تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: حقوق زن
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
باعرض سلام من يك سري سوالاتي در مورد حقوق زن دراسلام دارم كه اميدوارم به جواب برسم چون از هرروحاني كه پرسيدم نتونستند با جواب هايشان منو قانع كنند سوال اولم درمورد ديه ي زن است يعني فلسفه ي اين كه چرا ديه ي زن نصف مرداست واينكه لطفا بفرمايين در كدام ايه اين مطلب ذكر شده اگرچه برخي از افراد مي گويند چون مرد نان اور خانه است وبعد از مرگ وي به خانواده از نظر اقتصادي ضرر مي رسد وبراي جبران اين ضرر ديه ي مرد دوبرابر زن است اين جواب معقول نيست چون قطعا ديه ي مردبه زن وزن به مرد نمي رسد بستگي به اين دارد كه ولي دم چه كسي باشد ممكن است پسر بميرد وديه به پدر برسد وهمين طور هميشه مرد توليد كننده وزن مصرف كنده در چرخه ي اقتصادي نيست واگر موضوع ارزش گذاري باشد ايا يك دكتر زن ارزشش نصف مرد معتاد كنار خيابان است؟
موضوع ديگر درمورد ارثيه ي زن است هرچند در گذشته اين قانون عادلانه به نظر مي رسيد اما اكنون اين چنين نيست پسران چه فايده اي به خانواده از لحاظ اقتصادي مي رسانند كه دختران نمي رسانند حداقل دختر محبت كردن را بلداست؟
وموضوع بعدي در مورد شهادت است همان طور كه در ايه ي 282 سوره بقره امده است به جاي يك مرد دوزن بايد شاهد بياورند چرا؟؟؟
با تشكر
چه سوالا.به قول سهراب سپهری کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ شاید کار ما این است که در افسون گل سرخ قدم برداریم.طبق گفته امام علی (ع) زن ناقص العقل است با این مفهوم که احساسات روی زن تاثیر بیشتری دارد و به نظرم دلیل شهادت دو زن در برابر یک مرد یا قاضی نشدن زن ها دلیلش همین باش.
حقوق زن در اسلام خیلی زیبا و منطقی هستند ولی وقتی وارد قانون و اجرا در محاکم قضایی میشه :


180 درجه با حقوق زن فرق میکنه و اصلا عادلانه نیست.
سلام
پاسخ کارشناس محترم سایت پرس و جو

(۱۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۲۴ عصر)حقوق زن نوشته: [ -> ]باعرض سلام من يك سري سوالاتي در مورد حقوق زن دراسلام دارم كه اميدوارم به جواب برسم چون از هرروحاني كه پرسيدم نتونستند با جواب هايشان منو قانع كنند سوال اولم درمورد ديه ي زن است يعني فلسفه ي اين كه چرا ديه ي زن نصف مرداست واينكه لطفا بفرمايين در كدام ايه اين مطلب ذكر شده اگرچه برخي از افراد مي گويند چون مرد نان اور خانه است وبعد از مرگ وي به خانواده از نظر اقتصادي ضرر مي رسد وبراي جبران اين ضرر ديه ي مرد دوبرابر زن است اين جواب معقول نيست چون قطعا ديه ي مردبه زن وزن به مرد نمي رسد بستگي به اين دارد كه ولي دم چه كسي باشد ممكن است پسر بميرد وديه به پدر برسد وهمين طور هميشه مرد توليد كننده وزن مصرف كنده در چرخه ي اقتصادي نيست واگر موضوع ارزش گذاري باشد ايا يك دكتر زن ارزشش نصف مرد معتاد كنار خيابان است؟
موضوع ديگر درمورد ارثيه ي زن است هرچند در گذشته اين قانون عادلانه به نظر مي رسيد اما اكنون اين چنين نيست پسران چه فايده اي به خانواده از لحاظ اقتصادي مي رسانند كه دختران نمي رسانند حداقل دختر محبت كردن را بلداست؟
وموضوع بعدي در مورد شهادت است همان طور كه در ايه ي 282 سوره بقره امده است به جاي يك مرد دوزن بايد شاهد بياورند چرا؟؟؟
با تشكر


