۲۲ بهمن ۱۳۸۹, ۰۷:۵۳ عصر
بخش دوم ـ اسرائيل و مرد عنکبوتي
يکي از روشهاي هاليوود در تغيير دادن ذهنيت مردم جهان نسبت به يک موضوع ، ساختن فيلمهايي است با آن مضامين ، که در آنها شخصيت ها و قهرمانان فيلم بر خلاف ذهنيت عمومي مخاطبان رفتار کرده و به مرور زمان ديدگاه مردم نسبت به آن پديده تغيير مي کند . اين روش را در دو موضوع به طور اجمال بررسي مي نماييم :
1ـ موش
2 ـ هولوکاست
1 ـ موش در فرهنگ مردم اروپا نماد پلشتي ، خسيسي ، حرص ، مخفي کاري ، آفت و .. مي باشد . در طول تاريخ اروپا بر اثر همنشيني يهوديان با مردم آن و رفتارهاي اجتماعي آنها با غير يهوديان ، مردم اروپا به يهوديان لقب موش داده اند .
رفتار يهوديان در جامعه اروپا ، نقش آنها در گسترش ربا و آسيب هاي اقتصادي ، حرص آنها در مال اندوزي ، خست آنها نسبت به کمک به ديگران و ديگر رفتارهاي آنها باعث نفرت و انزجار مردم اروپا از آنها گرديد .
يهوديان براي اينکه بتوانند ذهنيت مردم اروپا را نسبت به خود تغيير دهند ، سعي کردند ذهنيت آنها را نسبت به موش که نماد يهود بود عوض نمايند . به همين دليل با شکل گيري سينما و هاليوود ، کمپاني هاي کارتوني به معرفي شخصيت هايي چون ميکي موس ، تام و جري ، موش سر آشپز و ... پرداختند که در آنها موش يک موجود دوست داشتني با ويژگي هاي مثبت و برتر مي باشد که هميشه در کارش موفق است و مورد تمجيد ديگران قرار مي گيرد .
پس از ساخت اين شخصيت هاي کارتوني ، بازار تبليغات و محصولات تجاري و عروسکي آنها نيز رونق گرفت و گسترش يافت . ثمره ي اين روند اين بود که ذهن کودکان نسبت به موش ذهنيت مثبتي داشت و هر گونه تشبيه کردن يهود به موش باعث مثبت جلوه کردن يهوديان مي شد . هنوز هم اين شخصيت پردازي موش موفق در فيلمها ديده مي شود و به ندرت مي توان موشي را در فيلمها يافت که شخصيت واقعي و يا منفي داشته باشد .
2 ـ هولوکاست ، يهوديان و صهيونيستها براي پذيرش عمومي افکار جهان نسبت به دروغ تاريخي هولوکاست و متهم کردن آلمان هيتلري ، شروع به ساخت فيلمها و سريالهايي نمودند که در آن موضوع ساختگي هولوکاست به طور جدي مطرح مي شد . با نمايش اين فيلمها به مرور ذهنيت مردم اين واقعه را پذيرفت و چهره اي مظلوم از يهود در ذهن آنها شکل گرفت . يهوديان سپس با مظلوم نمايي در سطح جهان به کسب امتيازات مختلف پرداختند که يکي از آنها تاسيس دولت جمعي اسرائيل است .
با شکل گيري اين ذهنيت ميان مردم کمتر کسي به ارتباط يهوديان اروپا و آلمان هيتلري در راه اندازي جنگهاي اول و دوم اروپا ، فکر خواهد نمود و دست يهود در جنگ افروزي و بهره برداري از جنگ پنهان خواهد بود .
با اين مقدمه به سراغ ارتباط ميان اسرائيل ، يهوديان و مرد عنکبوتي مي رويم :
در سال 2000 ميلادي پس از شکست اسرائيل از مقاومت اسلامي حزب الله لبنان و عقب نشيني آنها از مناطق جنوبي لبنان ، مراسم جشني به مناسبت پيروزي و آزادسازي آن مناطق ، در ورزشگاه يکي از شهرهاي جنوب لبنان برگزار شد . در اين مراسم ، سيد حسن نصرالله دبير کل مقاومت اسلامي حزب الله لبنان ، در سخنراني خود ، جمله اي استراتژيک و مهم ايراد کرد که تيتراژ بسياري از برنامه هاي مستند و خبري گرديد . جمله او عبارت بود از : (و الله هذا الاسرائيل اوهن من بيت العنکبوت)؛ « به خدا قسم اين اسرائيل از خانه ي عنکبوت سست تر است » اين تعبير دقيق و مهم ، آينده اسرائيل را ترسيم مي کرد که به زودي از هم خواهد پاشيد . با وقوع جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان و شروع شکست هاي بزرگ اسرائيل ، تعبير کلام سيد حسن نصرالله واضح تر شد . پس از اين سخنراني و به کار بردن اين تشبيه براي اسرائيل ، ارتش اين کشور براي آنکه نشان دهد اين تعبير اشتباه است ، عملياتي را برنامه ريزي کرد به نام تارهاي آهنين ، تا ثابت نمايد اگر کشور اسرائيل مانند خانه ي عنکبوت مي باشد ولي تارهاي تشکيل دهنده ي آن ، آهنين و فولادين است و از هم گسسته نمي شود .
در اين عمليات که مدتي بعد از سخنراني سيد حسن نصرالله انجام گرفت ، ارتش اسرائيل قصد داشت با نفوذ به خاک لبنان و تصرف همان شهر ، پرچم اسرائيل را در آن ورزشگاه نصب نمايد و قدرت تارهاي آهنين خود را نشان دهد ولي اين عمليات شکست خورد و آنها نتوانستند وارد شهر شوند . با پخش شدن پيام سيد حسن نصرالله در سراسر جهان و شکل گيري ذهنيت مردم نسبت به جامعه ي اسرائيل و شباهت آن به خانه عنکبوت ، هيبت و اعتبار سياسي و نظامي اسرائيل به خطر افتاد . مردم آنچه از اسرائيل شنيده بودند ، اقتدار سياسي ، اقتدار نظامي ، قدرت تسليحاتي واتمي ، توانايي علمي و تکنولوژيکي و غيره بود که با اين تشبيه، تمام آن اعتبار و اقتدار ظاهري زير سوال مي رفت .
در اين مرحله ليدرها و تئوريسين هاي فکري اسرائيل و يهود ، براي حفظ اعتبار ظاهري آن ، روش قبلي خود را به کار گرفتند . اين روش که تغيير دادن يک مفهوم توسط ابزار سينماست ، در نهايت باعث تغيير ذهنيت مردم نسبت به آن مفهوم خواهد شد .
در اين مرحله سياست گذاران هاليوود به طراحي و ارائه شخصيت مرد عنکبوتي روي آوردند تا بتوانند با معرفي يک قهرمان و ناجي با ويژگي هاي عنکبوت ، ذهنيت ايجاد شده نسبت به عنکبوت را در افکار عمومي تغيير دهند . ويژگي و خصوصيت منحصر به فرد اين قهرمان بر خلاف سوپراستارهاي قبل هاليوود بود .
او نه داراي اندام تنومند و غول آسا بود و نه توانايي هنرهاي رزمي دارد و نه هوش سرشار پليسي دارد و نه از انواع سلاح استفاده مي کند . اين قهرمان حتي از سيستمهاي اطلاعاتي و جاسوسي فوق پيشرفته نيز استفاده نمي کند . بر خلاف تمام قهرمانان هاليوودي ، داراي چهره اي مهربان و آرام است . او يک فرد عادي و کمي هم دست و پا چلفتي مي باشد ، که گاهاً مورد تمسخر ديگران قرار مي گيرد . او حتي در تامين زندگي اش مشکل دارد . اين فرد تنها با گزيدن يک عنکبوت به توانايي هاي فوق بشري دست مي يابد . تمام توان و قدرت او به خاطر خصلت هاي عنکبوتي اش مي باشد . چهره اي که از او ارائه مي گردد ، يک فرد مهربان و دوست داشتني که تنها دغدغه اش حل مشکلات مردم و نجات آنها در سختي ها و حوادث مي باشد . منجي عنکبوت آنقدر در بين مردم پذيرفته مي شود که در تمام مشکلات وقتي از دست کسي کاري بر نمي آيد ، همه منتظر آمدن او هستند . تمام ابزار و سلاح او در نجات مردم و شهر ، تارهاي قوي و محکم اوست که او را از اين سوي شهر به آن سوي شهر مي برد و از اين تارها براي مهار مشکلات و تهديدها استفاده مي کند .
با خلق چنين شخصيتي ، با تارهاي محکم و قوي ، ذهنيت مخاطب نسبت به سست بودن تارهاي عنکبوت و خانه اش و منفي بودن خود عنکبوت ، تغيير مي کند و چهره اي مثبت و قوي ا زعنکبوت و خانه اش در ذهن شکل مي گيرد . در نتيجه تشبيه شدن اسرائيل به خانه ي عنکبوت نيز ديگر اين پيام را نخواهد داشت که پايه هاي حکومت اسرائيل سست و ضعيف مي باشد .
يکي از روشهاي هاليوود در تغيير دادن ذهنيت مردم جهان نسبت به يک موضوع ، ساختن فيلمهايي است با آن مضامين ، که در آنها شخصيت ها و قهرمانان فيلم بر خلاف ذهنيت عمومي مخاطبان رفتار کرده و به مرور زمان ديدگاه مردم نسبت به آن پديده تغيير مي کند . اين روش را در دو موضوع به طور اجمال بررسي مي نماييم :
1ـ موش
2 ـ هولوکاست
1 ـ موش در فرهنگ مردم اروپا نماد پلشتي ، خسيسي ، حرص ، مخفي کاري ، آفت و .. مي باشد . در طول تاريخ اروپا بر اثر همنشيني يهوديان با مردم آن و رفتارهاي اجتماعي آنها با غير يهوديان ، مردم اروپا به يهوديان لقب موش داده اند .
رفتار يهوديان در جامعه اروپا ، نقش آنها در گسترش ربا و آسيب هاي اقتصادي ، حرص آنها در مال اندوزي ، خست آنها نسبت به کمک به ديگران و ديگر رفتارهاي آنها باعث نفرت و انزجار مردم اروپا از آنها گرديد .
يهوديان براي اينکه بتوانند ذهنيت مردم اروپا را نسبت به خود تغيير دهند ، سعي کردند ذهنيت آنها را نسبت به موش که نماد يهود بود عوض نمايند . به همين دليل با شکل گيري سينما و هاليوود ، کمپاني هاي کارتوني به معرفي شخصيت هايي چون ميکي موس ، تام و جري ، موش سر آشپز و ... پرداختند که در آنها موش يک موجود دوست داشتني با ويژگي هاي مثبت و برتر مي باشد که هميشه در کارش موفق است و مورد تمجيد ديگران قرار مي گيرد .
پس از ساخت اين شخصيت هاي کارتوني ، بازار تبليغات و محصولات تجاري و عروسکي آنها نيز رونق گرفت و گسترش يافت . ثمره ي اين روند اين بود که ذهن کودکان نسبت به موش ذهنيت مثبتي داشت و هر گونه تشبيه کردن يهود به موش باعث مثبت جلوه کردن يهوديان مي شد . هنوز هم اين شخصيت پردازي موش موفق در فيلمها ديده مي شود و به ندرت مي توان موشي را در فيلمها يافت که شخصيت واقعي و يا منفي داشته باشد .
2 ـ هولوکاست ، يهوديان و صهيونيستها براي پذيرش عمومي افکار جهان نسبت به دروغ تاريخي هولوکاست و متهم کردن آلمان هيتلري ، شروع به ساخت فيلمها و سريالهايي نمودند که در آن موضوع ساختگي هولوکاست به طور جدي مطرح مي شد . با نمايش اين فيلمها به مرور ذهنيت مردم اين واقعه را پذيرفت و چهره اي مظلوم از يهود در ذهن آنها شکل گرفت . يهوديان سپس با مظلوم نمايي در سطح جهان به کسب امتيازات مختلف پرداختند که يکي از آنها تاسيس دولت جمعي اسرائيل است .
با شکل گيري اين ذهنيت ميان مردم کمتر کسي به ارتباط يهوديان اروپا و آلمان هيتلري در راه اندازي جنگهاي اول و دوم اروپا ، فکر خواهد نمود و دست يهود در جنگ افروزي و بهره برداري از جنگ پنهان خواهد بود .
با اين مقدمه به سراغ ارتباط ميان اسرائيل ، يهوديان و مرد عنکبوتي مي رويم :
در سال 2000 ميلادي پس از شکست اسرائيل از مقاومت اسلامي حزب الله لبنان و عقب نشيني آنها از مناطق جنوبي لبنان ، مراسم جشني به مناسبت پيروزي و آزادسازي آن مناطق ، در ورزشگاه يکي از شهرهاي جنوب لبنان برگزار شد . در اين مراسم ، سيد حسن نصرالله دبير کل مقاومت اسلامي حزب الله لبنان ، در سخنراني خود ، جمله اي استراتژيک و مهم ايراد کرد که تيتراژ بسياري از برنامه هاي مستند و خبري گرديد . جمله او عبارت بود از : (و الله هذا الاسرائيل اوهن من بيت العنکبوت)؛ « به خدا قسم اين اسرائيل از خانه ي عنکبوت سست تر است » اين تعبير دقيق و مهم ، آينده اسرائيل را ترسيم مي کرد که به زودي از هم خواهد پاشيد . با وقوع جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان و شروع شکست هاي بزرگ اسرائيل ، تعبير کلام سيد حسن نصرالله واضح تر شد . پس از اين سخنراني و به کار بردن اين تشبيه براي اسرائيل ، ارتش اين کشور براي آنکه نشان دهد اين تعبير اشتباه است ، عملياتي را برنامه ريزي کرد به نام تارهاي آهنين ، تا ثابت نمايد اگر کشور اسرائيل مانند خانه ي عنکبوت مي باشد ولي تارهاي تشکيل دهنده ي آن ، آهنين و فولادين است و از هم گسسته نمي شود .
در اين عمليات که مدتي بعد از سخنراني سيد حسن نصرالله انجام گرفت ، ارتش اسرائيل قصد داشت با نفوذ به خاک لبنان و تصرف همان شهر ، پرچم اسرائيل را در آن ورزشگاه نصب نمايد و قدرت تارهاي آهنين خود را نشان دهد ولي اين عمليات شکست خورد و آنها نتوانستند وارد شهر شوند . با پخش شدن پيام سيد حسن نصرالله در سراسر جهان و شکل گيري ذهنيت مردم نسبت به جامعه ي اسرائيل و شباهت آن به خانه عنکبوت ، هيبت و اعتبار سياسي و نظامي اسرائيل به خطر افتاد . مردم آنچه از اسرائيل شنيده بودند ، اقتدار سياسي ، اقتدار نظامي ، قدرت تسليحاتي واتمي ، توانايي علمي و تکنولوژيکي و غيره بود که با اين تشبيه، تمام آن اعتبار و اقتدار ظاهري زير سوال مي رفت .
در اين مرحله ليدرها و تئوريسين هاي فکري اسرائيل و يهود ، براي حفظ اعتبار ظاهري آن ، روش قبلي خود را به کار گرفتند . اين روش که تغيير دادن يک مفهوم توسط ابزار سينماست ، در نهايت باعث تغيير ذهنيت مردم نسبت به آن مفهوم خواهد شد .
در اين مرحله سياست گذاران هاليوود به طراحي و ارائه شخصيت مرد عنکبوتي روي آوردند تا بتوانند با معرفي يک قهرمان و ناجي با ويژگي هاي عنکبوت ، ذهنيت ايجاد شده نسبت به عنکبوت را در افکار عمومي تغيير دهند . ويژگي و خصوصيت منحصر به فرد اين قهرمان بر خلاف سوپراستارهاي قبل هاليوود بود .
او نه داراي اندام تنومند و غول آسا بود و نه توانايي هنرهاي رزمي دارد و نه هوش سرشار پليسي دارد و نه از انواع سلاح استفاده مي کند . اين قهرمان حتي از سيستمهاي اطلاعاتي و جاسوسي فوق پيشرفته نيز استفاده نمي کند . بر خلاف تمام قهرمانان هاليوودي ، داراي چهره اي مهربان و آرام است . او يک فرد عادي و کمي هم دست و پا چلفتي مي باشد ، که گاهاً مورد تمسخر ديگران قرار مي گيرد . او حتي در تامين زندگي اش مشکل دارد . اين فرد تنها با گزيدن يک عنکبوت به توانايي هاي فوق بشري دست مي يابد . تمام توان و قدرت او به خاطر خصلت هاي عنکبوتي اش مي باشد . چهره اي که از او ارائه مي گردد ، يک فرد مهربان و دوست داشتني که تنها دغدغه اش حل مشکلات مردم و نجات آنها در سختي ها و حوادث مي باشد . منجي عنکبوت آنقدر در بين مردم پذيرفته مي شود که در تمام مشکلات وقتي از دست کسي کاري بر نمي آيد ، همه منتظر آمدن او هستند . تمام ابزار و سلاح او در نجات مردم و شهر ، تارهاي قوي و محکم اوست که او را از اين سوي شهر به آن سوي شهر مي برد و از اين تارها براي مهار مشکلات و تهديدها استفاده مي کند .
با خلق چنين شخصيتي ، با تارهاي محکم و قوي ، ذهنيت مخاطب نسبت به سست بودن تارهاي عنکبوت و خانه اش و منفي بودن خود عنکبوت ، تغيير مي کند و چهره اي مثبت و قوي ا زعنکبوت و خانه اش در ذهن شکل مي گيرد . در نتيجه تشبيه شدن اسرائيل به خانه ي عنکبوت نيز ديگر اين پيام را نخواهد داشت که پايه هاي حکومت اسرائيل سست و ضعيف مي باشد .