تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: صهیونیسم شناسي
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صهیو نیسم صهیون در زبان عبری، به معنای پر آفتاب و نیز نام کوهی در جنوب غربی بیت‌المقدس است. کوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود پیامبرعلیه‌السلام و جایگاه سلیمان علیه‌السلام بود.

گاه این واژه نزد یهودیان به‌معنای شهر قدس، شهر برگزیده و شهر مقدس آسمانی به‌کار می‌رود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داودعلیه‌السلام و سلیمان علیه‌السلام و تجدید دولت یهود اشاره دارد؛

به‌عبارت‌دیگر صهیون برای یهود، سمبل‌ رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ازاین‌رو یهودیان خود را فرزندان صهیون می‌دانند.

صهیونیسم به جنبشی گفته می‌شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت یهود است. صهیونیسم مانند شووینیسم ( ناسیونالیسم‌افراطی) است که با خوار شمردن ملت‌ها و نژادهای دیگر و با غلو در برتری خود، درپی دستیابی به قدرت سیاسی است.

این جنبش در نیمة نخست قرن سیزدهم ش./ نیمة دوم قرن نوزدهم م. در اروپا پا به عرصة حیات گذاشت؛ ولی واژة صهیونیسم، نخستین بار ازسوی «تئودور هرتصل» به کار رفت و پس «ناحوم‌ساکولو» ـــ مورّخ صهیونیست ـــ در کتاب «تاریخ صهیونیست» از آن سخن گفت.

صهیونیسم فقط دارای ابعاد و معانی سیاسی (صهیونیسم سیاسی) نیست؛ بلکه ابعاد و معانی دیگری همچون: صهیونیسم کارگری، فرهنگی، دموکراتیک، رادیکال و توسعه‌طلب را نیز دربرمی‌گیرد.

مشهورترین تقسیم صهیونیسم، طبقه‌بندی آن به دو بخش سیاسی و فرهنگی (دینی) است. صهیونیسم سیاسی خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تدوین کتاب «دولت یهود» ازسوی هرتصل در 1263ش./ 1894م. زاده شد؛ اما صهیونیسم فرهنگی، مخالف مهاجرت یهودیان در قرن چهاردهم ش./20 م. به فلسطین است؛ زیرا در انتظار انسان رهایی‌بخش در آخر‌الزمان نشسته است تا یهودیان و تمام ادیان را به سرزمین ابراهیم علیه‌السلام و موسی علیه‌السلام یا سرزمین نجات بازگرداند.

صهیونیسم به دینی و غیر‌دینی نیز تقسیم می‌شود. صهیونیسم دینی، اندیشه‌ای است که اعتقاد دارد بازگشت به سرزمین موعود، در زمانی‌که پروردگار مشخص کرده ‌است و به شیوه‌ای که او تعیین می‌کند، انجام خواهد شد و این کار به دست بشر انجام‌پذیر نیست. پیروان این اندیشه، گروهی یهودی (صهیونیسم) و شماری عیسوی (صهیونیسم‌مسیحی) هستند.

درمقابل، در صهیونیسم غیر‌دینی و غیریهودی، کسانی جای دارند که با تکیه بر استدلال‌های تاریخی، سیاسی و علمی به اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت می‌بخشند، این همان صهیونیسم لاییک (غیردینی) است که تنها مفاهیم سیاسی خویش را به زبان دین بیان می‌کند؛ بنابراین صهیونیسم همواره به معنای یهودیت نیست؛ بلکه گاه به مفهوم حرکتی برای غیریهودی کردن یهودیت نیز به‌کار می‌رود.


