جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار
جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار
جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟
با سلام ای آقا.
روز میلاد شما درپیش است
عرض تبریک آقا، و کمی بیتابی
چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد
کوچه ها منتظرند
دشتها حوصله سبزه ندارند دگر
پس چرا دیر آقا؟
ای نفسها به فدای کف نعلین شما
اندکی تند قدم بردارید....
اللهم عجل لولیک الفرج.
اللهم عجل الولیک الفرج
باران عشق
ای که دریا پیش پایت خاکساری میکند،
صبر هم در انتظارات بیقراری میکند
بیتو میخشکد لبان رود، ای باران عشق
عقد اشک و چشم را نام تو جاری میکند
نیست اندر سر هوای هیچ جا جز کوی تو
ناکجا آباد، آنجا خانهداری میکند
در تمام سالهای دوری من از رُخَت
در حضور غیبتت دل داغداری میکند
ای تمام معنی یک رود، اندر یک «کویر»
گر نباشی بیتو خشکی حکم جاری میکند
به ذهن شب زده من ظهورکن مهتاب
ز دشت تیره ظلمت عبورکن مهتاب
دلم گرفته، نگارم، ببین که تاریکم
به خاطر دل عاشق، ظهورکن مهتاب
ای دوست بخدا دوری تو دشوار است
بی تو از گردش ایام دلم بیزار است
بی تو ای مونس جان دل ز غمت میسوزد
دل افسرده من طالب یک دیدار است.
یا اباصالح به انتظار تو نشستن گناه ماست
باید به انتظار تو ایستاد.
عصر یک جمعه ی دلگیر دلم گفت بگویم که چرا عشق به انسان نرسیده ست وهنوزم که هنوزست چرا عشق به پایان نرسیده ست.
بگو حافظ دل خسته زشیراز بیاید بنویسد که چرا یوسف گم گشته به کنعان نرسیده ست و هنوزم که هنوزست چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده ست.
عصراین جمعه ی دلگیر وجود توکنار دل هر بی دل آشفته شود حس
تو کجایی گل نرگس....
کاش از لطف شبی یاد ز ما میکردی / یاد از عاشق افتاده ز پا میکردی
کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده / با نگاه ملکوتی تو دوا میکردی
کاش...
اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلا
گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
مهدیا سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا،این دل بیمار کجا
کاش در نافله ات نام مرا همببری
که دعای تو کجا،عبد گنه کار کجا؟