تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: تقدیم به مقام والای امام علی ابن موسی الرضا هشتمین اختر آسمان ولایت و امامت
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
آقای مهربونیا ، سلام :

برای پرواز ملائک آسمان ها را جارو می زنم

مبادا در حریمت ذره ای مه دیده شود . برای عاشقانت

دعا می کنم ، شاید روزی برای دیدنت رهسپار کویت شوند .

دیشب میان اشک هایم برایت از صداقت چشمانم سرودم ،

از ترنم صدایی که مدام تو را می خواند . در دل می گویم

آوازم نیز بوی تو را گرفته است . لحظه ی دیدارت را به یاد

خواهم سپرد ، وقتی از شوق نگاهت چشمانم لبریز اشک است

و لب هایم هم آواز مرغانی که تو را صدا می زنند .

آقا ! برای خوبی هایت هفت آسمان هم کم است . تمام ستاره ها

تو را نجوا می کنند .

سحرگاهان از حریمت صدای ربنای ملائک می آید .

کبوتران حرم اذن دخولت را می خوانند و صدای نقاره خانه ات

تمام کننده ی رازهای گفته شده است و شروع نیازی دیگر .

حسودی می کنم به دیواره های حریمت که هر صبحگاه زائرانت

بر آنها تکیه می زنند و با اشک و آه تو را می خوانند ،

به کبوترانی که روزی خود را از حریمت می گیرند و تا شب

به عشق بازی تو مشغولند .

مرا بخوان برای لحظه ای کوتاه ، نه برای همیشه ، مرا بخوان ...

" التماس دعا "
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود

به یاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود

داشتم از غصه میمردم به یاد کرب و بلا .گفتم امشب رو میرم زیارت امام رضا

رفتم روبه رو ضریح با صفاش زانو زدم. حرف های دلم رو پیش ضامن آهو زدم

گفتم ای امام رضا تورو به حق مادرت .یه نیگاه کن به دل سیاه این کبوترت

من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی.واسه زیارت حسین منو راهی کنی

میون دردو دلام توی همین حال و هوا .دیدم انگاری نشسته روبه روم امام رضا

دیدم آقای غریبم داره گریه میکنه. سر تکون میده ازم داره گلایه میکنه

میگه آی اونی که حال خودتو خوب میدونی.توکه صبح تاشب داری دل منو میسوزنی

باچه رو یی اومدی پیش من امام رضا؟!با چه رویی اومدی میخوای بری کرب وبلا

به حریم ما تا محرم نشی فایده نداره.کربلا بری و آدم نشی فایده نداره

به آقام گفتم اما رضا به حق مادرت. یه نیگاه کن به دل سیاه این کبوترت

تا که ازصدق و صفا عاشق و مبتلا بشم

اون جوری که تو میخوای زائر کربلا بشم
دوباره آمده ام تا دوباره در بزنم
کبوترانه در این آستانه پر بزنم
به ناامیدی از این در نمی روم هرگز
اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم
ای راهی کلیسا ، کمتر بزن به ناقوس ، خاموش کن صدا را ، نقاره می زند طوس ، آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان ، بردار جان خود را ، با ما بیا به پابوس ، آنجا که خادمینش ، از روی زائرینش ، گرد سفر بگیرد ، با بال ناز طاووس
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق شروعی مجدد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید
این جا بهشت شهر خدا مشهد مقدس است
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود

به یاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود

داشتم از غصه میمردم به یاد کرب و بلا .گفتم امشب رو میرم زیارت امام رضا

رفتم روبه رو ضریح با صفاش زانو زدم. حرف های دلم رو پیش ضامن آهو زدم

گفتم ای امام رضا تورو به حق مادرت .یه نیگاه کن به دل سیاه این کبوترت

من غلامتم تو باید به دلم شاهی کنی.واسه زیارت حسین منو راهی کنی

میون دردو دلام توی همین حال و هوا .دیدم انگاری نشسته روبه روم امام رضا

دیدم آقای غریبم داره گریه میکنه. سر تکون میده ازم داره گلایه میکنه

میگه آی اونی که حال خودتو خوب میدونی.توکه صبح تاشب داری دل منو میسوزنی

باچه رو یی اومدی پیش من امام رضا؟!با چه رویی اومدی میخوای بری کرب وبلا

به حریم ما تا محرم نشی فایده نداره.کربلا بری و آدم نشی فایده نداره

به آقام گفتم اما رضا به حق مادرت. یه نیگاه کن به دل سیاه این کبوترت

تا که ازصدق و صفا عاشق و مبتلا بشم

اون جوری که تو میخوای زائر کربلا بشم
تقدیم به مقام والای امام علی ابن موسی الرضا هشتمین اختر آسمان ولایت و امامت و با تقدیم زیباترین تبریکات به تمامی دوستان و هموطنان عزیزم.

ای انتهای آبی. بخشایش عشق

ای آفتاب شرقی ای پیدایش عشق

ای تو رضای خالق و خشنودی. خلق

ای بارگاهت ساحل آرامش عشق

گل میکند گلبانگ تبکبیر موذن

هر صبحدم وقت صبا با رویش عشق

اینجا همان سبزینه دشت بی خزان است

می روید اینجا گل ز خار ازآتش عشق

این دستهای آسمانی مثل یک پل

راهیست تا نور و شکوه و تابش عشق

در هر نگاه اشک آلودی که اینجاست

تنها امید است و رضا و خواهش عشق

مولود این درگاه خود حیثیت آب

نرمای بال شاپرک در بالش عشق

اینجا غم و درد و ستم راهی ندارد

گوش دل است و نغمه های دلکش عشق

جانم ترا می خواند ای معنای جانان

ای جان جان . حسن القضی . پیدایش عشق

ای هفت دریا هفت دشت و آسمان تو

ای هفت اختر را تو نور سرکش عشق

ای هشتمین قانون مهر و مهر ورزی

در باغ نسرین با نوای دلکش عشق

چشم دل از تو روشن و جانم مصفاست

ای بی تو بی معنا اساس. رویش. عشق

یک لحظه از تو دوری این دل را نشاید

ای برکت حق در مدار سرکش عشق

ساقی مرا جامی دگر ده تا برقصد

مستانه روح سرکشم از آتش عشق


تبریک گویان . پای کوبان . دست افشان

در خلوت مستانه لیلی وش عشق


شعر از : باران پورفرد . سان دیگو . کالیفرنیا 29 اکتبر 2009
خودمو گره زدم به پنجره ات دارم ميام

به اميدي كه بياي اين گره ها رو واكني..

آقا جون دوستت دارم.. آقا جون تو رو دارم..
کـــاخ همـه شاهـان جهـان را که بگـردی

دربــار کسـی پنجره فولاد نــدارد
آمدم ای شاه
پناهم بده
......
لینک مرجع