باتشكر ازmasih313
ستاره داوود

ستاره داوود نشانه آمیزش نهایت و بی نهایت، جهان دیدنی و جهان نادیدنی است. نخستین حضور این نشان به تاریخ هفتم پیش از میلاد بر می‌گردد. بر طبق نظر علمای تورات ستاره شش گوشه دارد که نشان از شش روز هفته دارد. مرکز ستاره را نماد روز هفتم می‌دانند که روز استراحت است. این معنا به نوعی همان جامعیت و تقدس عدد هفت است.
اگر به این ستاره شش گوش دقت کنید متوجه می شوید که می توان ان را ترکیبی از 2 مثلث متساوی الاضلاع نامید که یکی از انها از قاعده بر روی زمین قرار دارد و دیگری از نوک ... به تعبیری گفته می شود که مثلثی که از قاعده بر روی زمین است نشان از حفظ موقعیت و آرامش و تعادل است و مثلثی که از نوک بر روی زمین است زیبایی در حفظ تعادل را نشان می دهد .
تا قرن شانزدهم میلادی ستاره داوود نشانی محافظت کننده محسوب می‌شد و نشان یهودیت محسوب نمی‌شد، اما پس از اخراج یهودیان از اسپانیا در قرن شانزدهم و با توسعه این امپراتوری این نشان به علامت یهودیت بدل شد و اکنون در تمام اثار تاریخی یهود و حتی پرچم انها شاهد این سمبل می باشیم .
در کتاب ستاره نجات به سیر یهود در مکان و زمان با استفاده از این ستاره پرداخته اند در این کتاب نوشته شده است که هر یک از شش پر ستاره اسمی خاص دارد : خداوند و جهان و انسان در یک سمت و آفرینش و تجلی و نجات در سمت دیگر . در تفسیر این امر گفته می شود که " خداوند در جهان به وسیله انسان به واقعیت می پیوندد . تجلی خدا در انسان به یک باره نیست بلکه سیری دنباله دار است و انسان را وا میدارد تا برای همه بشریت نجات را به ارمغان اورد "
عده ای از علمای یهود نیز می گویند که این نماد شش گوشه شکلی است که از یک مرکز شکل گرفته و مرکز نمایش دهنده بعد معنوی جهان است که توسط ابعاد مادی احاطه شده است .
و اما در متون کابالا ( مجموعه اموزه های یهود ) دو مثلث به دوگانگی درون انسان تعبیر شده است : خیر در برابر شر ، روح در برابر جسم و ... . و هم چنین می گویند دو مثلث نشانه ارتباط دو طرفه قوم یهود و خداست . مثلث رو به بالا نشانه کارهای خوبیست که به سمت بالا جریان می یابند و به نوبه خود خیر را از سوی خداوند به سمت پایین جاری می کند .
معروف است که سلیمان نبی(ع) اولین بار از آن به عنوان مهر استفاده نمود. بنابراین این علامت مهر یک پیامبر و در نتیجه نشانی الهی است.
و اما این که چرا این ستاره را به داوود نبی منتسب می دانند :
یهودی ها در اکثر طول تاریخ شان، قومی سرگردان بوده اند که بدون داشتن حکومتی خاص، تنها حامی خود را خداوند می دانسته اند. ستاره داود را بسیاری از علمای یهودی، نمادی شش گوشه دانسته اند که نشان دهنده حاکمیت خداوند بر کهکشان و حمایت وی از یهودی ها از هر شش جهت است (شمال،* جنوب، شرق، غرب، بالا و پایین). با همین استدلال، آنچیزی که ما آن را ستاره داود می نامیم، در زبان عبری Magen David یا "سپر داود" خوانده می شود و گفته می شود که داود در جنگ ها این ستاره شش گوش را به نشانه تحت حمایت قادر متعال بودن خود، بر سپرش نقش می کرده است.
تئوری دیگر این است که در طول شورش های Kochba ( در قرن اول ) روشی جدید برای ساخت سپرها کشف شده بود که طی آن با استفاده از دو مثلث به هم پیچیده در پشت سپر، قدرت دفاعی آن را تقویت می کردند.
البته قابل ذکر است که مشابه این ستاره در تاریخ بسیار بوده است برای مثال ستاره شش گوش نشان چاکرای قلبی و به عنوان نماد مقدس اتحاد زن و مرد که در یونان به عنوان نماد ازدواج مقدس بوده است و در هند به معنای رقص کیهانی شیوا و شاکتی .
فرماسونها نیز از این ستاره بسیار استفاده می کنند و در اجرای مراسم ماسونها در لژ فرماسونی نامزد عضویت پس از این که طنابی به گردنش انداختند اولین کاری که باید انجام دهد بوسیدن ستاره داوودی است .
اسرائیل با پرچم خود چه حرفی با مردم دنیا و چه پیامی برای همسایگانش دارد؟
1. زمینه سفید : بیانگر صلح است ، چیزی که با ماهیت یهودیت تلمودی سنخیتی ندارد . سرشت انسان اسرائیلی که تربیت تلمودی دارد بر حرص و طمع قرار گرفته است. خصیصه اصلی یهودی تلمودی بلند پروازی و طغیان گری است . این ویژگی ، آدمی را وا می دارد که خود را از سایر ملل متمایز و برتر بداند . چنین موجودی اگر هم بخواهد با دیگران در صلح و سازش زندگی کند ، نمی تواند . این حس نفرتی که در گوشه گوشه جهان نسبت به یهود وجود دارد ، ناشی ازهمین خصیصه است .
[/font]
2. ستاره داوود : اسرائیل حکومت خود را تالی حکومت حضرت داوود بنیانگذار آل یهود می داند و ستاره داوود سمبل اعتقادات و دیدگاههای قوم یهود است .البته پر واضح است که صهیونیستها برای پیشبرد مقاصد شوم خود از هر چیزی حتی دین ، خدا و پیامبر به عنوان ابزار استفاده می کنند . امام خمینی در رد ادعای دروغین صهیونیستها ، می فرمایند : موسی معارضه می کرد با طاغوت ، و اینها که می گویند ما پیرو موسی هستیم ، خودشان طاغوتند . ایشان در جمع کلیمیان ایران فرمودند : ما با آنها ( صهیونیستها ) مخالفیم و مخالفتمان برای این است که آنها با همه ادیان مخالف هستند ، آنها یهودی نیستند ، یک مردم سیاسی ای هستند که به اسم یهودی کارهایی می کنند و یهودی ها هم از آنها متنفر هستند و همه انسانها باید از آنها متنفر باشند .


3. دو نوار آبی رنگ در حاشیه بالایی و پایینی : نمادی از رودهای نیل و فرات است یعنی اینکه مرزهای اسرائیل از« نیل» تا« فرات» است .
امام خمینی (ره) در سخنرانی 7/6/63 می فرمایند : من کرارا‍ً تذکر داده ام که اسرائیل از نیل تا فرات را از خود می داند ، و شما را غاصب سرزمین های خویش می شمرد . گرچه اکنون جرات اظهار صریح آن را ندارد .

دکتر علی خلیل در کتاب‏‏ « یهودیت ، مابین تئوری و اجرا» می نویسد : تصویری که ادبیات تلمودی برای مرزهای سرزمین اسرائیل در آینده ترسیم می کند ، بر اساس سفر « دباریم » می باشد . مرزهای اسرائیل گسترش خواهد یافت و از هر طرف توسعه می یابد . دروازه های قدس به دمشق می رسد و دیاسبورا برای بر افراشتن خیمه هایش در مرکز فلسطین خواهد آمد .
نوشته ی اسرائیل شاهاک ، یهودی ضد صهیونیست در کتاب « تاریخ یهود ، آیین یهود» ، مطلب فوق را روشن تر بیان می کند . آرمانی ترین روایت در مورد مرزهای اسرائیل شامل مناطق محصوردر مرزهای زیر است : از جنوب ، تمامی صحرای سینا و بخشی از شمال مصر به طرف بالا تا حوالی قاهره ، از شرق ، تمامی اردن و بخش عظیمی از عربستان سعودی ، تمامی کویت و قسمتی از جنوب فرات در عراق ، از شمال ، کل لبنان و کل سوریه به اضافه بخش اعظم ترکیه به طرف بالا ( تا دریاچه وان ) و از غرب ، قبرس .
در سال 1967 میلادی زمانی که خبرنگار آسوشیتد پرس از یکی از سربازان اسرائیلی می پرسد مرزهای کشور اسرائیل تا کجاست ؟ سرباز با کمال غرور و خود پسندی پاسخ می دهد : « تا آنجا که قدمم را بگذارم » و با پوتینش به زمین می کوبد.
نکته جالب در قانون اساسی اسرائیل ، مشخص نشدن مرزهای جغرافیایی این کشوراست .

[font=Times New Roman]آیا شما کشوری غیر از اسرائیل سراغ دارید که در قانون اساسی اش ، مرزهای جغرافیایی مشخصی نداشته باشد ؟
تلمود

תלמוד
)، یکی از کتاب‌های مذهبی
یهود می‌باشد که به عنوان تفسیرى بر میشناه، مجموعه‏اى حاوى شریعت ‏شفاهى یهود و فتاواى فقیهان این قوم، از آثار مهم و ارزشمند در ادبیات دینى یهود می‌باشد. این کتاب دارای دو بخش میشناه משנה و جیمارا גמרא می‌باشد.
تلمود در لغت به معنای آموزش و تعلیم است (زبان عبری با زبان عربی بسیار نزدیک است و تلمیذ به معنای فراگیرنده آموزش که در عربی به کار می رود هم ریشه با تلمود است). این مجموعه، فرهنگی کامل از نظام عقیدتی و عمل
آیین یهود بوده که از زمان پیدایش تا به حال مورد توجه آنان بوده است. تلمود توسط کاهنان و علمای (فریسی) یهود تدین شده است. به نوعی می توان گفت تلمود تفسیری جامع از کتاب مقدس یهودیان یا «تَنَخ» است.
بعد از اسارت
بابلی یهودیان در شرح و تفسیر به دو دسته تقسیم شدند. فریسیان که معتقد به شرح و تفسیر بودند و عالمان آنان دست به نگارش تلمود زدند. صدوقیان که سنت شفاهی را قبول نداشتند و اجازه شرح و تفسیر نمی‌دادند. صدوقیان در طول تاریخ از بین رفتند و فریسیان باقی ماندند. دو عنوان برای تلمود وجود دارد ۱- تلمود اورشلیمی (فلسطینی) ۲- تلمود بابلی . که فرق میان این دو در تفاوت میان گمارا (تفسیر مکمل)ِ تفسیر اصلی (میشنا) تلمود است که توسط عالمان اورشلیمی و بابلی نگاشته شده‌است. تفسیر بابلی در طول ۵۰۰ سال (نیمه قرن اول تا آخر قرن۵ میلادی) و تفسیر اورشلیمی در طی ۳۰۰ سال (اول قرن ۳ تا اواخر قرن ۵ ) به رشته تحریر درآمده‌است
نگرش تلمود درباره فلسطین


صهیو نیسم شناسی


مفاهیمی که در تلمود در خصوص سرزمین مقدس “فسلطین“ آمده است؛‌ نقش مهمی را در عرصه اندیشه و فعالیت صهیونیستی ایفا می کند. رهبران لائیک و متدین صهیونیسم برای توجیه اقدامات و طرحهای جنگ طلبانه خود در فلسطین عربی به آنها استنادجسته اند. امروزه این مفاهیم و اندیشه های غیبی هنوز هم نقش مهم و حساسی را در رژیم صهیونیستی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و سیاسی بازی می کنند. مسأله ای که صهیونیستها به آن استناد می جویند، اندیشه ظهور حضرت مسیح است که بن گوریون در مورد آن می گوید: این تفکر بقای ملت یهود را در طول تاریخ تضمین کرده و حکومتی را بوجود آورده که هم اکنون وسیله ای برای تحقق تفکر ظهور شده است.



این تفکر، که تفکر انتظار فرج مسیحیان است نقش محوری را در یهودیت تلمودی ایفا می کند. این تفکر پیوند مستحکمی با ایده ی بازگشت به سرزمین مقدس “موعود“ و بازسازی هیکل و بیرون راندن عربها دارد.


در سفرهای تلمود اهتمام احبار یهودی در تفکر ظهور، تجلی می یابد که در نزد آنان به عقیده أی جامع تبدیل شده است که مؤلفه اساسی آحاد ملت یهود را تشکیل می دهد. این ایده و تفکر آنها را با وطن قدیمی خود پیوند زده و امید آنان را معطوف به آینده کرده است و همچنین برای مقابله با کلیه مشکلات (که از آن رنج برده اند) به آنان صبر و پایداری می بخشد.


دکتر اسعد رزوق در خصوص بیشتر این بند ها که درباره تفکر ظهور سخن می گویند و نگرش احبار یهود به آن، زمان و اسباب و نتایج آن، مطالبی را بیان کرده است.


در سفر “سنهدرین“ در مورد اندیشه های مختلف دینی یهود که نظریه “تنائیم“ از آنهاست ، اینگونه می خوانیم : بعد از گذشت هفت سال مسیح منتظر، که از نسل داود است خواهد آمد و نشانه های آن در هر سال از این هفت سال ظاهر می شود. از جمله اینکه توبه شرط نجات است و علائم این توبه رشد حاصلخیزی سرزمین فلسطین بر اساس نظر خاخام “ابا“ است. این در حالی است که خاخام دیگر “حاما بن حانینان بن داود“ می گوید تا سیطره کوچکترین حکومتها بر اسرائیل از بین نرود این فرج حاصل نخواهد شد. عده ا
ی از خاخام ها طول عصر ظهور مسیح را بین 40 تا 70 سال می دانند. البته عده ای دیگر از علمای یهود (خاخام ها) بر این عقیده اند که این مدت بین 365 یا 400 سال است.


بر اساس نظر احبار یهود مسیح از نسل داود است و بر دشمنان اسرائیل غلبه می کند و آنان را برای رهایی “اسرائیل“ از بین می برد و فلسطین را به آنان باز می گرداند.


در سفر “تعانیت“ خاخام “یوحنان“ به سخنی که در سفر “هوشع“ در تورات، اصحاح یازدهم آمده است، اینگونه پاسخ می دهد: ‌یکتای قدوس بلند مرتبه گفت: هرگز وارد قدس آسمانی نخواهم شد تا اینکه زمینه برای ورود به قدس زمینی فراهم شود.


احبار تملودی می گویند :‌ جمع شدن یهودیان در فلسطین از دستاوردهای عصر ظهور مسیح است. در بخشی که سخنان حکیمانه خاخام “الیعازر“ آمده است مطلبی مشابه آن وجود دارد که می خوانیم: برای یکتای قدوس بلند مرتبه این گونه تقدیر شده است که بنی اسرائیل را از مناطق مختلف جهان دور هم جمع کند و همچنانکه کشاورز نهال را از خاکی به خاکی دیگر منتقل می کند و در آنجا می کارد یکتای قدوس بلند مرتبه نیز یهودیان را از سرزمین پست برمی دارد و به سرزمین پاک و طاهر می برد.


اندیشه های تلمودی عصر ظهور مسیح، تصویری را از فلسطین در کنار مسئله جمع آوری تبعیدشدگان بنی اسرائیل ترسیم می کند و احبار از جمع شدن قوم بنی اسرائیل در فلسطین و تقسیم این سرزمین مبان 12 نواده بنی اسرائیل سخن گفته اند و به هر اندازه که سرزمین فلسطین پر از یهودی شود، مرزهای آن گسترش می یابد.

