تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: شام غریبان حسين
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
دل شعله عاشورا جان تاب و تبي دارد
در کرب و بلا زينب امشب چه شبي دارد
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟
عکس شهدا امشب در قرص مه افتاده
جسـم پسـر زهـرا در قتلگـه افتاده
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟
زهرا از جنان کرده در کوفه عبور امشب
يا عطر حسين آيد از خاک و تنور امشب
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟
پنهـان شده زيـر گل قرآن رباب امشب
خون گريه کند دريا از گريه آب امشب
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟
گرديـده جـدا از هم شمع و گل و پروانه
از گلبن وحي امشب گم گشته دو ريحانه
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟
امشب خبـر اي ياران از فاطمه مي‌آيد
گاهي به سوي گـودال، گه علقمه مي‌آيد
امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟


*****************************************

شام غریبان از زبان حضرت زینب سلام الله علیها

اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب

برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بی تو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب

جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشت پر وحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

صبا از من به زهرا( س) گو بیا ، شام غریبان بین
که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب
سالها گفتیم ما از کربلا ، از شهید عشق و میدان بلا

از غمش بر سینه و بر سر زدیم ، بوسه بر گهواره اصغر زدیم

باز هم گفتیم : مظلوما ، حسین ! بی کس و بی بال و پر ، تنها حسین !

او ولی اینگونه در آنجا نبود ، با خدایش بود ، او تنها نبود

بود سیمرغی ، نه سیمرغ خیال ، داشت آن سیمرغ هفتاد و دو بال

کربلا پیچیده مثل راز بود ، بهترین ، غمگین ترین آواز بود

ما نفهمیدیم عمق راز را ، معنی زیباترین آواز را !

کربلا محدود شد بر سر زدن ، گل به سر مالیدن و پرپر زدن

تشنه لب گفتیم و هی خوردیم آب ، گریه کردن شد برای ما ثواب

کربلا یعنی دو نیرو خوب و بد ، یک طرف ایمان و یک سو دیو و دد

یک طرف علم و خدا و روشنی ، یک طرف جهل و سیاهی ، دشمنی

کربلا یعنی که فردا باز هم ، این حقیقت هست و این آواز هم

باز فردا کربلاها می رسد ، عشق می آید ، بلاها می رسد !

بعد از آن هم کربلا تکرار شد ، کربلاها در زمین بسیار شد

گرچه نامش بود نام دیگری ، نام دیگر داشت هر خون پیکری

باز هم از جغدهای خشمگین ، ریخت فوجی از کبوتر بر زمین

ما فقط در نینوا جا مانده ایم ، غافل از این کربلاها مانده ایم . . .

" سید حمید رضا برقعی "
شب میچکد و نم نم باران گرفته است
امشب دوباره خیابان گرفته است

حسی غریب در همه جا برسه می زند
و دسته های سینه زنی جان گرفته است

تصویر های محو و شلوغ همیشگی
در کوچه های غم زده میدان گرفته است

تصویری از سری که سر افراز می شود
بالای نیزه مجلس قرآن گرفته است

طفلی که از گلوی خودش خون مکیده بود
با خواهری که شام غریبان گرفته است

یا آستین خالی مردی که می رسد
و مشک را به گوشه دندان گرفته است

انگار خون به مغز یقینت نمی رسد
احساس می کنی رگ ایمان گرفته است

مجلس تمام می شود و فکر می کنی
بازار کار حضرت شیطان گرفته است

این بغض در گلوی حقیقت شکستنی است
تاریخ ، اگر چه آن را آسان گرفته است
خودم اینجا دلم پشت سر قافله
دارم میبینمت با این همه فاصله
به ناله شد زمینو آسمون ولوله
ناله ی زهرا مرو مادر
واویلا حرم آواره شده
واویلا حرم آواره شده
تو دله کاروان چه شوری برپا شده
ببین زینب چقدر شبیه زهرا شده
علمدار حرم شبیه مولا شده
شبیه حیدر توی خیبر
واویلا پسر ام بنین
واویلا علم می کوبه زمین
واویلا اشک زینبو ببین
تو نگاه سکینه اضطرابو ببین
سراب نیزه های بی حسابو ببین
گلوی نازکه طفل ربابو ببین
ببین شکوه علی اکبر
واویلا آسمون رنگ شبه
واویلا رباب در تابو تبه
واویلا جون زینب به لبه
خودم اینجا دلم پشت سر قافله
دارم میبینمت با این همه فاصله
به ناله شد زمینو آسمون ولوله
صدای زهرا مرو مادر
واویلا حرم آواره شده...
لینک مرجع