تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: اربعین
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛
و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد
و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.


اربعین حسینی بر شما عاشقان تسلیت باد


[تصویر:  35308296470353517730.jpg]


باز آمد اربعینی دیگر و ما خفته ایم .:. وه چه غرق در گناهان دل به دنیا بسته ایم

[تصویر:  IMAGE634309528444316250.jpg]

التماس دعا
سلام علیکم؛
باز اربعین حسینی از راه رسید ناخود اگاه در غمی فرو می روم و
آهسته در دلم برای مظلومیت شهدا و اسرای کربلا اشک می ریزم .
عشقم به قراءت زیارت عاشورا بیش از پیش می شود
با شروع سلام به امام حسین " السلام علیک یا ابا عبدالله "
اشک از چشمانم سرازیر می شود .
بار دیگر یاد غربت زینب کبری و امام سجاد علیه السلام می افتم ......
امام زمان (عج) در اربعین روضه می خواند

مقدس اردبيلي مي فرمايد: آمدم كربلا زيارت اربعين بود از بسكه ديدم زائر آمده و شلوغ است ، گفتم : داخل حرم نروم با اين طلبه ها مزاحم زوار از راه دور آمده نشويم .
گفتم : همين گوشه صحن مي ايستم زيارت مي خوانم ، طلبه ها را دور خودم جمع كردم يك وقت گفتم : طلبه ها اين آقا طلبه اي كه در راه براي ما روضه مي خواند كجا است ، گفتند: آقا در بين اين جمعيت نمي دانيم كجا رفته است .
[تصویر:  14.jpg]

در اين اثناء ديدم يك عربي مردم را مي شكافت و بطرف من آمد و صدا زد ملا احمد مقدس اردبيلي مي خواهي چه كني ؟ گفتم مي خواهم زيارت اربعين بخوانم ، فرمود: بلندتر بخوان من هم گوش كنم .
زيارت را بلندتر خواندم يكي دو جا توجه ام را به نكاتي ادبي داد وقتي كه زيارت تمام شد به طلبه ها، گفتم : اين آقا طلبه پيدايش نشد؟ گفتند: آقا نمي دانيم كجا رفته است يك وقت اين عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي چه مي خواهي ، گفتم : يكي از اين طلبه ها در راه براي ما گاهي روضه مي خواند، نمي دانم كجا رفته ، مي خواستم اينجا بيايد و براي ما روضه بخواند.

آقاي عرب بمن فرمود مقدس اردبيلي مي خواهي من برايت روضه بخوانم ؟ گفتم : آري آيا به روضه خواندن واردي ؟ فرمود: آري كه در اين اثناء ديدم عرب رويش را به طرف ضريح اباعبداللّه الحسين (ع ) كرد و از همان طرز نگاه كردن ما را منقلب كرد يكوقت صدا زد يا اباعبداللّه نه من و نه اين مقدس اردبيلي و نه اين طلبه ها هيچ كدام يادمان نمي رود از آن ساعتي كه مي خواستي از خواهرت زينب (عليهاالسلام ) جدا شوي در اين هنگام ديدم كسي نيست فهميدم اين عرب مهدي زهرا(عليهاالسلام ) بوده واقعا ساعت عجيبي بود. (
ترجمه كامل الزيارات ص 416.)
لینک مرجع