رابی یوحنان در سفر “بابا بترا“ در باره تفسیر عبارت “زیرا که او بر دریا آن را پایه ریزی کرده و بر روی رودخانه آن را تثبیت کرده است“ ( المزبور 24/2) می گوید: مقصود از آن سرزمین اسرائیل است و مقصود از دریاها، دریاهای هفت گانه و مقصود از رودخانه ها، رودخانه های چهارگانه آن است. دریاچه ها و دریاهای هفت گانه عبارتند از: طبریا، سدوم (بحر المیت)، ‌إیلات، حولا، سیبکابی، أسبامیا، مدیترانه و رودخانه های چهارگانه: اردن، یرموک، کرامیون، ینجاه،
اوبیجا. تصویری که ادبیات تلمودی برای مرزهای سرزمین اسرائیل در آینده ترسیم می کند بر اساس سفر “دباریم“‌ می باشد: ‌مرزهای اسرائیل گسترش خواهد یافت و از هرطرف توسعه می یابد، و دروازه های قدس به دمشق می رسد و دیاسبورا برای برافراشتن خیمه هایش در مرکز فلسطین خواهد آمد.


اجتهادات و تفسیرهای زیادی از احبار تلمودی درباره سرزمین فلسطین و محق بودن بنی اسرائیل روایت شده است که بر اساس وعده خداوند به یعقوب مبنی بر دادن سرزمین کنعانیان به او و نسلش تحت عنوان میراث همیشگی می باشد.


آنها بر این عقیده هستند که سرزمین کنعان از آن سام بن نوح بوده است و آنها هم از نوادگان او می باشند. در حالیکه کنعانیان از نسل حام بوده اند. که به این سرزمین آمده اند تا از آن تا آمدن بنی اسرائیل پاسداری کنند و یکتای قدوس کلیه امتها را مورد امتحان قرار داد و متوجه شد که تنها نسل سرگردان “بنی اسرائیل“ مستحق تورات است و همه شهرها را پیمود، متوجه شد که تنها قدس شایسته ساختن هیکل است. سپس کلیه سرزمینها را پیمود، دریافت تنها سرزمینی که شایسته بنی اسرائیل است، سرزمین اسرائیل می باشد.


احبار تلمودی پیوسته بر این نکته اشاره دارند که سرزمین کنعان مطابق آنچه در تورات سفر پیدایش، اصحاح نهم آمده است،‌ متعلق به آنهاست. سفر پیدایش اصحاح نهم: "کنعان ملعون است به همین خاطر برده
ای برای بردگان برادران خود خواهد بود " . مطابق تفسیر احبار بدین معناست که برده جزء‌ اموال صاحبش است و اگر این سرزمین به کنعانیان داده شده است، پس صاحبان آنها یهودیان هستند و حضرت ابراهیم همه فرزندان کنیزان را از ارث محروم ساخت و تمام دارایی خود را به فرزندش اسحق داد. در نتیجه پدر در قید حیات اقدام به تقسیم ارث میان فرزندانش نمود و سپس یکی پس از دیگری را از ارث محروم ساخت در این صورت آیا حقی بر گردن یکدیگر خواهند داشت.. که تلمود جواب می دهد هرگز چنین حقی نخواهند داشت.

نگرش تملود به دیگران


نگرش تلمودی، یهود را از دیگران (امتهای غیر یهودی
) متمایز ساخته است که در نتیجه بر اساس این نگرش، ملت یهود ملتی برگزیده و نطفه مقدس هستند و فقط آنها انسانند و دیگر ملتها حیواناتی هستند که باید نحر شوند ... که نحر غیر از ذبح است. ذبح آیین خاصی در دین یهود دارد، اما نحر این گونه نیست.
لینک مرجع