۶ تير ۱۳۹۲, ۰۷:۴۸ صبح
به مناسبت فرارسیدن میلاد امام عصر،گزیده ای از اشعار میلاد امام زمان (عج) تقدیم شما
دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمینآسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند
می زند لبخند شادی بر زمینآسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند
ای مسیح آل پیغمبر سلام
انتهای سوره ی کوثر سلام
انتهای سوره ی کوثر سلام
ای کتاب راز های مرتضی
یادگار حضرت خیرالنسا
یادگار حضرت خیرالنسا
ای صفات تو صفات انبیا
حاصل جمع ِ تمام اولیا
حاصل جمع ِ تمام اولیا
ای قدم هایت صراط المستقیم
حافظ آیات قرآن کریم
حافظ آیات قرآن کریم
ای امام صالحان در روی خاک
اکفیانی اکفیان روحی فداک
اکفیانی اکفیان روحی فداک
السلام ای آفتاب پشت ابر
السلام ای اوج قله ، کوه صبر
السلام ای اوج قله ، کوه صبر
السلام ای آخر هر دلخوشی
عاقب از غم تو ما را می کُشی
عاقب از غم تو ما را می کُشی
السلام ای فخر آدم در زمین
یادگار حضرت روح الامین
یادگار حضرت روح الامین
تو تمام چارده نور مبین
جلوه ی زیبای ربُ العالمین
جلوه ی زیبای ربُ العالمین
تو حدیث ناب عترت در زمین
زاده حیدر امیر المومنین
زاده حیدر امیر المومنین
تو همان نوری که از روز ازل
کرد خالق روی ماهت بی بدل
کرد خالق روی ماهت بی بدل
تو سرشت ناب از نسل علی
نور رب در جلوه ی تو منجلی
نور رب در جلوه ی تو منجلی
عمر تو تاریخ ساز عالم است
مبداء آن از رسول خاتم است
مبداء آن از رسول خاتم است
ترسم آخر من نبینم روی تو
صورت زهرائی و دلجوی تو
صورت زهرائی و دلجوی تو
تو کجائی شیعه می خواند تو را
پس نمی گوئی جوابش را چرا
پس نمی گوئی جوابش را چرا
کی می آیی دل تمنایت کند
تا که روزی بوسه بر پایت کند
تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی عقده از دل وا کنم
روضه خوانی پیش تو آقا کنم
روضه خوانی پیش تو آقا کنم
کی می آیی کربلا را تاب نیست
در میان خیمه دیگر آب نیست
در میان خیمه دیگر آب نیست
وای بر طفل رباب و اضطراب
خیمه خیمه جستوی جرعه آب
خیمه خیمه جستوی جرعه آب
آب نَبوَد تا که سیرابش کند
جرعه ای نوشاند و خوابش کند
جرعه ای نوشاند و خوابش کند
کربلا و یک بیابان اشک و آه
شیرخواره در میان قتلگاه
شیرخواره در میان قتلگاه
نام تو آمد در آنجا بر زبان
کی می آیی حضرت صاحب زمان
کی می آیی حضرت صاحب زمان
ای خوش آن روزی فرج برپا شود
با دو دست فاطمه امضا شود
با دو دست فاطمه امضا شود
بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است
جان از دریچه نظرم ، چشم بر در است
جان از دریچه نظرم ، چشم بر در است
بازآ دگر که سیه دیوار انتظار
سوزنده تر ز تابش خورشید محشر است
سوزنده تر ز تابش خورشید محشر است
بازآ ، که باز مردم چشمم ز درد هجر
در موج خیز اشک چو کشتی ، شناور است
در موج خیز اشک چو کشتی ، شناور است
بازآ که از فراق تو ی غیب از نظر
دامن ز خون دیده چو دریای گوهر است
دامن ز خون دیده چو دریای گوهر است
ای صبح مهر بخش دل ، از مشرق امید
بنمای رخ که طالعم از شب ، سیاه تر است
بنمای رخ که طالعم از شب ، سیاه تر است
زد نقش مهر روی تو بر دل چنان که اشک
آیینه دار چهره ات ای ماه منظر است
آیینه دار چهره ات ای ماه منظر است
ای رفته از برابر یاران " مشفقت "
رویت به هر چه می نگرم در برابر است
رویت به هر چه می نگرم در برابر است