1- پیرامون بحث دیه باید بگوییم مردان غالباً در خانواده عضو مؤثر اقتصادی هستند و مخارج خانه را متحمل می شوند و با فعالیت های اقتصادی خود چرخ زندگی خانواده را به گردش در می آورند بنابراین تفاوت میان از بین رفتن (مرد) و (زن) از نظر اقتصادی و جنبه های مالی بر کسی پوشیده نیست که اگر این تفاوت مراعات نشود خسارات بی دلیلی به بازماندگان مرد مقتول و فرزندان بی گناه او وارد می شود لذا اسلام با این قانون رعایت حقوق همه افراد را کرده و از این خلأ اقتصادی و ضربه نابخشودنی، که به یک خانواده می خورد جلوگیری نموده. اسلام هرگز اجازه نمی دهد که به بهانه لفظ (تساوی) حقوق افراد دیگری مانند فرزندان شخصی که مورد قصاص قرار گرفته پایمال گردد.
البته ممکن است زنانی برای خانواده خود، نان آورتر از مردان باشند ولی می دانیم که احکام و قوانین بر محور افراد دور نمی زند بلکه کل مردان را با کل زنان باید سنجید.

از سوی دیگر این مسئله نیز مطرح است که با کشته شدن یک مرد، دیه او به زن و بچه اش می رسد و مرد که دیگر نیست که آن دیه به او تعلق گیرد بلکه با بی سرپناه شدن زن و فرزندان مبلغ بیشتری به آن ها تعلق گیرد
اما با رفتن یک زن به دلیل آن که هنوز مرد خانواده هست و از نظر اقتصادی خانواده تأمین است دیه نصف می گردد.
بزرگترین فلسفه عبادات و دستورات الهی همین است که روحیه ی اطاعت کردن و تسلیم در بشر تقویت گردد و خود محوری و فخرفروشی زائل شود.
پس انسان مؤمن و خداشناس براساس باور ژرف و عمیقی که به خداوند به عنوان کامل مطلق و حکیم علی الاطلاق دارد، یقین پیدا می کند که هر آنچه از ناحیه ی او دستور داده شده و هر حکمی که از ناحیه ی وی صادر گردیده، حتماً دارای مصالحی است که به بندگان باز می گردد، هر چند که عقول و اندیشه های بشری از درک حکمت آن ناتوان و قاصر باشد.
دیه در اسلام بر معیار (ارزش معنوی) انسان مقتول نیست - تا زن را از این جهت کمتر از مرد بدانیم- چرا که دیه ی یک دانشمندِ دارای رتبه ی جهانی با دیه ی یک انسان عامیِ بی سواد برابر است!
در حالی که از نظر معنوی، هیچ گاه اسلام این دو را برابر نمی داند. (سوره ی زمر آیه 9 و سوره نساء آیه 95 و سوره حدید آیه 10 و ...)
بنابراین تساوی دیه ی عالم و جاهل نه از مقام عالم می کاهد و نه بر مقام جاهل می افزاید و تفاوت دیه مرد و زن نیز نشانه ی منزلت مرد و یا کم بود مقام زن نیست. زیرا تفاوت های مادی و مالی هیچ ارتباطی به مقام های معنوی ندارد.
لذا کیفر و عذاب قتل عمدی (عذاب ابد یا درازمدت) هم برای قاتل مرد است و هم قاتل زن، یعنی مقتول مؤمن، چه مرد باشد چه زن، برای قاتلش عذاب ابد (یا دراز مدت) است.
پس نباید تصور کنید که نصف بودن دیه زن ارزش انسانی او را زیر سؤال می برد نگاه اسلام به این مسئله از همان دید و کارکرد اقتصادی است و نباید این مسئله را با جنبه ی انسانی خلط کنید.
اگر دیه مردان (اعم از مجرد و غیرمجرد) کامل پرداخت می شود، مربوط به جبران محرومیتی است که اعضا خانواده او از فقدانش خواهند کشید.



(۱۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۲۴ عصر)حقوق زن نوشته: [ -> ]موضوع ديگر درمورد ارثيه ي زن است هرچند در گذشته اين قانون عادلانه به نظر مي رسيد اما اكنون اين چنين نيست پسران چه فايده اي به خانواده از لحاظ اقتصادي مي رسانند كه دختران نمي رسانند حداقل دختر محبت كردن را بلداست؟


2- با اینکه ظاهراً ارث مرد دو برابر زن است اما با دقت بیشتر روشن می شود که از یک نظر ارث زن دو برابر مرد است و این به خاطر حمایتی است که اسلام از حقوق زن کرده است
توضیح اینکه اسلام وظایفی برعهده مردان گذارده است که با توجه به آن نیمی از درآمد مردان عملاً خرج زنان می شود در حالی که برعهده زن چیزی گذارده نشده است،
مرد باید هزینه زندگی همسر خود را طبق نیازمندی او از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد و هزینه زندگی فرزندان خردسال نیز برعهده اوست در حالیکه زنان از هرگونه پرداخت هزینه ای حتی برای خودشان معاف هستند
بنابراین یک زن می تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند در حالیکه مرد ناچار است آن را برای خود و همسر و فرزندان خرج کند
و نتیجه آن عملاً چنین می شود که نیمی از درآمد مرد برای زن خرج می شود و نیمی برای خودش،
در حالیکه سهم زن همچنان به حال خود باقی می ماند و این تفاوت به خاطر آن است که معمولا قدرت آن ها برای تولید ثروت کمتر است و این یک نوع حمایت منطقی و عادلانه است که اسلام از زنان به عمل آورده و سهم حقیقی آن ها را بیشتر قرار داده اگر چه در ظاهر سهم آن ها نصف است.

در کتاب (معانی الاخبار) از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) نقل شده که در پاسخ این سؤال فرمودند:
(اینکه سهم زنان نصف سهم مردان از میراث است به خاطر آن است که زن هنگامی که ازدواج می کند چیزی می گیرد و مرد ناچار است چیزی بدهد. به علاوه هزینه زندگی زنان به دوش مردان است در حالیکه زن در برابر هزینه زندگی مرد و خودش مسئولیتی ندارد).


(۱۸ اسفند ۱۳۹۰ ۰۸:۲۴ عصر)حقوق زن نوشته: [ -> ]وموضوع بعدي در مورد شهادت است همان طور كه در ايه ي 282 سوره بقره امده است به جاي يك مرد دوزن بايد شاهد بياورند چرا؟؟؟
با تشكر


3- در اسلام، شهادت زن همچون شهادت مرد، به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است؛ اگر چه در برخی موارد میزان اثبات شهادت مرد و زن متفاوت است.
گاه فقط گواهی و شهادت زن پذیرفته شده و گاه فقط گواهی مرد.
و در بسیاری موارد نیز شهادت هر دو، یا به طور مستقل یا به طور مرکب و به هم آمیخته قبول میشود.
اسلام در زمانی که اصولاً برای زن چندان ارزشی قائل نبودند، شأن انسانی قائل شده و شهادت و گواهی زن عادل را پذیرفته است.
بنابراین اختلاف درجه تأثیر و قدرت اثبات شهادت مرد و زن همچون اختلاف دیه و ارث آنان، جنبه ارزشی نداشته، بلکه مبتنی بر واقعیات و حکمت هایی دیگر است که غفلت از آنها و تساوی گرایی افراطی در زمینه آنها، خود عواقبی وخیم را به دنبال خواهد داشت.

برای دستیابی به گوشه‏ای از اسرار و حکمت‏های «شهادت» در آیین دادرسی اسلام، بهتر است به نکاتی چند توجه نمایید:

یکم. شهادت اصولاً حق نیست؛ بلکه تکلیفی است بر عهده شاهد و کسی که تحمل شهادت می‌کند، نمی‌تواند آن را کتمان نماید.
خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «هرکس شهادت را کتمان کند گناهکار است»، (سوره مبارکه بقره، آیه 283).

بنابراین شهادت به عنوان حقی از حقوق نیست تا گفته شود، چرا در برخی موارد این حق از زن‏ها دریغ شده و یا تبعیض ایجاد شده است؛ بلکه به عنوان تکلیف، مقرر گشته است. پس معلوم می‌شود در مواردی که شهادت زن پذیرفته نیست، او معاف از تکلیف بوده و در نتیجه وظیفه‏اش نسبت به مرد، سبک‏تر است.

اگر شهادت برخی در دادگاه پذیرفته نمی‌شود، یا کم‏تر پذیرفته می‌شود، گویای سهل‏تر بودن تکلیف و مسئولیت است، نه تضییع حقوق.

