تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: مولاي غريب اميرالمؤمنين علي ع
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام:
همه سر باز تو هستیم ...... ای که از نسل حسینی

زنده میشه از نفیرت ........ شور و فریاد خمینی

بمیره اون که نمیخواد ...... باشه سایت رو سر ما

ترسی از دشمن نداریم ..... تا که هستی رهبر ما

آخرش با دست پاکت .... پرچم نصر من الله

می کنیم تقدیم دست حضرت بقیه الله

روی لبم ذکر جلی .. رهبر فقط سید علی.

___________________
حواست هست امام حسین "علیه السلام "را منتظرانش به شهادت رسانند!!!!
[تصویر:  42501782160162106712.gif]
یا صاحب الزمان روحی فداک : نه کوششی نه وفایی فقط نشستم و گفتم خدا کند که بیایی !!
شاعري به نام حاجب که از شيعيان و دلسوختگان عشق مولا علي ) بود ٬ روزي بيت شعري سرود که چنين است:

ح
اجب اگر محاسبه حشر با علي است

من ضامنم هر چه بخواهي گناه کن

همان شب به صورت مکاشفه يا خواب مولا علي را ديد

مو
لا شعر او را اين چنين تغيير دادند:

حا
جب (( يقين )) محاسبه حشر با علي است

شر
م از رخ علي کن و کمتر گناه کن
نشد نداریم

سپاس
خدا قسمت کنه کمتر گناه کنیم.
بله انشا الله بتونیم کمتر گناه کنیم.
تنها ترین تنهای عالم
بیا ای دل كه شام بی كسی شد




سحرگاه تب و دلواپسی شد
دلا افشان به سر خاك عزا را




تو بنگر قتل سرخ مرتضی را
علی آن ماه كوفه رفت از دست




قفس را در دل محراب بشكست
نشسته خیره كوفه در عزایش




زمین و آسمانی همنوایش
مگر مولا دراین ظلمات خاموش




شده سهم یتیمانش فراموش
چه شد تنهاترین تنهای عالم




یگانه مرد بی همتای عالم
بدون تو هزار و یك دل امشب




تواند صبر كردن مشكل امشب
علی خورشید غربت سوز كوفه




علی ای شمع جان افروز كوفه
سحر شد نقطه پایان دردم




شروع آخرین هجران دردم
علی ای بت شكن در بت پرستی




خطیب واژه های ناب مستی
بگو مولا سراپا گوشم امشب




میان گریه ات خاموشم امشب
بگو از جاری عطر نمازت




زسودای غم و سوز و گدازت
در آغوش نماز آخرینت




كدامین بغض بشكسته گلویت
پس از تو سفره پرنان شب كو




در هر خانه ای شیر و رطب كو
علی جان رفتنت آتش بجان زد




شرر بر دامن هفت آسمان زد
بنالید شیعیان از قلب پرسوز




به یاد غربت مولا شب و روز
مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است


این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

سید حمیدرضا برقعی
بی سبب نیست که آرام و قرار همه ای
تو همان صورت ظاهر شده ی فاطمه ای
دلش از شادی دیدار تو پر زد کعبه
نتوانست که در پوست بگنجد کعبه
روح از سوی همه بوسه به بازویت زد
فاطمه بنت اسد شانه به گیسویت زد
شانه زد بنت اسد، دید که هر رشته ی مو
لا اله ی است که دارد به لبش هو
«علی عالی اعلی»


ای نام تو بر سر زبانها
ای عشق تو در میان دلها
ای دلبر دلنواز یکتا
مولا علی عالی اعلی
ای خلقت بی نظیر یزدان
وی نابغه تمام دوران
ای سرور سرمدان عالم
برتر ز همه تو بعد خاتم
ما بین ولایت ونبوت
تو نقطه اتصال و وحدت
تو فخر تمام انبیایی
حقا كه وصی مصطفایی
داری تو صفات ضد به یکجا
ای نادره بزرگ و والا
چون وصف ترا کند خدایت
کی انس وملک رسد به پایت؟
ای خلقت تو به خانه حق
ای آیت وای نشانه حق
تو حق وحقیقت خدایی
مفهوم تمام آیه هایی
حق با تو وتو همیشه با حق
ای رهبر ای ولی مطلق
الحق که فراتر از بیانی
مولاتمام انس وجانی
ذکر تو به روی لب عبادت
ماییم ودلی پر از ارادت
با دست تو کفر رفته بر باد
وز بود تو شیعه گشته بنیاد
ای نام تو فتح باب بسته
وی مرهم هردل شکسته
هر لحظه که نام تو بر آرم
بگشوده شود گره ز کارم
خواهم که بگویم از برایت
جان همه ی جهان فدایت
دانی که بجز تو کس ندارم
غیر از تو به دل هوس ندارم
بنگر که ترا بخوانم از دل
تا آنکه دهی جواب مشکل
بشنو زسکوت قلبم ای یار
این شوق مرا برای دیدار
بگذار ببینم از تو رویی
تاآنکه رسم به آرزویي
ای قبله گه تمام دلها
ای شافع وای شفیع عقبی
در روز جزا بیا به سویم
يك لحظه نظر نما به رویم
دست من و دامنت علی جان
تا بگذرم از صراط ومیزان
امید که در به در نگردم
مشمول شفاعت تو گردم
شعر از : سعيدي
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع