تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: قیصریه
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
[font=Arial,sans-serif]


[تصویر:  aminpoor.jpg]
[/font]
سفر ایستگاه
قطار می رود
تو می روی
تمام ایستگاه می رود
Heart
و من چقدر ساده ام
که سالهای سال
در انتظار تو
کناراین قطار رفته ایستاده ام
و همچنان
به نرده های ایستگاه رفته
تکیه داده ام!i!i!i
قیصر امین پور(دستورزبان عشق)
[تصویر:  0bb666f7e834404d9e34.jpg]
همزاد عاشقان جهان(3)
.... اما
اعجاز ما همین است:
ما عشق را به مدرسه بردیم
در امتداد راهرویی کوتاه
در آن کتابخاته ی کوچک
تا باز ،این کتاب قدیمی را
که از کتابخانه امانت گرفته ایم
-یعنی همین کتاب اشارات را-
با هم یکی دو لحظه بخوانیم
#
ما بی صدا مطالعه می کردیم
اما کتاب را که ورق می زدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی .....
ناگاه
انگشتهای ((هیس!!))
ما را
از هز طرف نشانه گرفتند
انگار
غوغای چشمهای من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود!i!i!i
قیصر امین پور (دستور زبان عشق)Heart
[تصویر:  aminpour.jpg]
Heartنام گمشدهHeart

دلم را ورق میزنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکنده ی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من....
-منِ شعرهایم که من هست و من نیست-
به دنبال نامی که تو.....
-توی آشنا-ناشناس تمام غزلها-
به دنبال نامی که او....
Exclamation
به دنبال اویی که کو؟
محتملا osaky همشهری استاد هستند.
----------------------------------------
سلام بر osaky گرامی.
(۱ دي ۱۳۹۰ ۱۰:۰۱ عصر)در آرزوی تقرب نوشته: [ -> ]محتملا osaky همشهری استاد هستند.
----------------------------------------
سلام بر osaky گرامی.


سلــــــــــام
نخیر،استاد خوزستانی هستند.Blush
من ارادت دارم خدمت استاد
روحش شاد(فاتحه)Sleepy

[تصویر:  indiv-right.jpg]
Ideaلحظه های کاغذیIdea

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری
[تصویر:  440558_tnDEbLL8.jpg]
Ideaاگر دل دلیل استIdea
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم
گواهى بخواهید، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم!

دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم
غمخواری
قیصر امین‌پور

[تصویر:  golenilufaralbass1.jpg]
این دردها به درد دل من نمی‌خورند
این‌حرف‌ها به درد سرودن نمی‌خورند


شیواست واژه‌های رخ و زلف و خط و خال
اما به شیوه‌ی غزل من نمی‌خورند

ما و دل و طنین تپیدن به بحر خون
این شعرها به بحر تتن تن نمی‌خورند


این ریشه‌های خشک که در خاک تیره‌اند
آب از زلال آبی روشن نمی‌خورند


غم می‌خورند شاعرکان مثل آب و نان
اما دریغ، جز غمِ خوردن نمی‌خورند!

خرداد ۱۳۷۲
برگرفته از کتاب:

امین‌پور، قیصر؛

گل‌ها همه آفتابگردانند؛ چاپ دوازدهم؛ تهران: مروارید ۱۳۸۹.

[تصویر:  indiv-right.jpg]
بی که یوسف باشی

از بد بتر اگر هست
این است
اینکه باشی
در چاه نابرادر,تنها
زندانی زلیخا
چوب حراج خورده ی بازار برده ها
البته که بی یوسف باشی!

پس بهتر است درز بگیری
این پاره پوره پیرهن
بی بو و بی خاصیت را
که چشم هیچ چشم به راهی را
روشن نمی کند!
کتاب:دستورزبان عشق
[تصویر:  aminpour.jpg]
قدر انـــــــــدوه
Sigh
ای شکوه بی کران,اندوه من!
آسماندریای جنگلکوه من!
گم شدی ای نیمه ی سیب دلم
ای منِ من!ای تمام روح من!
ای تو لنگرگاه تسکین دلم
ساحل من,کشتی من!نوح من!
قدر اندوه دل مارا بدان
قدر روحِ خسته و مجروحِ من:
هرچه شد انبوه تر گیسوی تو
می شود اندوه تر اندوه من!
(دستورزبان عشق)
[تصویر:  Emma-Thomson-Felicity-Wishes-II-103960.jpg]
Heartرویـــــــای آشــــــــــــــــناHeart
با تیشه ی خیال تراشیده ام تورا
در هر بتی که ساخته ام دیده ام تورا
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمام گلها بوییده ام تو را
رویای آشنای شب و روز من!
در خوابهای کودکی ام دیده ام تو را
از هر نظر تو عین پسند دل منی
هم دیـــــــده,هم ندیـــــــده,پسندیده ام تورا
زیباپرستیِ دی من بی دلیل نیست
زیرا به این دلیل پرستیده ام تورا
با آنکه جز سکـــــــوت جوابم نمی دهی
در هر سوال از همــــــــــه پرسیده ام تو را
از شعر و استعاره و تشبیه برتری
باهیچ کس بجز تو نسنجیده ام تــــــو را
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع