تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: روز شعر و ادب فارسى ـ روز بزرگداشت استاد سيد محمدحسين شهريار
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
حالا چرا
آمـدي، جـانـم بـه قـربـانـت ولــي حـالا چـرا
بي وفـا حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا

نوشـدارويي و بعـد از مرگ سهـراب آمدي
سنگدل اين زودتر مي خــواستي، حالا چـرا

عـمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست
من که يک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا

نـازنـيـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــي داده ايــم
ديگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا

وه کـه بـا ايـن عـمرهـاي کـوتـه بي اعـتبار
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چـرا

شورفرهادم به پرسش سر بزير افکنده بود
اي لـب شـيـرين جـواب تـلخ سربالا چـــرا

اي شب هجران که يکدم در تو چشم من نخفت
اين قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا

آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند
در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا

در خـزان هـجر گـل اي بلبل طبع حــزين
خامُـشي شـرط وفـاداري بـود، غـوغـا چـرا

شهـريارا بي حبـيب خود نمي کردي سفر
اين سفـر راه قـيامت مي روي، تـنهـا چـرا
[تصویر:  image.php?op=newsimg2&var=MTI1Nz...;amp;w=250]
یاد همه شعرا - فرهیختگان- دلسوزان عرصه ادب و فرهنگ ایرانی گرامی باد
یاشاسین
(۲۷ شهريور ۱۳۹۰ ۰۷:۳۱ عصر)hamed نوشته: [ -> ]
حالا چرا
آمـدي، جـانـم بـه قـربـانـت ولــي حـالا چـرا
بي وفـا حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا

نوشـدارويي و بعـد از مرگ سهـراب آمدي
سنگدل اين زودتر مي خــواستي، حالا چـرا

عـمر ما را مهلت امروز و فرداي تو نيست
من که يک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا

نـازنـيـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــي داده ايــم
ديگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا

وه کـه بـا ايـن عـمرهـاي کـوتـه بي اعـتبار
اين همه غافل شدن از چون مني شيدا چـرا

شورفرهادم به پرسش سر بزير افکنده بود
اي لـب شـيـرين جـواب تـلخ سربالا چـــرا

اي شب هجران که يکدم در تو چشم من نخفت
اين قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا

آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند
در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا

در خـزان هـجر گـل اي بلبل طبع حــزين
خامُـشي شـرط وفـاداري بـود، غـوغـا چـرا

شهـريارا بي حبـيب خود نمي کردي سفر
اين سفـر راه قـيامت مي روي، تـنهـا چـرا
[تصویر:  image.php?op=newsimg2&var=MTI1Nz...;amp;w=250]
یاد همه شعرا - فرهیختگان- دلسوزان عرصه ادب و فرهنگ ایرانی گرامی باد
یاشاسین

Clappingیاشـــــــــــاسین میننر ایــــــــلClapping
ممنون آقا حامد خیلی دوست داشتم متن کامل این شعر عالی را داشته باشم که اینجا پیداش کردم"یاشاسین"
"توت منی" عاشق این تکه کلام توی سریال شهریام!
سايت رسمي دانشگاه ميشيگان آمريکا، کتاب “حيدربابايه سلام” شهريار را به صورت فني و زيبا در سايت خود براي علاقمندان و دانشجويان خود قرار داده است
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcRe8s3euYZorMKYk4qGlCi...-D-SNBhUSp]
اين منظومه با صداي خود شهريار در سايت مذکور قرار گرفته است. از ديگر امكانات اين صفحه ترانس‌گريپشن تك تك واژه‌هاي منظومه حيدربابا به همراه ترجمه تركي استانبولي و انگليسي است.
ادرس سایت


جواب صائب تبریزی به حافظ:




اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را


به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را


هر آنکس چيز مي بخشد ز مال خويش مي بخشد


نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را



جواب استاد شهریار به صائب:




اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را


به خال هندويش بخشم تمام روح اجزا را



هر آنکس چيز مي بخشد بسان مرد مي بخشد

نه چون صائب که مي بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور مي بخشند

نه بر آن ترک شيرازي که برده جمله دلها را

جواب عیاداگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را


خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنيا را



نه جان و روح مي بخشم نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم؟چه معني دارد اين کارا؟

و خال هندويش ديگر ندارد ارزشي اصلاً

که با جراحي صورت عمل کردند خال ها را


نه حافظ داد املاکي، نه صائب دست و پا ها را


فقط مي خواستند اين ها، بگيرند وقت ما ها را.....؟؟؟
ترکی دیل

تورکون دیلی تک سوگیلی، ایستگلی دیل اولماز

اوزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز

اوز شعرینی فارسا-عربه قاتماسا شاعر

شعری اوخویانلار،ائشیدنلر کسیل اولماز

فارس شاعیر چوخ سوزلرینی بیزدن آپارمیش

"صابر"کیمی بیر سفره لی ، شاعر،پخیل اولماز



خان یورقانی ،کند ایچره مثل دیر میتیل اولماز

آذر قوشونی ، قیصر رومی اسیر ائتمیش

کسری سوزودور بیر بئله تاریخ ناغیل اولماز

چوخ قیسا بوی اولسان اولیسان جین کیمی شیطا





تورکون مثلی،فولکلوری دونیا دا تک دیر
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم

که تو از دوری خورشید چه ها می بینی

تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحت ننهادی به سر بالینی

هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک

تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند

امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

من مگر طالع خود در تو توانم دیدن

که تو هم آینه بخت غبار آگینی

نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید

که کند شکوه ز هجران لب شیرینی

تو چنین خانه کن و دل شکن ای باد خزان

گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد

ای پرستو که پیام اور فروردینی

شهریارا اگر آیین محبت باشد

چه حیاتی و چه دنیای بهشت آیینی !

