۲ دي ۱۳۸۹, ۰۴:۴۳ عصر
حضرت آيت الله نجفى مرعشى قدس سره نسبت به پدر و مادر خويش هميشه به صورت متواضعانه اداى احترام ميكرد، حتى در همان دوران نوجوانى اگر مادرش به او مى گفت : برو پدرت را از خواب بيدار كن ، براى وى مشكل بود كه با صدا زدن ، پدر را از خواب بيدار كند.
از ايشان نقل شده است كه فرمود: در نجف بوديم ، روزى مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن براى صرف نهار تشريف بياورد، حقير به طبقه بالا رفتم ، ديدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است ماندم كه چه كنم ، خدايا امر مادر را اطاعت كنم يا با بيدار كردن ايشان از خواب باعث رنجش خاطر مباركشان شوم ؟ خم شدم ، لبهايم را كف پاى پدرم گذاشتم و چند بوسه از پاى پدرم برداشتم تا اينكه بر اثر قلقلك پا، از خواب بيدار شد،
ايشان وقتى اين علاقه و ادب و احترام را از من ديد فرمود: شهاب الدين تو هستى ؟ عرض كردم : بلى آقا ايشان دو دستش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: پسرم : خداوند عزت تو را بالا برد و تو را از خادمين اهل بيت عليه السلام قرار دهد.
صد حکایت تربیتی؛ مرتضی بذر افشان
منبع: http://farzandadam.blogfa.com/8806.aspx
از ايشان نقل شده است كه فرمود: در نجف بوديم ، روزى مادرم فرمودند: پدرت را صدا بزن براى صرف نهار تشريف بياورد، حقير به طبقه بالا رفتم ، ديدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است ماندم كه چه كنم ، خدايا امر مادر را اطاعت كنم يا با بيدار كردن ايشان از خواب باعث رنجش خاطر مباركشان شوم ؟ خم شدم ، لبهايم را كف پاى پدرم گذاشتم و چند بوسه از پاى پدرم برداشتم تا اينكه بر اثر قلقلك پا، از خواب بيدار شد،
ايشان وقتى اين علاقه و ادب و احترام را از من ديد فرمود: شهاب الدين تو هستى ؟ عرض كردم : بلى آقا ايشان دو دستش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: پسرم : خداوند عزت تو را بالا برد و تو را از خادمين اهل بيت عليه السلام قرار دهد.
صد حکایت تربیتی؛ مرتضی بذر افشان
منبع: http://farzandadam.blogfa.com/8806.aspx