این نگاه «تقلید» و «تعصب» دو مانع و عامل محرومیت انسان از رشد و سعادت­ هستند (همان: 137- 138).

در تعالیم دینی، عقلانیت به همراه آزادی جوهره انسانیت است. در آیات قرآن، معیار ارزش گذاریها، افعال اختیاری انسان معرفی شده است(انسان:3)، بطوری که ایجاد اکراه و منع اختیار خلاف مشیت الهی می­ باشد (یونس:98). در نگاه قرآنی از پیروی و تقلید کورکورانه نهی شده است (اسراء: 36)، زیرا کسی که از ابزارهای معرفتی درست بهره­برداری نمی­کند از انسانیت تا مرتبه حیوانیت و پایین ­تر از آن تنزل خواهد کرد (اعراف: 179).


البته باید توجه داشت مفهوم آزادی در اینجا به معنای آزادی «طبیعی» و رهایی حرف نیست تا نقش«ابزاری» پیدا کند- همانطور که در بعضی جوامع چنین شده است- بلکه آزادی، آزادی «حقیقی» و آزادی «معقول» است. از این­رو فیلسوفی همانند کانت، که انسان را موجودی «خود بنیاد» و «خودقانونگذار» معرفی می ­کند و اصل کرامت را به شأن انسانی- اخلاقی تفسیر می­ کند (نه الهی- دینی) و نیز به آزادی «عقلانی» که ریشه در اخلاق دارد معتقد است نه آزادی طبیعی (Kant,1996:173). متفکران اسلامی در سایه تربیت قرآنی خویش، آزادی و آزادگی را اصل اساسی و اولیه زندگی می ­دانند که «تدین» نیز بر آن بنا می ­شود، زیرا بهره­ وری از این اصل به همراه اصل عقلانیت، از ابتدایی ­ترین حقوق فطری انسان است که در نوع خلقت وی نهفته است (طباطبایی، 1374، ج16: 267). در اینجا حکمت و حریت دو موهبت همراه همند (ملاصدرا، 1368، ج9: 88) و شخصیت و زندگی ما را انسانی می ­کنند( بهشتی، 1380، 106).

بنابرآنچه در بالا گذشت بدست می ­آید که اولاً: سخن از کرامت ذاتی انسان و زیرساخت­های آن، به «انسانیت» انسان ( از آن جهت که انسان است) تعلق دارد و ربطی به «جنسیت» که امری عارضی است ندارد؛ زیرا جنسیت معیار ارزش­گذاری محسوب نمی­ شود. ثانیاً: کرامت مورد نظر، همه ابعاد اخلاقی- انسانی و معنوی را در برمی­ گیرد و محدود به بعد خاصی نیست. ثالثاً: باور به این اصل، منشأ عزت نفس و شجاعت ملت ها- اعم از زن و مرد- است. انسان­ها- به­ ویژه انسان مسلمان- با تکیه بر این اصل فلسفی- قرآنی می­ توانند تمدن اسلامی را بر پایه علم، دین، عقلانیت و اخلاق احیاء و تجدید کنند.
محبت به بانوان

امام صادق (ع):
هرچه محبت بنده به بانوان افزایش یابد،بر ایمانش افزوده می شود.
من لایحضره الفقیة،ج3،ص251
ببخشید یه سوال:
بانوان یا بانویش؟!؟!؟!؟!؟!؟!
من اگه غیر از خانمم به کسی دیگه محبت کنم خانمم مثل داعش سر از بدنم جدا میکنه...
فکر کنم منظور، خواهر و مادر و خاله و عمه و دختر که محارم هستن است جهت محبت علاوه بر همسر Smile

اما در کل کرامت و احترام خانومها باید حفظ شود
سلام و ی خسته نباشید بزرگ
به همراه تبریک عید سعید فطر
لینک مرجع