تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: شعر من
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
خوشا آن دل که ماوای تو باشد
خوشا آن رمز معنای تو باشد
خوشا گل وازه ها معنی ده تو
تمام روز با یاد تو باشد
[تصویر:  YKaboli.jpg]
بسیار زیبا بود
آرزوها

ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن / مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن

دیبه‌ها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن / گنجها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن

بنده فرمان خود کردن همه آفاق را / دیو بستن، قدرت دست سلیمان داشتن

در ره ویران دل، اقلیم دانش ساختن / در ره سیل قضا، بنیاد و بنیان داشتن

دیده را دریا نمودن، مردمک را غوصگر / اشک را مانند مروارید غلطان داشتن

از تکلف دور گشتن، ساده و خوش زیستن / ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن

رنجبر بودن، ولی در کشتزار خویشتن / وقت حاصل خرمن خود را بدامان داشتن

روز را با کشت و زرع و شخم آوردن بشب / شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن

سربلندی خواستن در عین پستی، ذره‌وار / آرزوی صحبت خورشید رخشان داشتن

«پروین اعتصامی»


تو اگر دلگيري، لحظه اي چشم ببند،

اندكي اشك بريز، و بخوان نام مرا،


به تو من نزديكم، نام من يزدان است،

لقبم ايزد پاك، تو مرا زمزمه كن،

خواهم آمد سويت، بي صدا يادم كن،

يا كه فريادم كن، كه منم منتظر فرياد
طواف دل



طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

دل است کعبه معنی ، تو گِل چه پنداری

طواف کعبه صورت ، حقت از آن فرمود

که تا به واسطه آن ، دلی به دست آری !

هزار بار پیاده طواف کعبه کنی

قبول حق نشود گر دلی بیازاری

هزار بدره زر ، گر بری به حضرت حق

حقت بگوید دل آر ، گر ، به ما آری

ز عرش و کرسی و لوح و قلم فزون باشد

دل خراب ، که او را به هیچ نشماری

نویسنده:امید
تقصير دلم چيست اگر روي تو زيباست؟
حاجت به بيان نيست كه از روي تو پيداست
من تشنه ي يك لحظه تماشاي تو هستم
افسوس كه يك لحظه تماشاي تو روياست
ای روی دل فروز تو شمع شبانه ام ** شد بی فروغ تو تاریک خانه ام
ای آرزوی گم شده من کجا شدی ** تا بنگری نهاد و نهان شبانه ام
ای نور چشم و دیده ام من در فراق تو ** بر دل هزار تیر بلا را نشانه ام
در تنگنای تن شده محبوس روح من ** ای کاش مرغ جان بپرد زاشیانه ام
بابا کجایی کز غم هجرت فنا شدم ** من بی تو چون پرنده ی گم کرده لانه ام
من بی تو دردو دل به که گویم که همچو تو ** باشد شریک دردو دل محرمانه ام
پروانه وار بال و پرم سوخت ای عجب ** کس با خبر نشد ز شرار شبانه ام






[تصویر:  fleur_068.gif]
یاد باد انکه نهانت نظری با من بود ** رقم مهر تو بر چهره من پیدا بود

یاد باد آنکه چو یاقوت قدح خنده زدی ** در میان من و لعل تو حکایتها بود

تقدیم به کسانی که جای پدر در میانشان خالی است .روحشان شادRose
هو الحق
حیلت رها کن عاشقا،دیوانه شو دیوانه شو *** وندر دل آتش درآ،پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن،هم خانه را ویرانه کن *** وانگه بیا،با عاشقان همخانه شو همخانه شو
رو،سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها *** وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی *** گرسوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده *** آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا زافسانه شیرین ما *** فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
تو لیلة القبری ، برو تا لیلة القدری شوی *** چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشه ات جایی رود وانگه ترا آنجا کشد *** زاندیشه بگذر،چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفل بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما *** مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را *** کمتر ز چوبی نیستی،حنانه شو حنانه شو
گوید سلیمان مر تورا :«بشنو لسان الطیر را *** دامی و مرغ از تو رمد،رو لانه شو ،رو لانه شو»
گر چهره بنماید صنم،پر شو ازو چون آینه *** وزلف بگشاید صنم،رو شانه شو ،رو شانه شو
تا کی دوشاخه چون رخی؟تا کی چو بیذق کم تکی؟ *** تا کی چو فرزین کژ روی؟فرزانه شو فرزانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه ها و مال ها *** یک مدتی چون جان شدی،جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه، بر بام ودر تا کی روی؟درخانه پر *** نطق زبان را ترک کن،بی چانه شو بی چانه شو

گزیده ای از غزلیات شمس تبریزی
همه روز روزه بودن، همه شب نماز کردن
[/font]
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز کردن

ز مدینه تا به کعبه ، سر و پا برهنه رفتن

دو لب از برای لبیّک ، به وظیفه باز کردن

به مساجد و معابد ، همه اعتکاف جستن

ز ملاهی و مناهی ، همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن، به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش، طلب نیاز کردن

بخدا که هیچ کس را، ثمر آنقدر نباشد

که به روی نا امیدی ، در بسته باز کردن
[font=tahoma]
< شیخ بهایی >
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع