قال الامام علي - عليه السّلام - : انَّ أخوفَ ما أخافُ عليكم خصلتان: اِتِّباعُ الهَوي و طُولُ الأمَل، و أمّا اتّباعُ الهَوي فيصُدُّ عن الحق، و أمّا طول الأمَل فَيُنسِي الاخرة.
«تحف العقول، ص 224»
امام علي - عليه السّلام - فرمود: بيش از هر چيز از دو خصلت بر شما نگران و ترسانم: هواپرستي و آرزوي دراز، چرا كه هواپرستي حق را مسدود مي كند و آرزوي دراز آخرت را از ياد مي برد.
امام حسن عسکری (علیه السلام):
جُعِلَتِ الخَبَائِثُ فی بَیتٍ وَجُعِلَ مِْفتَاحُهُ الكِذْبَ.
تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و كلید آن دروغگویی است.
بحار الأنوار، ج 78، ص 377
قال الامام علي - عليه السّلام - : أصلُ الايمانِ حُسنُ التّسليم لأمر اللهِ.
«تصنيف غررالحكم، ص 87، ح 1444»
امام علي - عليه السّلام - فرمود: اصل و اساس ايمان، به نيكوئي تسليم امر خدا شدن است.
قال الامام الصادق ـ عليه السّلام ـ : الحبُّ افضَلُ من الخوفِ.
«فروع الكافي، ج 8، ص 129»
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: حب (خداوند) برتر از ترس از خداست.
امام رضا سلام الله علیه :
صَديقُ كُلِّ امرِىً عَقلُهُ، وعَدُوُّهُ جَهلُهُ
دوست هر آدمى، خرد اوست و دشمن او بى خردىاش
دانشنامه قرآن و حدیث: ج 9, ص 160, ح 140
عن الْفَتْحِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ - عليه السلام - قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ أَدْنَى الْمَعْرِفَةِ، فَقَال: الْإِقْرَارُ بِأَنَّهُ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ وَ لَا شِبْهَ لَهُ وَ لَا نَظِيرَ ... .
«الکافي، ج 1، ص 86»
فتح بن يزيد از امام کاظم - عليه السلام - سوال کرد که: كمترين حد معرفت (خدا) چيست؟ حضرت - عليه السلام - فرمود: آن است كه انسان اقرار كند كه جز او خدايي نيست و شبيه و مانند ندارد ... و هيچ چيزي مانند او نيست.
امام جواد سلام الله علیه :
مَنِ انقَطَعَ إلى غَيرِ اللَّهِ وَكَلَهُ اللَّهُ إلَيهِ؛
آن كه به غير خدا روى آورد، خداوند به همو واگذارش كند
بحارالأنوار: ج 68, ص 155, ح 69
قال الامام علي - عليه السلام - : لا دِينَ لِمُسِئِ الظَّنِّ.
«غرر الحكم، ح 10511»
امام علي - عليه السلام - فرمود: براي بد گمان ديني نيست (دين ندارد).
قال الامام محمد تقی الجواد علیه السلام:
.المؤمن يحتاج الي توفيق من الله، و واعظ من نفسه، و قبول ممن ينصحه
امام محمدتقی علیه السلام فرموده اند :
مؤمن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا، و به پندگويي از طرف خودش،
و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند.
تحف العقول، ص 480