سلام
"adam" عزیز ممنون که با مطرح کردن شبهات، فرصتی رو ایجاد می کنید که با کمک همدیگه بتونیم تا حدودی ابهاماتمون رو رفع کنیم.
در تکمیل پاسخ دوستان،
ریشه ی حکم سنگسار کجاست ؟ آیا مربوط به قرآن است یا سیره ی پیامبر ...
در مورد حکم سنگسار گرچه در قرآن کریم به آن تصریح نشده ، اما در
روایات معتبری که از معصومان رسیده، این حکم برای زناکار همسردار،
اعم از زن و مرد بیان شده است.
برخی از مفسران از جمله مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان، بر این نظرند که
آیه 43 سوره مائده به کمک برخی روایات، بر سنگسار زناکارِ همسردار، دلالت دارد .
خداوند متعال در این آیه می فرماید:
«
کیف یحکمونک و عندهم التورات فیها حکم الله؛
ای پیامبر ! آنان چگونه تو را به داوری میطلبند، در حالی که تورات نزد ایشان است و در آن حکم خدا هست».
در مورد شأن نزول آیه، مفسران گفتهاند که :
زنی سرشناس از یهودیان خیبر در حالی که شوهر داشت، با مردی از اشراف رابطه داشته ،
چون
از دیدگاه تورات کیفر آنان سنگسار بود و اجرای این حکم بر یهودیان سخت بود،
به همکیشان خود در مدینه نوشتند که این موضوع را از پیامبر اسلام بپرسید و تلاش کنید حکم را تغییر دهد.
گروهی به سرپرستی «کعب بن اشرف» به محضر رسول خدا آمدند و از حکم رابطه زن شوهردار پرسیدند،
فرمود: آیا نسبت به داوری من احترام میگذارید و آن را میپذیرید؟
پاسخ دادند : آری،
پیامبر چند لحظه سکوت کرد، جبرئیل فرود آمد و آیه را نازل کرد که در آن از تأیید حکم تورات سخن رفته است.
حضرت حکم خدا را بر آنان ابلاغ نمود، ولی آنان بر خلاف تعهدشان حکم مزبور را نپذیرفتند.(1)
اثبات حد سنگسار خیلی کم اتفاق میافتد .
برای این که زن یا مرد محکوم به سنگسار گردند، دو مطلب باید اثبات شود:
1ـ
وقوع زنا که فقط با دو راه قابل اثبات است و هر دو راه بسیار سخت میباشد:
اول : زنا کننده چهار بار با علم و آگاهی و آزادی به چنین گناه و جرمی اعتراف کند.
دوم: چهار مرد عادل و بالغ با اختیار و آزادی و با همدیگر به صراحت به دیدن عمل زنا با چشم شهادت دهند ،
نه اینکه بگویند : آن دو را در یک اطاق خلوت یا برهنه در زیر یک لحاف یا در آغوش هم دیدهایم ،
زیرا هیچ کدام این شهادتها زنا را ثابت نمیکند ،
بلکه باید شهادت بدهند دقیقاً جزئیات عمل زنا را دیدهاند.
چنین شهادت و دیدنی، بسیار نادر میباشد .
با این اقرار و شهادت، اصل زنا ثابت میگردد که حکم آن صد تازیانه است.
2ـ برای اثبات
زنای محصنه که حکم آن سنگسار است، علاوه بر اقرار یا شهادت بالا، باید «احصان» ثابت شود.
برای ثابت شدن «احصان» مرد، باید ثابت شود که وی همسر دائمی دارد که با او آمیزش کرده
و هر وقت بخواهد، میتواند با او جماع و آمیزش کند و هیچ مانع شرعی، طیبعی یا قانونی برای او نیست.(2)
برای اثبات زنای محصنه زن نیز باید ازدواج دائم کرده و آمیزش نموده و شوهرش حاضر باشد و بتواند هر وقت خواست،
با شوهرش همبستری و آمیزش کند، یعنی برای زناشویی با شوهر هیچ مشکلی ندارد.
در غیر این صورت زنای او محصنه نخواهد بود.
اثبات زنای محصنه برای مرد یا زن بسیار مشکلتر از اثبات اصل زنا است، در حالی که اثبات زنا نیز بسیار مشکل است .
با توجه به قاعده معروف فقهی
«حدود با شبهه دفع میشوند»
یعنی اگر در تحقق یک شرط از شرایط زنا یا شرایط احصان شک داشتیم، نمیتوانیم حد را اجرا کنیم ،
زمانی حد اجرا میشود که جرم صد در صد ثابت شده ، جای هیچ شک و شبههای در آن نباشد،
بنابر این موارد ثبوت رجم (یا همان سنگسار) بسیار محدود است .
به آسانی نمیتوان افراد را محکوم به زنای محصنه کرد و رجم و سنگسار نمود.
به همین خاطر در دوران پیامبر و حضرت علی(ع) بسیار نادر اتفاق افتاده است.
البته اگر نزد قاضی عادل زنای محصنه ثابت شد، باید آن را اجرا کند و نمی تواند حکم دیگری را جایگزین کند.
و اصلا چرا سنگسار؟ چرا اعدام نه ؟ چرا زن ؟ چرا مرد نه ؟
نحوه اجرای حکم سنگسار بدین صورت است که قاضی به او دستور می دهد ابتدا غسل کند،
یعنی غسل های سه گانه میت را انجام دهد، سپس او را کفن می کنند . بعد مرد را تا کمر و زن را تا سینه داخل گودالی می کنند .
سپس به او سنگ می زنند تا از دنیا برود. بعد بر بدنش نماز می گزارند .
سپس او را در قبرستان مسلمانان دفن می کنند.(3)
از نظر شكلي سنگسار نوعي اعدام و گرفتن جان فرد است .
منافاتي با شكل هاي ديگر اعدام مانند حلق آويز كردن يا تزريق سم و ... ندارد ،
اما اين كه چرا چنين شكلي براي اعدام زناكار محصنه در نظر گرفته شده ،
بايد گفت كه
چه بسا اين امر ناشي از عمق انحراف و خطاي اين افراد است كه حاضر مي شوند
در موقعيتي كه امكان رويت توسط بينندگان معيني دارد ، دست به چنين رفتار شنيع و زشتي بزنند .
اين نوع شكل اعدام نوعي بازدارندگي اجتماعي را به دنبال دارد .
بر خلاف تصوری که در پرسش آمده ،
حکم سنگسار اختصاص به زن ندارد، بلکه شامل مرد نیز می شود ،
چه این که سنگسار نوعی اعدام است و از این نظر نباید سوال برانگیز باشد.
پی نوشت ها:
1. تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 669 ؛نشر کتابفروشی اسلامیه تهران، 1382 ق؛
تفسیر نمونه، ج 4، ص 388.نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، بی تا
2 . تحریر الوسیله، ج 2، ص 458 نشر موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان ،قم،1390 ق.
3 . همان ،ص 466 و 467.
پاسخگو:
سایت پرس و جو