تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: چگونه از گناه دور شویم؟
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4
سلام.
ممنون بابت انتقادهای سازندتون.
خدا رو شکر با اینکه به قول شما پا برهنه پریدم وسط اتوبان، به خیر گذشت.[تصویر:  rollingf.gif]
درست یا اشتباه به شخصه هرآنچه که انجامش(در حالت کلی)، باعث عذاب وجدانم بشه و آرامش روحیم رو بهم بزنه گناه میدونم.
البته مواقعی هستش که عملی رو انجام میدم که با خواست خدا در تضاده ولی به خاطر ایمان کمم احساس عذاب وجدان هم نمیکنم.
بنابراین از نظر من گناه = آنچه با خواست و رضایت خداوند در تضاده
به نظر من برای یک انسان با ایمان تطابق نزدیکی بین آنچه آرامش درونیش رو به هم میزنه و آنجه که با رضایت خداوند در تضاد است، وجود داره.
در درجه ی اول ممنونم از این که به این سرعت پاسخ دادین و حالا سوال بعدیم اینه که آیا شما انجام کارهایی که خداوند متعال اون هارو منع نکرده اما بر خلاف انسانیته رو هم گناه میدونین ؟ لطفا مثل دفعه ی قبل سریع پاسخ بدین تا بحثمون ادامه پیدا کنه...................
سلام.
خواهش میکنم.
ممنون از پیگیریتون.
من فکر میکنم همه ی آنچه انجامش باعث عذاب وجدان میشه زیرمجموعه ای از آن چیزهایی است که با خواست و رضایت خداوند مغایرت دارد.
و اگر مواردی هستند که به شخصه و به طور خاص ندیدم که خدا منعش کنه ولی انجامشون آرامش درونیم رو به هم میزنه، از نظر خودم گناه میدونم.
و البته اینو نمیزارم به حساب اینکه چیزی از نظر من گناهه ولی خدا منعش نکرده، میزارم به حساب اینکه من اطلاعاتم کافی نبوده .
در واقع فکر میکنم نهایتاً اگه جایی برخلاف احساس قلبیم عمل کرده ام، مطمئناً خدا هم راضی نبوده ولی من این مورد رو مثلاً در جایی از دینم ندیدم که به طور خاص اشاره شده باشه.
مرسی از پاسخ خوبتون پس با این تفاصیر شما چرا گوشت میخوری؟ مگر کشتن یک موجود زنده و تغذیه از اون برخلاف انسانیت نیست؟ پس چرا همه ی آدما حتی ما مسلمونا حداقل روزی یک وعده گوشت میخوریم؟ آیا وقتی در روز عاشورا یک گوسفند بیچاره رو وسط خیابون سر میبرن انسانیت و وجدان شما به درد نمیاد؟ پس چرا قضایی رو که از گوشت همون گوسفند تهیه شده رو با ولع تمام و به نیت شفا و نذری بودنش میخورین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لطفا قضیه رو با امام حسین (ع) و اسلام ناب محمدی قاطی نکنین بلکه از روی منطق خودتون جواب بدین
سلام

انفاقاً در یه موضوع دیگه بنده راجع به همین که وجدان ما آدم ها به خودی خود معیار قابل اعتمادی برای تشخیص خوب و بد نیست بحث کردم.

وجدان مثل خیلی از امیال دیگه درون انسان از همون ابتدا وجود داره...
اما این ما هستیم که باید بهش بها بدیم و تربیتش کنیم.
وجدان و روح ما اساساً استعداد درک و فهم خوبی ها رو داره...
اما اینکه تا چه حد می تونه خوب و بد رو از هم تفکیک کنه، بستگی داره به اینکه چقدر رشد پیدا کرده و بزرگ شده.

اینکه من نوعی نمی تونم قوانین جاری بر طبیعت رو هضم کنم دلیل نمیشه که بعضی از کار ها رو مخالف انسانیت و وجدان بدونیم.
دل سوزی از این قبیل (دیدن جز بدون بررسی کل) دل سوزی حاصل از جهل هست نه برآمده از وجدان و انسانیت.

دیدن یک جراح حین عمل جراحی امکان داره 2نوع حس متفاوت در 2نفر به وجود بیاره:
1- عجب دکتر بی وجدانی، چهقدر بی رحمانه به شکم بیمار بیچاره تیغ می زنه...
2- احسنت.. چه تشخیص به جایی... اگر این غده ی سرطانی رو از شکمش در نمی آورد،بیمار هلاک میشد..

خوب پر واضحه که دل سوزی شخص اول ناشی از جهل طرف نسبت به موضوع هست نه ناشی از احساسات انسان دوستانه ی صحیح ( به اصطلاح دوستیش دوستی خاله خرسه است)


اگه ما از سر بریدن گوسفند ناراحت میشیم و این کار و خشونت و دور از انسانیت می بینیم ، نشون دهنده ی این هست که نظام طبیعت رو درک نکردیم. نه اینکه این کار خلاف انسانیت باشه. و گفتن عجبا از خدا که این کار قبیح رو حرام نکرده!


[تصویر:  4poqk1t.jpg]

وقتی بنای خلقت مـــا را گذاشـــتند *****نـوری به حجــم تیره دنـــیا گذاشـتند
روح مرا به خاطر روح تو خلق کرده اند *****نام مرا به عشق تو فاطمه گذاشتند
دوست عزیز تقصیر منو و شما نیست که در مقابل قضایای این چنینی اینطور عجیب و کوبنده جبهه میگیریم چون منافعمون از اون ها تامین میشه!!! شما یک لحظه تصور کن که مجبور میشدی به حرف های من خوب فکر کنی و اون هارو عملی کنی اون وقت مجبور میشدی تا آخر عمرت گوشت نخوری و چون همه ی ما در زیر سلطه ی شکممون هستیم شما پیش خودت میگفتی حالا من چی بخورم؟؟؟؟؟؟ همه ی غذا هایی که دوست دارم و به ذائقه ام خوش میان از گوشت تهیه میشن پس من حتی در بعضی از مواقع بر خلاف میل قلبیم اون رو نفی میکنم چون پس از قبول کردنش مجبور به تحمل کردن سختی خواهم شد و انسان موجودی راحت طلبه. امیدوارم منظورمو رسونده باشم
و مطلب بعدی راجعبه جراحی: در درجه ی اول مثال شما هیچ گونه ارتباطی به بحث ما نداره چون یک جراح برای نجات جان یک انسان تلاش میکنه و در این راه ممکن که از راه های وحشیانه استفاده کنه اما در هر صورت قضیه قابل توجیه ولی آیا یک قصاب سنگ دل زمانی که داره گردن یک بره ی معصوم و بی گناهرو میبره در راه نجات جان اون تلاش میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه واقعا این طور فکر میکنید پس مفهوم نجات جون موجودات از دیدگاه شمارو هم فهمیدیم.............................
در ضمن راجعبه نظام طبیعت هم اشاره ای کردین اگر واقعا خداوند رو قبول دارین پس در آیینه یک نگاه به فک و دندان هایتان و شکل پنجه و ناخن هایتون بندازین و سپس در یک برنامه ی راز بقا به همون اعضا منتها در بدن شیر دقت کنین اون وقت اگه واقعا با منطق فکر کنین خواهید فهمید که خداوند شما رو یک جانور گوشتخوار نیافریده !!!!!!!!!!!!!! چون خداوند حضرت آدم رو هم درست مثل ما و دقیقا با همین ظاهر ساخت و در اون موقع چاقو و قصابی و دیگ و آتش و رب و هزار طعم دهنده ی دیگر وجود نداشته پس اگر بنا بود که انسان گوشت بخوره میبایست اعضا مناسب اون مثل پنچه ای با ناخن هایی تیز آرواره ای قوی و دندان هایی برنده برای تکه و پاره کردن گوشت میداشت پس نتیجه میگیریم که خداوند به انسان عقل داده است تا با کمک اون این اشرف مخلوقات به کمال انسانیت برسه اما انسان برعکس از هوش و درایت خودش برای اختراع چاقو و انواع اسلحه استفاده کرد تا آن قصاب دلرحم که برای نجات جون بره های قربانی تلاش میکنه بتونه اون هارو راحت بکشه چون خودش در بدنش از این اندام برخوردار نیست.................
سرتون رو درد اوردم و در ضمن میدونم بعد از خوندن این مطلب پیش خودتون میگین بابا این یارو یه تختش کمه !!!!!!!!!!!!!!!
اما اشکالی نداره در هر صورت من به عنوان یه انسان آزاد نظر خودمو اعلام کردم و از کارم راضی هستم..........
دو ماه گذشت از شبی که در شلمچه به روی چشم و قلب شهدا نماز مغرب و عشاء خواندم اما از آن همه گریه و دعا و ناله چه مانده است کوله باری از گناه که شهید هم نتوانست آن را نادیده بگرید و دست مرا بگیرد تا دوباره به این لجنزار پا نگذارم همان بهتر که این سفر را هم نمی رفتم تا لااقل اگر گناهی هم میکردم از شهدا دل خور نمی شدم که چرا دستم را نمی گیرید چرا به من کمکی نمکنید چرا مرا به عنوان سگ در خانه خود قبول نمی کنید که لااقل سر پناهی برای سگ خود درست کنند تا گزندی از باد و باران به او نرسد چه می گویم سگ هم با وفا ست اما من چه بعد از آن که به روی قلب و چشم و جان آنان با افتخار پا می گذاشتم و می گفتم آفرین به من که لیاقت حضور در این خاک را پیدا کردم اما نگو که شیطان در کمینم بود و من را ربود طوری که حتی نماز هم نمی خوانم چرا شهدا مرا رها کردند به من محل نمی گذارند چرا ..............................................
[attachment=147]اول از همه سلام میکنم به کلیه ی دوستان عزیززم م م م

و بعد عرض سلام خدمت یار قرآنی(بنده گنه کار ) عزیز :

چرا این طور فکر میکنید که شهدا ما رو رها میکنند.اگه قصد رها کردنمون رو داشته

باشند هیچ وقت دعوتمون نمیکنند،شهدا یک قدم برای ما برداشتند حالا نوبت

ماست که قدم برداریم. من نوعی خودم پر از گناهم و به نظر من بهترین جا برای توبه

کردن و عهد جدید قدمگاه شهداست ولی حالا از اونجا که دوریم باز هم مسئله ای

نیست . مگه این نیست که شهدا زنده اند؟!! پس همین حالا هم میشه باهاشون

پیمان بست. یک مکان خیلی خوب و مقدسی هم میشه رفت که باز جایگاه

شهداست : گلزار شهدا. اون ها مارو رها نکردن ما داریم دور میشیم . باید پوز

شیطان را به خاک مالید
به نظر من ابتدا باید از محیط های که دران گناه وجود دارد دوری کنیم ومیتوانیم با گفتن ذکر وخوندن ایات قران فکرمان را از ان گناه کم کم پاک کنیم..................................................................
به نام خدا
به نظر من هر چیزی که زمینه ساز گناه باشه اگه که از نظر فقهی حکمی برای اون نباشه خودش یه گناهه به فرض نداشتن برنامه ریزی شرعا گناه نیست ولی می تونه زمینه ساز گناه و سستی در انجام وظایف باشه چنان که میبینیم عارفانی چون امام خمینی و ایت الله بهجت هم برنامه داشتند
صفحه‌ها: 1 2 3 4
لینک مرجع