شهریار
خیلی ممنون از بابت یاداوری حضرتعالی
تولد بعضیام مبارک !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!Huh
توشه ی سفر
شب است و چشم به راه ستاره ی سحرم
که تا سپیده دم امشب ستاره می شمرم
سپاه صبحدم و تیغ آفتاب کجاست
که با ستاره ستیز است و جنگ با قمرم
گر آسمان به رخ آفتاب در نگشود
به سان صبح برانم که پرده اش بدرم
چه شهسوار فلک گر به نیزه ی زرین
گلوی شب نشکافم فکنده باد سرم
ز مهر و ماه چو بندم رکاب ابلق صبح
ستاره های سرشگند توشه ی سفرم
شراره وار فرا گر جهم از این آتش
چو باد از سر این آب و خاک در گذرم
ره فراری اگر پیش پای من بنهند
چنان روم که دگر پشت سر نمی نگرم
بر آشیان محبت فشانده ام پر و بال
اگر به سنگ ستم نشکنند بال و پرم
مرا به کوه و کمر خواند آن رمیده غزال
اگر ز محنت چون کوه نشکند کمرم
گهی به شهر طرب شهریار شیرین کار
گهی به کوی طلب خاکسارم و دربدرم

"استاد محمد حسین شهریار"
خدایش بیامرزاد[تصویر:  28.gif]
همین و همین!!!
شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی
سید محمد بهجت تبریزی، متخلّص به شهریار در سال 1285 ه.ش در شهر تبریز به دنیا آمد. دوران کودکی او مصادف با انقلاب تبریز(مشروطیّت) بود. پدرش که از وکلای معروف تبریز بود، برای آن‌که خانواده‌اش از صدمات جنگ به دور باشند شهریار را به روستایی دور در قره چمن فرستاد. بعد از آرام شدن تبریز شهریار بار دیگر به تبریز بازگشت و تحصیلات خود را پی گرفت. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت. امّا یک سال قبل از اتمام تحصیلاتش به دنبال یک ماجرای شورانگیز عشقی پزشکی را رها و به شعر و ادبیّات و شاعری روی آورد و اگر خود وی در این ضمینه ضرر کرده باشد، شعر و ادبیات ما ثمره‌ی زیادی برده است. شهریار به جای آن که طبیب بیمار و علیل باشد، طبیب روح‌های خسته و دل‌های آرزومند شد. شهریار با ادبیّات عرب و فرانسه آشنایی کامل داشت. شهریار در طول زندگی خود خدمات زیادی به ادب ایران کرده، به‌طوری‌که سال روز وفات او، که بیست و هفت شهریور می‌باشد، روز ملی شعر و ادب نامیده شده است. شهریار در سال هزار و سیصد و شصت و هفت درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی!
آثار شهریار:
سه جلد دیوان فارسی، یک جلد دیوان ترکی. دیوان اشعار او شامل غزلیّات، قصاید، قطعات و رباعی و مثنویّات و دوبیتی است.
در شعر نو نیز شهریار آثار ارزنده‌ای دارد، مانند: سلام به اینشتین و وای وای مادرم.
قسمت عمده‌ی شعر ترکی شهریار اختصاص به شاهکار ادبی او، حیدربابایه سلام، دارد. این شعر به اکثر زبان‌های دنیا ترجمه شده و از این حیث بی‌نظیر است.
[تصویر:  df5d6d59299f71355fb0ee4298d75f4c.jpg]
«مجنون ایله من مکتب عشق ایچره اوخوردیق
من مصحفی ختم ائتدیم او (واللیل) ده قالدی»*

بیر گون ده ائشیدیک که دوشوب چوللره مجنون
(واللیل) اولوب وردی، جوانکن ده قوجالدی

بیر گون ده خبر گلدی که واللیلیسی ایله
جان وئردی، جهان ایچره یامان ولوله سالدی*

بیت اول قدیمی و استاد شهریار دو بیت جهت تکمیل اضافه نموده اند.


حال خویشتن.

استاد
شهریار






خلوتی داریم وحالی با خیال خویشتن


گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن

ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست


عالمی داریم در کنج ملال خویشتن

سایه دولت همه ارزانی نودولتان

من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن

بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین

گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن

کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل

سفره پنهان می کند نان حلال خویشتن

شمع بزم افروز را از خویشتن سوزی چه باک

او جمال جمع جوید در زوال خویشتن

خاطرم از ماجرای عمر بی حاصل گرفت

پیش بینی کو کز او پرسم مآل خویشتن

آسمان گو از هلال ابرو چه می تابی که ما

رخ نتابیم از مه ابر و هلال خویشتن

همچو عمرم بی وفا بگذشت ما هم سالها

عمر گو برچین بساط ماه و سال خویشتن


شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک



شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع