تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: حرف های عادی بین اعضا
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71
تقدیم به غریب ترین پناه....امام رضا


آمدم وقتی که دنیا هم جوابم می کند

از زمینی که مرا مرده خطابم می کند


غم تحصن کرده در هر گوشه از دنیای من
شادی اما کنج قلبش اعتصابم می کند


قالبی غم از یخ دنیای آدم ها شدم
پرتوت اما نگاهی شد که آبم می کند-


-عاشقی از آب خواهم ساخت تا هر لحظه که
موج دریای شما بی غم حبابم می کند


خوش به حال لحظه ای که پر بگیرم بشنوم
این حرم جای پرنده انتصابم می کند


کفتری باشم اگر در صحن الطاف شما
این بزرگی در خیالاتم عقابم می کند
...
دستهایم شاخه های پر دعای یک چنار...
آسمان های ضریحت مستجابم می کند؟؟؟؟
گفتیم هر عادی
ولی نه دیگه هر مطلبی

برادر من شعر مگه خودش تالار نداره ؟؟؟!!!
بله که داره حامد جان ولی معمولا بعضیا چون علاقه ای ندارن به شعر و شاعری نمیرن نگاه کنن ولی چون شعر در مورد امام رضا بود و خودم خیلی لذت بردم ازش خواستم بقیه دوستان هم بهره ببرند...
این شعرخیلی منو به فکر میبره. شما چطور؟
زندگی وقت کمی بودونمیدانستم/همه ی عمردمی بودونمیدانستم
حسرت ردشدن از ثانیه های کوچک/فرصت مغتنمی بودونمیدانستم
تشنه لب عمربه سررفت وبقول سهراب/آب دریک قدمی بودونمیدانستم
خيلي خوبه شما كه اهل شعر هستيد
تاپيك مشاعره مارو فعال كنيد دوباره Smile
و يا بحث داغ را با موضوع دلخواه فعال كنيد

و ساير دوستان ضمن تشكر مجدد
لطف ميكنيد اگر مطالب بسيار ارزشمند گذشته را با جستجوي واژه اي و موضوعي در بالاي سايت پيدا كرده و آن را ادامه دهيد

يا مطالب مشابه را در آن ها بگذاريد كه دسته بندي تر ادامه پيدا كنن و پستهاي خوب هم زنده بشن

سپاس Smile
دلم گرفته بود. حوصله هیچ چیز و هیچ کس را نداشتم. کنج اتاق نشسته بودم و حس می کردم هیچ چیز آرامم نمی کند. دلم می خواست با خدا حرف بزنم. جا نماز را پهن کردم و دو رکعت نماز خواندم. کمی آرام شدم. در دلم گفتم کاش می شد بیشتر با خدا حرف بزنم. ولی نه از جنس حرف هایی که با آدم ها می زنم. اما انگار لال شده بودم. بی هوا، سمت نگاهم به کتابخانه اتاق بود. چشمم به صحیفه سجادیه افتاد. چطور یادم رفته بود؟! کتاب را برداشتم، یک حمد خواندم و بازش کردم. این دعا آمد:

«پروردگارا، به تو پناه می آورم. تو نیز پناهم بخش تا موجودی خود پسند نباشم. مگذار که خشم، حصار صبر مرا بشکند و حمله حسادت، مناعت طبع مرا به خواری تبدیل کند. نمی خواهم با بد خلقی دل دوستانم را بشکنم. و از طمع که همت بلندم را پست می سازد، به تو پناه می آورم. پروردگارا، مگذار که هوس، باعث شود که راه را از بی راه نشناسم. کمک کن گه قدر نعمت هایت را بدانم و شکر آن ها را به جا آورم. آمین»

انگار برای به چاه افتاده ای طناب انداخته باشند. همین چند سطر، آبی بود روی آتش دلم. صورتم خیس اشک شده بود و باد، آرام پرده پنجره را تکان می داد. خدا را شکر کردم که در این شب ها آرامشی برای دل های بی قرار در خانه های مان پیدا می شود
سلام
ببخشید یکی میششه لطف کنه و بگه که این روایت از کی هست؟؟؟
هیچ بنده ای را کوچک نشمار شاید از اولیاءالله باشد و تو ندانی
هیچ دعایی را کوچک نشمار شاید استجابت در آن باشد و تو ندانی
هیچ گناهی را کوچک نشمار شاید خشم وعذاب خداوند در آن باشد و تو ندانی
فکر نمیکنم ابجی این روایت باشه!

اینو دوستان پیدا کردن مشابه

http://www.dinemosaffa.com/ModuleDefinit...icleId=957
آنگاه که مرا یاد می کنی
در کمال فروتنی و تواضع باش.
"خدای عز وجل"! (اصول کافی_ جلد۲_ صفحه۴۹۷)
پیغمبرقسم یاد کرد اگرمیان پیروان ما طالب حاجتی باشد، خدابه واسطه خواندن حدیث کساءدراولین جمعه ماه صفر؛ بر آورده می کند؛
بگذار من هم حرف های " عادی " بزنم

کجایید مدیران قدیمی
دلم خیلی تنگه
.........
کجایید مدیران قدیمی؟
سفیر عشق
ضحی
کبوتر حرم
مشکات
افخمی
و
..........

Sad
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71
لینک مرجع