تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: عطـــــــش در معرفي سيد علي قاضي
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
سلام
چندی پیش کتابی تحت عنوان "عطــــــش" معرفی شده بود. من می خوام به امید خدا گزیده ای از این کتاب رو توی چند پست به طور خیلی اجمالی برای آشنایی با این سید بزرگوار ذکر کنم.

معشوقا !
و اگر ما خواستیم از آنان بگوییم ،تنها برای این بود که با شناخت آنها تو را نیز بشناسیم و حیات مرده مان را با نام و یاد آنها که در تو زنده و باقی شدند روح ببخشیم ،چرا که:
در عشق زنده باید، کز مرده هیچ ناید
و خود گفته ای که: آنان که به دنیا عشق ورزیدند، مرده و مردار خواری بیش نیستند و برای همیشه از مشاهده جهان ابدیت، محروم و در پرده اند. و این بار سخن از اوست:
از کوه سترگ توحید
...........از عــــــارف جامع
.....................صاحب مقام تشرف
..............................و از صـــــــلح کـــــــل
...................................آیت الله سید میرزا علی قاضی

اگر هضم برخی از مطالب گفته شده سنگین است از من خرده نگیرید که این ها صاحب اسرار الهی اند و درک آن ها از حد توان امثال ما خارج است ...
[تصویر:  Bozorgan]
حجة الاسلام صدیقی:
مرحوم قاضی یک بار به مناسبتی [گویا بحث در بارهی این بیت حافظ بود که میگوید: « آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ...»] به پشتهای از خاک مینگرد و آن تلّ خاک را با نظر خود، طلا میکند!

حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) دربارۀ مرحوم قاضی میفرمودند:
"قاضی کوهی بود از مقام عظمت و توحید"


همچنین هنگامی که سال ها پیش از قیام خود، به زیارت امامان مدفون در عراق مشرف شدند، به دیدن مرحوم آیة الله قاضی نیز رفتند. پس از ملاقات ایشان و اتفاقات جالبی که در مجلسشان رخ داد و حاکی از تصرفات لطیف آیة الله قاضی بود، در پاسخ این سوال که: «آقا قاضی را چگونه یافتید؟» فرمودند:
"من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم؛ بزرگتر از آنکه فکرش را میکردم."
حضرت آیة الله جوادی: سیدنا الاستاذ طباطبائی می فرمود:
پس از ارتحال مرحوم آقا قاضی، روزی مشغول نماز بودم اما تحتالحنکم را [که گشودن آن مستحب است] باز نکرده بودم. ناگاه دیدم آقا قاضی تشریف آوردند و در همان حال که من به نماز ایستاده بودم تحتالحنکم را باز کردند و رفتند! ... ما نیازمند چنین انسان صاحبنفسی هستیم که این گونه به شاگرد عنایت داشته باشد و از آن عالم بیاید و بر کار شاگردش نظارت کند.



آقا سید حسین احمدی: آیة الله نجابت:
نوروزی با چند تن از دوستان به زیارت مرقد استاد، آیة الله قاضی رفتیم. یکی از ما خطاب به روح آن جناب عرض کرد: "نوروز است و ما از شما عیدی می خواهیم!". ناگهان در همان بیداری مشاهده کردیم که جسم آیة الله قاضی با عمامه و عبا و ابریقی از گلاب از قبر بیرون آمد و بر کف دست ما از آن گلاب ریخت و فرمود: "من از خدا خواسته ام که جسمم در برزخ، در اختیار خودم باشد."

از استاد فاطمی نیا نیز شنیدم که هنوز هم مرحوم قاضی به خانه ی شاگردِ شاگردان خود میآید و به آنان دستورات سلوکی میدهد ...

عارف نامی آقا سید هاشم حداد:
از صدر اسلام تا کنون عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است.
سلام "کبوتر حرم" عزیز. ممنون از کار قشنگتون.
عذر میخوام "تحتالحنکم" چیه؟ Huh
سلامelahe جان
ممنون از لطف و نکته بینی تون.
تحت الحنکم به معنای زیر چانه،آن قسمت از عمامه که زیر گلو آویخته می شود آمده است.(رساله/ واژه ها و اصطلاحات فقهی)
یکی از اطرافیان آیة الله قاضی نقل میکند: روزی با ایشان به سمت منزلش میرفتیم. به سر کوی ایشان که رسیدیم، مشاهده کردیم که صاحب خانه، اثاث مرحوم قاضی را به کوچه ریخته است. آیة الله قاضی به محض دیدن آن صحنه فرمود: خدا گمان کرده که ما هم آدمیم که با ما چنین معامله میکند!

این کلام آیة الله قاضی اشاره به احادیثی است که بلاهای دنیا را دلیل ایمان شخص و محبت حق تعالی به او میداند. چنانکه حضرت باقرالعلوم علیه السلام میفرمایند: یُبتلی المرءُ علی قدرِ حُبِّه : انسان به اندازهی دوستیاش با خدا به بلا گرفتار میشود. و حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند: ما أحبّ اللهُ قوما إلّا ابتلاهُم : خداوند هیچ گروهی را دوست نگرفت، مگر انکه آنان را به بلا گرفتار ساخت.
استاد امجد: آیة الله قاضی شبهای جمعه تا صبح در حرم سیدالشّهدا علیه السلام میایستاد و هیچ چیز نمیگفت! (نه زیارتی و نه ...) و تنها «تماشا» میکرد!

آیة الله مصباح: علامه طباطبایی:
مرحوم قاضی میفرمود: گاهی خداوند چهل روز بنده را در سختی و گرفتاری قرار میدهد تا یک بار از ته دل «یا الله» بگوید و به یاد خدا بیفتد.

نیز فرمودهاند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالی نرسد، مرا لعن کند!
قاضی در میان عرفا تندیس توحید است. ایشان از آنهایی نبودند که کار و هدفشان شفا دادن مردم باشد.
و این به خاطر همان مقام توحیدی و عرفان عبودی اوست.
آری!
کرامت قاضی کور را بینا کردن و بیمار را شفا دادن نبود که کرامتش زنده کردن دلها بود.
او مرده را زنده نمی کرد، بلکه دلهای مرده را حیاتی نو عطا می کرد.
او کور را مداوا نمی کرد ،بلکه چشم دلها را بصیرت می داد.
او گوش کران را درمان نمی کرد، بلکه گوش اهلش را به آوای تسبیح زمین و آسمان شنوا می کرد.

کار او آموختن راه رفتن بر روی آب نبود، بلکه کارش یاد دادن پا گزاردن بر روی منیت بود.
کار او درمان درد ها نبود، بلکه کارش احیای دردی بی درمان بود که:

درد عشق است و جگر سوز دوایی دارد...
تناثر نجوم در رحلت ایشان!

مرحوم علامه آقا سید عبدالعزیز طباطبائی یزدی نقل نمود که از استادم مرحوم آیت الله العظمی خوئی شنیدم که فرمود:
در ایام وفات استاد اخلاق، آقا سید علی قاضی تبریزی، «تـناثر نجوم» رخ داد و این به جهت رفعت مقام آن مرحوم بود ... مرحوم طباطبائی یزدی نقل کرد که ما گفتیم: این اصلاً محال است که ستارهها به خاطر کسی ریزش کنند و سقوط نمایند! ولی استادمان آقای خوئی تأکید نمود: "شما انکار کنید من که خودم این واقعهی شگفتانگیز را با چشمان خود دیدم و نمی توانم چیزی را که در پیش من یقینی است، انکار نمایم!"

سال وفات: 1366 هجری قمری در سن 83 سالگی
کلید سعادت دنیا و آخرت

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »

مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.
[تصویر:  Bozorgan]
نماز شب

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »
[تصویر:  Bozorgan]
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع