۸ آذر ۱۳۹۰, ۱۲:۵۲ عصر
آب را گِل نکُنيد
شايد از دور علمدارِ حسين
شايد از دور علمدارِ حسين
مشکِ طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
مي رِسَد تا که از اين آب روان
پُر کُنَد مشکِ تهي
بِبَرَد جرعه يِ آبي برساند به حرم
تا علي اصغرِ بي شيرِ رباب
زخم و خون بر اندام
مي رِسَد تا که از اين آب روان
پُر کُنَد مشکِ تهي
بِبَرَد جرعه يِ آبي برساند به حرم
تا علي اصغرِ بي شيرِ رباب
نَفَسَش تازه شَوَد
و بخوابد آرام
آب را گِل نکُنيد
که عزيزانِ حسين
همگي خيره به راهند که ساقي آيد
و به انگشتِ کَرَم
و بخوابد آرام
آب را گِل نکُنيد
که عزيزانِ حسين
همگي خيره به راهند که ساقي آيد
و به انگشتِ کَرَم
گره کورِ عطش بگشايد...
ياسر قرباني
ياسر قرباني