دوم: از نظر اصول جرم‏شناسی و دادرسی کیفری مدنی، (جلال الدین، آیین دادرسی مدنی، نشر گنج دانش، چاپ سوم تهران، ج 2، ص 486) و روان‏شناختی، اظهار آگاهی از هر واقعه‏ای و بیان شکل وخصوصیات هر رویداد مورد مشاهده - به حسب آن که شاهد آن زن باشد یا مرد؛ عاطفی باشد یا خوددار، طفل باشد یا بزرگ‏ سال؛ با طرف‏های آن قضیه نسبت فامیلی داشته باشد یا نه و... اختلاف زیادی پیدا می‌کند.
تجربه نشان داده که شهادت اشخاص احساسی و عاطفی - که طبعاً نیروی تخیلی قویتر دارند و نیروی تخیل آنان ناخودآگاه در اصل واقعه و نقل آن تصرفاتی می‌کند و قسمتی از آن را تغییر می‌دهد - از دقت و صحت کمتری برخوردار است و زن نیز از آن حیث که بعد عاطفی و احساسیش غلبه دارد، طبیعی است که باید شهادتش درباره اموری که اهمیت زیاد دارد (مثل قتل و...) همراه با تأیید بیشتری باشد.

سوم. اگر قبول شهادت مرد و عدم قبول آن از زن در برخی موارد، دلیل بر نقصان و تبعیض باشد، آن طرف قضیه هم باید صادق باشد که در مواردی اصلاً شهادت مرد چیزی را اثبات نمی‌کند و شهادت زن است که ارزشمند شمرده شده است، (اثبات ولادت، اثبات با کره بودن، اثبات عیبهای زنانگی در موارد مورد اختلاف و ادّعا و...) در حالی که هیچ کدام دلیل به فضیلت و نقصان نیست؛ بلکه برای بیان حقایق و روشن شدن آنها است.

پس ما می‌توانیم با مطالعه همه جانبه و پیوسته در متون اسلامی، به اسرار و حکمت‏های احکام پی ببریم و شبهات را از ذهن خود بزداییم. بنابراین مسأله نا برابری شهادت زن و مرد نیز حکمتهایی دارد که اگر حجاب اندیشه‏ های فمینستی و مشابه ‏انگاری زن و مرد کنار رفته و با ژرف کاویهای دقیق روانشناختی به مسأله نگاه شود پرده از عظمت احکام نورانی اسلام و اتقان زاید الوصف آن برمی‌دارد.

در مواردى شهادت دو زن برابر یک مرد دانسته شده که نوعاً در مورد حدود و حقوق است.
بنابراین، شهادت زن در موضوعات مختلف متفاوت مى باشد.

در برخى از موارد فرقى میان شهادت زن و مرد وجود ندارد.

برخى مسائل (مانند اثبات ولادت و اثبات بکارت) تنها با شهادت زن قابل اثبات مى باشد و شهادت چندین مرد نمى تواند در این موارد با شهادت حتى یک زن برابرى نماید


و در مورد برخى موضوعات نیز تنها شهادت مردان نافذ است و شهادت زنان در این گونه موارد (طلاق و قتل) پذیرفتنى نیست

و همان گونه که بیان شد، حکمت این امر، دور نگاه داشتن زنان از مخاطرات اجتماعى و حفظ حقوق دیگران بوده است. زیرا شهادت در نظام اسلامى یک تکلیف است. شخصى که شهادت او پذیرفتنى است و شاهد قضیه اى بوده است مکلّف به حضور در دادگاه جهت اداى شهادت مى باشد.
از این رو، اگر شهادت زن در موارد حادى نظیر قتل پذیرفته بود، نباید از آمدن به دادگاه و دادن شهادت امتناع ورزد.
اسلام با نپذیرفتن شهادت زن در این موارد، این تکلیف را از زن برداشته است، چرا که شخصى که علیه او شهادت داده مى شود، امکان دارد براساس آن شهادت، به اعدام، یا تحمّل ضربات شلاق محکوم گردد و لذا امکان اِعمال تهدیداتى از سوى محکوم و یا اطرافیانش نسبت به شاهد وجود دارد.
صحبت در اين مورد بسيار زياد است كه به همين مقدار بسنده مي كنيم
ازاينكه به برطرف كردن ابهامات اين بنده ي حقير كمك كردين بي نهايت سپاسگزارم اما در مورد بحث اعدام در نظر گرفتن تنها بعد اقتصادي به نظرم چندان معقول نيست چون مي توان موارد زيادي را مثال اورد كه قضيه ي جبران زيان اقتصادي را توجيه نمي كند مثل تفاوت ديه ي جنين پسر ودختر ولي به هر حال پاسخ هايتان بسيار قانع كننده بود
لینک مرجع